فرهنگ مظلوم، اندیشه‌ مظلوم‌تر

چندی پیش بود که در شبکه‌های اجتماعی فایلی صوتی را برای نخستین‌بار شنیدم که در آن فردی با ادبیاتی باورنکردنی، دکتر جواد طباطبایی، اندیشمند اخلاق‌مدار کشور را مورد خطاب قرار داد. سخنانی که نگارنده حتی آن را نمی‌تواند برای انتشار در یک نشریه عمومی مکتوب کند. در عنوان این فایل صوتی آمده بود: «پیام صوتی یک مدیر سابق در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مدیر انتشارات کویر»؛ از شنیدن عنوان نخست، یعنی مدیر سابق در وزارت ارشاد خیلی متعجب نشدم و اتفاقا از این نهاد ادبیاتی تندتر نیز مسبوق به سابقه بوده است. محمدعلی رامین به عنوان مدیر مطبوعاتی وزارت ارشاد دولت دهم مخاطبانش را با رکیک‌ترین الفاظ ممکن حتی در رسانه ملی مورد خطاب قرار می‌داد اما آنچه که باورش برایم بسیار دشوار بود، شنیدن چنین سخنان زشتی از سوی مدیر یک انتشارات بود. به‌هیچ‌وجه نمی‌توانستم به خود بقبولانم کسی که در این وانفسای عرصه فرهنگ و بی‌سودبودن حوزه نشر، یک انتشاراتی برپا می‌کند با چنین ادبیات غیرمودبانه‌ای با یک اندیشمند محترم و موی‌سپید کرده سخن بگوید. مثل یک قاضی که در دادگاه، فایل صوتی را فاقد وجاهت کافی برای صدور رای اعلام می‌کند، به خودم گفتم: نه! امکان ندارد که این فایل صوتی، واقعا صدای مدیر یک انتشاراتی باشد. خلاصه به هر طریق ممکن سعی کردم خودم را راضی کنم و در واقع فریب دهم که چنین چیزی از اساس امکان ندارد. به همین خاطر دیگر حتی پیگیر این ماجرا هم نشدم تا حوزه فرهنگ و کتاب کماکان برایم فی‌نفسه مقدس و محترم بماند. گذشت و دیروز به طور اتفاقی گزارشی را در تارنمای ایلنا خواندم که به این موضوع پرداخته بود. از حیرت و حسرت، دهانم باز مانده بود. آخر چه بلایی بر سر فرهنگ در این کشور آمده که مدیر یک بخش مهم فرهنگی با چنین ادبیات تندی با مخاطبانش خواه یک بانوی هم‌صنف باشد و خواه یک اندیشمند موی‌سپید کرده سخن بگوید؟! این دوستان در کلاس کدام استادی آموخته‌اند که رمز مدیریت موفق، از بالا به پایین نگاه‌کردن افراد است؟! آیا حوزه چاپ و نشر کتاب در ایران آن‎قدر به سوددهی اقتصادی رسیده که این آقایان اینچنین حرمت فضای فرهنگی این حوزه را زیر پا می‌نهند؟! مگر نه اینکه همین حضرات از بام تا شام می‌نالند که مردم کتاب نمی‌خرند و دولت‌ها باید از آن‌ها حمایت مادی مستمر و ثابت انجام دهند؟ پس اگر این‌طور است این همه جار و جنجال برای کسب امتیاز نشر یک کتاب چیست؟! جواد طباطبایی به هر دلیلی دوست داشته اثر مشهورش «زوال اندیشه سیاسی در ایران» را که در دهه 70 توسط انتشارات کویر منتشر و روانه بازار کتاب کرده بود، پس از جرح و تعدیل اساسی در آن، تمامي حقوق مادی و معنوی ویراست جدید را در دهه 90 به یک انتشاراتی دیگر (انتشارات مینوی خرد) واگذار کند.
