تا چیزی از دست ندهید، چیزی را به دست نمی‌آورید

عطیه کریمی| کار داوطلبانه را یک وظیفه می‌داند و از شرمندگی‌ای که در مقابل مردم مناطق محروم دارد، می‌گوید. معتقد است ‏برای کار داوطلبانه نیاز به هیچ چیزی جز انسان بودن وجود ندارد. حسین کبیری، عضو ممتاز انجمن هومیوپاتی ایران و داوطلب ‏جمعیت هلال‌احمر  در گفت‌وگو با «شهروند» از تجربه‌های داوطلبانه‌اش می‌گوید: «امکان ندارد شما بدون آن‌که چیزی را ‏بدهید، چیزی را به دست آورید. من هم بخشی از وقتم را برای این کار می‌گذارم، اما در عوض کلی شور، عشق و انرژی به دست ‏می‌آورم.» ‏
به چه دلیل تصمیم گرفتید به جمعیت داوطلبان بپیوندید، یا واضح‌تر بپرسم چرا جمعیت هلال‌احمر را انتخاب کردید؟
به طور کلی به موضوعات حقوق بشری و بهداشت و درمان علاقه‌مند هستم. جمعیت هلال‌احمر برایم مانند صلیب‌سرخ یک ‏ویژگی خیلی بارز داشت و آن هم بخش داوطلبی آن بود. در سایر سازمان‌ها شما باید به صورت خیلی تخصصی وارد شوید و ‏همچنین باید به استخدام آن سازمان در آمده باشید. اما در  جمعیت هلال‌احمر شما می‌توانید بدون آن‌که رابطه استخدامی داشته ‏باشید به راحتی توانایی‌هایی را که دارید  به افرادی که بشدت به این توانایی‌های شما نیازمند هستند، عرضه کنید. جمعیت ‏هلال‌احمر برای من مانند چتری کوچک است که زمان نیاز باز می‌شود و این باز شدنش به دلیل داوطلبانی است که دارد. شاید ‏پرسنل و کادری که دارد چند‌هزار نفر باشند، اما در زمانی که اتفاقی می‌افتد می‌تواند با وجود داوطلبان خود به وسعت چند ‏میلیون نفر باز شود بدون آن‌که بار مالی برای دولت داشته باشد. به عقیده من این ویژگی جمعیت هلال‌احمر قابل تحسین است.‏
چند‌سال است که با جمعیت هلال‌احمر همکاری می‌کنید؟


17‌سال است که همکاری می‌کنم.‏
در چه زمینه‌هایی؟
بخشی از کار من در کاروان‌های سلامت است. تقریبا می‌توانم بگویم در شهر سبزوار و در حوزه‌ای که هستیم حدودا در 70‌درصد ‏روستاها حتی آنهایی که در نقشه مشخص نیستند حضور پیدا می‌کنیم و در آن‌جا خدمت‌رسانی انجام می‌دهیم. همچنین در دوره‌های آموزشی که در استان گلستان یا خراسان جنوبی  یا مشهد برگزار می‌شود، شرکت می‌کنم. در طرح امداد نوروزی همراه با ‏تیم در جاده مستقر می‌شویم. هر‌سال روز دوم فروردین، نخستین جمعه بعد از آن و در روز دوازدهم فروردین برنامه خود را به شکلی ‏تنظیم می‌کنم که بتوانم در جاده‌ها حضور داشته باشم. در منطقه زهک نیز برای نذر آب هم حضور داشتم.  ‏
به عنوان یکی از نیروهای داوطلب که چند‌سال است با جمعیت هلال‌احمر همکاری دارید فکر می‌کند این نهاد با ‏استفاده از نیروهای داوطلب خود باید در چه زمینه‌ای بیشتر تلاش کند؟
معتقدم جمعیت هلال‌احمر این ظرفیت را دارد تا بیشتر از این میان مردم گسترش پیدا کند. حتی می‌توان گفت تعداد زیادی از ‏مردم و مسئولان ما  با توانایی‌های جمعیت هلال‌احمر آشنایی کافی ندارند.  جمعیت هلال‌احمر باید در اموری مانند درمان، ‏آموزش مسائل بهداشتی و زلزله بیشتر فعالیت کند. ما در کشوری حادثه‌خیز زندگی می‌کنیم،  اما آموزش‌های لازم را در زمینه ‏برخورد با حوادث نداشته‌ایم. آموزش در دنیا  یکی از ارکان اصلی است و جمعیت هلال‌احمر می‌تواند از طریق داوطلبانی که دارد ‏این آموزش‌ها را به همه مناطق ببرد. ‏
معمولا چه مقدار از زمان خود را در هلال‌احمر مشغول هستید؟ زمانی که برای کارهای داوطلبانه می‌گذارید به کارهای ‏شخصی خودتان لطمه‌ای وارد نمی‌کند؟
معتقدم امکان ندارد شما بدون آن‌که چیزی را بدهید، چیزی را به دست آورید. من بخشی از وقتم را برای این کار می‌گذارم اما در ‏عوض کلی شور، عشق و انرژی دارم. به‌عنوان مثال  به ازای نصف روز زمانی را که برای کارهای داوطلبی اختصاص ‏می‌دهم، احساسی را پیدا می‌کنم که شاید با ده‌ها روز نتوانم آن حس خوشایند را داشته باشم. این احساس خوشایند من ‏را در کارم و در زندگی به جلو می‌برد. در یک جمله می‌توانم بگویم چیز‌های باارزش‌تری نسبت به زمانی که صرف خدمت‌رسانی ‏می‌کنم، به دست می‌آورم.‏
