پذیرش صلح از سوی امام حسن(ع) چرا و چگونه رقم خورد؟

  جواد نوائیان رودسری info@khorasannews.com امروز، 26 ربیع‌الاول، طبق نقلی مشهور، سالروز پذیرش پیشنهاد صلح از سوی امام حسن مجتبی(ع) است؛ روزی که آن‌حضرت، در پی بدعهدی‌ها و سست عنصری‌های کوفیان و خیانت جمعی از اطرافیان، ناگزیر به ترک جهاد شد. درباره چرایی این اقدام که از آن با عنوان قهرمانانه‌ترین نرمش تاریخ یاد می‌شود، اظهار نظرهای فراوانی شده است. واقعیت آن است که امام(ع) با پذیرش پیشنهاد صلح، عرصه مبارزه را به میدانی دیگر کشید؛ میدانی که پیروزی قطعی را برای جناح حق رقم زد. با این حال، زمان لازم بود تا کسانی که در آن دوران، بر امام حسن(ع) به دلیل صلح با معاویه خرده می‌گرفتند، دریابند که این راهبرد چه نقش مهم و تأثیرگذاری در رسوا کردن بنی‌امیه و فراهم آوردن مقدمات سقوط و اضمحلال آن ها داشته است. در این نوشتار مختصر، برآنیم تا به این واقعه مهم که به تعبیر رهبر معظم انقلاب، باید آن را «پرشکوه‌ترین نرمش قهرمانانه‌ تاریخ» نامید، از زاویه‌ای کمتر دیده شده بنگریم و دیدگاه کسانی را بررسی کنیم که معتقدند صلح امام حسن(ع) در واقع گشودن جبهه‌ای جدید، مقابل حزب منحرف، قدرت‌طلب و ستم‌پیشه اموی بود. شرایطی سخت و پرچالش هنگامی که پس از شهادت امیرمؤمنان(ع)، مردم با امام حسن مجتبی(ع) بیعت کردند، شرایط به نفع جناح حق نبود. پذیرش حکمیت توسط گروهی از مردم کوفه و به پایان نرساندن نبرد، فرصتی را در اختیار معاویه قرار داد تا بتواند با بازسازی سپاه و صحنه‌آرایی‌های سیاسی، وضعیت را هر روز، بیش از گذشته، به نفع خود تغییر دهد. همین که خبر شهادت امیرمؤمنان(ع) به معاویه رسید، او در اقدامی پیش‌دستانه و قبل از آن که امام حسن(ع) بتواند شرایط داخلی حکومت خود را سامان دهد، پیشقراولان سپاه شام را با فرماندهی عبدا... بن عامر بن کریز، به مدائن گسیل کرد.(اخبار الطوال؛ ص263) امام حسن(ع) پس از آگاهی از این اقدام، فرمان تجهیز قشون داد. آن‌حضرت مردم را در مسجد کوفه جمع کرد و پس از ذکر خبر حرکت سپاه شام، آن ها را به جهاد فراخواند. اما با وجود ایراد آن خطبه مهیّج، هیچ‌کدام از کوفیان به تأیید بیانات امام(ع) برنخاستند و از جهاد با شامیان حمایت نکردند و همین امر باعث شد که برخی یاران آن‌حضرت، در مقام توبیخ مردم کوفه برآیند و به شماتت آن ها بپردازند. (مقاتل‌الطالبیین؛ ص 39) سپاهی ناهمگون و چند پارچه سرانجام با تلاش یاران امام حسن(ع) سپاهی برای رویارویی با پسر عامر بن کریز آراسته شد؛ اما این سپاه، به لحاظ فکری و عقیدتی، سپاهی یکدست و متحد نبود.(سیره پیشوایان؛ ص102) از سوی دیگر، برخی از افراد به ظاهر نزدیک به امام(ع) نیز، دین را به دنیا فروختند و از زیر بار جهاد شانه خالی کردند. عبیدا... بن عباس، پسر عموی آن حضرت که فرماندهی 12 هزار نیروی طلایه‌دار سپاه کوفه را برعهده داشت و در محلی به نام «مَسْکِن» اردو زده بود، با دریافت یک میلیون درهم از معاویه، به امام خود خیانت کرد و با هشت هزار نفر از نیروهایش، به لشکر شام پیوست.(شرح نهج‌البلاغه؛ ج2؛ ص14) هنگامی که امام حسن(ع) با باقی مانده سپاه به مدائن رسید، سربازان را بی‌رغبت نسبت به جنگ مشاهده فرمود.