اما محمدجواد مظفر، مدیرعامل انتشارات کویر در گفت‌وگو با ایلنا مدعی شده است که جواد طباطبایی نباید بدون کسب اجازه از او دو کتاب «زوال اندیشه سیاسی در ایران» و «تاریخ فلسفه اسلامی» را به انتشارات مینوی خرد واگذار می‌کرد و این دو اثر متعلق به انتشارات او بوده و حتی اگر قرار بوده ویراستاری یا تجدیدنظری در این آثار صورت بپذیرد، باز هم متعلق به انتشارات کویر بوده و نباید به هیچ انتشارات دیگری واگذار می‌شد». این پرسش خوبی است که باید از مدیریت انتشارات کویر سوال کرد که مگر زمانی که ویراست دوم کتاب مزبور در سال84 که 100 صفحه بر متن نخست در سال70 بیشتر داشت و در واقع ویراست جدیدی بود که در اختیار کویر قرار می‌گرفت، مدیریت آن اقدام به بستن قرارداد جدید با مولف کرد؟ اثری که به انتشارات مینوی خرد داده شده، اثری نو است که بر 600 صفحه بالغ می‌شود، یعنی دو برابر کتابی که توسط کویر منتشر شده و این در عرف نشر ایران اثری جدید به شمار می‌آید و در نتیجه مولف مختار است که آن را در اختیار ناشری که دوست دارد قرار دهد. اصلا فرض را بر این می‌گیریم که جواد طباطبایی و انتشارات مینوی خرد در این زمینه خبطی کرده‌اند؛ نخست پیگیری این خطا در عرصه‌ای که ادعا می‌شود منفعت مادی چندانی برای ناشر و مولف مترتب نیست، چه نیازی به این همه جار و جنجال دارد؟ دوم، آیا پیگیری یک خطا از سوی اهل فرهنگ و اندیشه باید با چنین ادبیات زشت و زننده‌ای صورت گیرد؟
«من به خانم شعبانی هشدار داده بودم که هرکاری می‌کنید، نزدیک به کتب انتشارات کویر نشوید». آیا این است ادبیات یک فعال عرصه فرهنگ در برخورد با یک هم‌صنف، آن هم یک بانو که در فرهنگ ایرانی به نرم سخن گفتن با آن‌ها تاکید شده است؟ پروانه شعبانی، مدیر انتشارات مینوی خرد در مصاحبه با ایلنا اظهار کرده است: «مظفر بدون هماهنگی و وقت قبلی وارد دفتر بنده شد و گفت چرا انتشارات شما دارد آثار آقای طباطبایی را منتشر می‌کند؟ شما در حوزه فلسفه کار می‌کنید و انتشار این قبیل آثار کار شما نیست».
گویی جناب مظفر هنوز وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی است و اوست که باید دستور دهد چه انتشاراتی در چه حوزه‌ای فعالیت بکند و در چه حوزه‌ای فعالیت نکند(هر چند چنین تصمیمی در صلاحیت و اختیارات وزیر ارشاد و هیچ شخص حقیقی وجود ندارد). نکته جالب‌تر اینجاست که به گفته مدیر انتشارات مینوی خرد، مظفر حتی نسبت به اینکه یک خانم در حوزه نشر کتب اندیشه‌های سیاسی فعالیت می‌کند، ابراز تاسف و ناخوشایندی کرده و در ادامه با ذکر جایگاه سیاسی‌اش نزد یک جریان سیاسی، پروانه شعبانی را تهدید کرده که با او بد تا خواهد کرد. به راستی باور اینکه عرصه فرهنگ در کشور این‌قدر مظلوم شده باشد، تلخ و دردناک است و از این دردناک‌تر و تلخ‌تر اینکه حوزه اندیشه و اندیشمند ایرانی چنین بی‌دفاع و بی‌یاور مورد اهانت و گستاخی قرار بگیرد. اما چه می‌شود کرد؟! تقریباهیچ! و در پیشگاه اندیشمند و فیلسوف ایرانشهر نیز در برابر این توهین‌هایی که او شنیده نیز هیچ نمی‌توان گفت؛ جز از کلام سعدی علی‌الرحمه که می‌فرماید: «سنگ بدگوهر اگرکاسه زرین بشکست/ قیمت سنگ نیفزاید و زر کم نشود».