وقتی در روستاها و مناطق محروم با لباس جمعیت هلال‌احمر حضور پیدا می‌کنید، برخورد مردم چگونه است؟
مردم بسیار مهربان و قدردان هستند. به شکلی با تیم‌های امدادی برخورد می‌کنند که شرمنده می‌شویم که چرا زودتر در آن ‏مناطق حضور پیدا نکرده‌ایم و ‌ای کاش امکانات و تجهیزات بیشتری برای خدمت‌رسانی به مردم در اختیار داشتیم.  مردم ‏به‌رغم مشکلات بسیاری که دارندبه گونه‌ای برخورد می‌کنند که انگار کار بزرگی را برای ‏آنها انجام داده‌ایم، در صورتی که این وظیفه ما است و نیازی به قدردانی بسیار نیست.‏
به نظر شما داوطلب بودن به چه روحیه‌ای نیاز دارد؟
هیچ، فقط انسان بودن مهم است. فقط باید احساس انسانیت داشته باشند. گاندی یک جمله معروف دارد که می‌گوید:   «سرقت ‏فقط این نیست که چیزی را بدزدید. وقتی شما چیزی را نیاز نداشته باشید و پیش خودتان نگه دارید، آن هم سرقت می‌شود.» ‏اگر من از این دانشی که در اختیار دارم برای خدمت به بشر استفاده نکنم در حقیقت این من هستم که مدیون مردم کشور خودم و ‏بشریت هستم. امکان ندارد شما انسان باشید و نسبت به محرومیتی که در منطقه‌ای است بی‌تفاوت باشید. ‏
این حضور داوطلبانه حتما تجربیات زیادی برایتان داشته است، از خاطراتی که دارید برایمان بگویید.
به روستایی از توابع سبزوار رفته بودم که در یک مدرسه ابتدایی تک کلاسی کودکی را دیدم که سیستم تنفسی و قفسه سینه و اجزای ‏آن و این‌که به چه شکلی کار می‌کنند را با ابزاری ساده مثل یک بطری نوشابه و نی و... بسیار زیبا و علمی ساخته بود . یا در ‏روستای دیگر  دختر کوچکی که اسمش شمسی بود، را دیدم. لباس‌های خیلی فقیرانه و کهنه‌ای برتن داشت. برایش آرزو کردم ‏که روزی بتواند مانند خورشیدی بدرخشد و همه جا را روشن کند اما از او قول گرفتم که هیچ وقت روستای خود را فراموش نکند.‏
چه انتظاری از جمعیت هلال‌احمر برای خدمت‌رسانی بیشتر دارید؟
جمعیت هلال‌احمر مشکل بیمارستان یا داروخانه ندارد، مشکل جمعیت هلال‌احمر از نظر من این است که نتوانسته است آن طور ‏که باید خود را به جامعه معرفی کند. جمعیت هلال‌احمر باید انرژی خود را بیشتر بر روی بخش‌های داوطلبی ‏و بر روی مسائل آموزشی و شناساندن خود به جامعه بگذارد. ‏
فکر می‌کنید به‌عنوان یک انسان عادی، صحنه‌های دلخراش و ناخوشایندی که داوطلبان مشاهده می‌کنند در روحیه ‏آنها تاثیرگذار است؟
بله قطعا، من در میانمار که حضور داشتم هر روز بعدازظهر در مورد اتفاق‌هایی که در طول روز شاهد آن بودیم، صحبت ‏می‌کردیم. در مورد هر چیزی که باعث آزارمان شده بود صحبت می‌کردیم و آن گفت‌وگوها باعث می‌شد تا فشار روانی از ما ‏برداشته شود. در ایران نیز به تکنیک‌هایی نیازمند هستیم تا زمانی که با موضوعی مواجه می‌شویم بتوانیم خود را از بار روانی و ‏احساسی آن موضوع خلاص کنیم و در عین حال به کارهایمان صدمه وارد نشود. می‌توان با گفت‌وگو و نوشتن به این نتیجه برسیم که شاید ‏همچنین اتفاقی افتاده باشد، اما توانسته‌ایم چنین کمک‌هایی را  انجام دهیم. جمعیت هلال‌احمر نیاز دارد برای پرسنل خود این ‏چنین  حمایت‌های روانی را انجام دهد. برای مثال امدادگرانی که در زلزله کرمانشاه حضور داشتند، به حمایت‌های ‏ذهنی و روانی نیاز دارند تا بتوانند به روال قبلی خود بازگردند.‏
داوطلب باید چه ویژگی و خصیصه‌ای داشته باشد؟
مهمترین خصیصه‌ای که یک داوطلب باید دارا باشد آن است که با عشق کار خود را آغاز کند و این عشق هیچ مرزی به همراه ‏خود  ندارد. زمانی که با عشق کار کنید می‌توانید به اندازه 50 نفر کارایی داشته باشید. این بستگی دارد به این‌که چه میزان ‏عشق و علاقه به کار خود داشته باشید. در کنار داشتن عشق باید آموزش لازم را نیز دیده باشید تا در حوادث بتوانید موثر اقدام ‏کنید.‏
چه چیزی باعث می‌شود با وجود سختی‌های کار داوطلبی بازهم به کار خود ادامه دهید؟
من به دنیا آمده‌ام برای همین کار، برای این‌که بتوانم کمکی انجام دهم. خوشبختی انفرادی نه ممکن است و نه زیبا. من حتی اگر ‏پولدارترین فرد هم باشم باز هم خوشبخت نیستم تا زمانی که بدانم دیگران نیز شرایط مناسبی را دارند. ‏