(اخبارالطوال؛ ص264) شیوع شایعات دروغین و رواج بازار رشوه در میان اطرافیان امام(ع)، کار مقابله نظامی با معاویه را مشکل‌تر کرد.(صلح امام حسن(ع)؛ ص34) انگیزه سربازان سپاه کوفه، هر روز کمتر می‌شد. از طرف دیگر، همان‌طور که اشاره کردیم، وجود عقاید ناهمگون و گاه متضاد نیز، زمینه را برای بی‌انگیزه شدن بیشتر سربازان و فرماندهان فراهم کرد. در ساباط مدائن، هنگامی که خبر احتمال صلح امام حسن(ع) با معاویه منتشر شد، خوارجی که به ظاهر و به عنوان سرباز در سپاه آن‌حضرت حضور داشتند، سر به شورش برداشتند و فرصت‌طلبان به خیمه امام(ع) ریختند، سجاده را از زیر پای آن حضرت کشیدند و اسباب و اثاثیه او را به غارت بردند. در این هجوم بود که امام(ع) به شدت زخمی شد و اگر پایمردی قبایل ربیعه و هَمْدان نبود، جان آن حضرت با خطری جدی مواجه می‌شد.(اخبارالطوال؛ ص264) صحنه جدید مبارزه در چنین وضعیتی، امام(ع) قادر نبود با تکیه بر سپاه خود، اقدام مؤثری را علیه معاویه سازمان دهی کند. شیخ راضی آل‌یاسین در کتاب ارزشمند «صلح امام حسن(ع)» می‌نویسد: «در چنین موقعیتی که حسن بن علی(ع) بر اثر عوامل خارج از اختیار او مانند خیانت سپاهیان یا فتنه‌انگیزی‌های ماهرانه حریف، در نخستین صف‌آرایی با شکست روبه‌رو شد، قاعده آن است که از همان لحظه و همان روز، در فکر صف‌آرایی دیگری باشد و نبرد خود با معاویه را به میدان جدیدی بکشاند.»(صلح امام حسن(ع)؛ ص 341) این میدان جدید، همان پذیرش پیشنهاد صلح بود؛ اقدامی که باعث می‌شد دست کم، ماهیت فعالیت‌های معاویه برای عموم مسلمانان آشکار شود و همچنین، خون شیعیان و مؤمنان واقعی که در اقلیت قرار داشتند، محفوظ بماند. امام حسن(ع) طی سخنانی برای برخی شیعیان کوفه که به پذیرش پیشنهاد صلح اعتراض داشتند، مانند سلیمان بن صرد خزاعی، فرمود: «من در پی این بودم که خون شما محفوظ بماند.»(الامامه والسیاسه؛ ص189) از سوی دیگر، مواردی که امام حسن(ع) در متن صلح نامه گنجاند و مفاد آن در میان مسلمانان منتشر شد، بعدها مهم ترین نقش را در رسوایی تمام عیار بنی‌امیه بازی کرد؛ چرا که آن ها اصولاً خود را متعهد به اجرای مفاد پیمانشان با امام(ع) نمی‌دانستند. درست چند روز پس از انعقاد پیمان صلح، معاویه که با نیروهایش وارد کوفه شده بود، بر فراز منبر مسجد این شهر قرار گرفت و وقیحانه از عهدشکنی سخن گفت: «من به خاطر این با شما نجنگیدم که نماز و حج به جا آورید و زکات بپردازید[!] چون می‌دانم این‌ها را انجام می‌دهید؛ بلکه من برای این با شما جنگیدم که شما را مطیع خود کنم و حاکم شما باشم ... آگاه باشید که هر شرط و پیمانی که با حسن بن علی بسته‌ام، زیر پاهای من است و هیچ ارزشی ندارد.» (شرح نهج‌البلاغه؛ ج 16؛ ص 15) در واقع امام حسن مجتبی(ع) با پذیرش قهرمانانه‌ترین نرمش تاریخ، معاویه را به بازی در صحنه‌ای واداشت که برای بیداری امت اسلامی تدارک دیده بود و معاویه، با وجود همه زیرکی و فریبکاری، دقیقاً همان برنامه‌ای را اجرا کرد که مد نظر امام حسن(ع) بود. تأثیر این اقدام را می‌توان در نوع نگرشی که بعدها نسبت به معاویه در جهان اسلام شکل گرفت، مشاهده کرد؛ همان نگرشی که معتقد است وی، خلافت را به سلطنت تبدیل کرده است. بسیاری از قیام‌هایی که بعدها علیه امویان شکل گرفت، ریشه در آگاهی و بصیرتی داشت که صلح امام حسن(ع) به مسلمانان بخشید.