بازدید از خانه ملت به مناسبت روز مجلس‌

ساجده عرفانی- دهم آذرماه یا روزی که سید‌حسن مدرس در تبعید از دنیا رفت، روز مجلس نامیده شده است. البته مجلس علاوه بر این، روز دیگری را نیز به نام خود دارد؛ هم چنین دو ساختمان در قلب تهران. ساختمانی قدیمی که تاریخ 1303 روی سردر آن حک شده و ساختمانی هرمی و تازه که متجاوز به حریم ساختمان قبلی است. پس از ورود به محوطه مجلس سابق زمین کنده شده و خاک و خرابی‌ها ابتدا به چشم می‌خورد و مهم‌تر از آن دیوار‌ بتنی بلند و سفیدی است که دورتادور ساختمان قدیم کشیده شده است. دیواری که لزوم وجود آن برای بازدیدکننده قابل درک نیست و به عنوان مزاحمی برای بازدید از این عمارت باشکوه دیده می‌شود.
دیوار تا ابتدای ساختمان ادامه دارد و پس از آن ورودی مجلس است که دو مجسمه شیرسنگی دو طرف آن قرار دارد. پنجره‌های مشبک رنگی نور روز را روی پله‌های داخل ساختمان انداخته. سالن موزه مجلس از اینجا شروع می‌شود؛ با تابلویی در ابتدای آنکه عمارت سپهسالار را قبل از تبدیل شدن به مجلس نقاشی کرده‌اند. دیوارهای موزه با تصاویر تمام‌قد از مشروطه‌خواهان و دستخط فرمان‌های مهم آن زمان پوشیده شده. اتاق‌های این طبقه آثار کمال‌الملک و شاگردانش، وسایل شخصی برخی از بزرگان مجلس، قلمدان‌ها و آثار خوش‌نویسی را برای نمایش گذاشته‌اند اما عرصه اصلی تصویب قوانین تاریخ مملکت در طبقه بالاست. برای رفتن به طبقه بالا دو راه‌پله هست که ایوانی این دو را به هم وصل می‌کند. روایت مشهوری است درباره این ایوان که می‌گویند یکی از نمایندگان موافق رضاشاه روی همین ایوان سیلی به صورت شهید مدرس می‌زند و عمامه آن شهید پایین می‌افتد.
راهروهای منتهی به صحن پر از تصاویر ادوار مختلف مجلس از ابتدا تا اوایل انقلاب اسلامی است و بعد درهای صحن پیدا می‌شوند. پنجره‌های بلند زمانی که برق وجود نداشته سالن را روشن نگاه می‌داشته‌اند. قسمت بالایی صحن ویژه خانواده سلطنتی و دوطرف آن جایگاه خبرنگاران و رسانه‌هاست. گچپری‌ها بارها بازسازی شده و در کل این سالن را نمی‌توان کاملا به دوران مظفرالدین‌شاه متعلق دانست.
کتابخانه مجلس غنی‌ترین کتابخانه‌ها از لحاظ آرشیو مطبوعات است و همچنین کتابخانه ایران‌شناسی آن بنایی است به یادگار مانده از ارباب کیخسرو شاهرخ، نماینده یازده دوره از مجلس (سال 1288 تا 1319). او کرسی یهودیان را نمایندگی می‌کرد و شهید مدرس درباره‌اش گفته بود: «در مجلس ما یک مسلمان هست، آن هم ارباب کیخسرو» . این کتابخانه 13 میلیون سند شامل تمام عرایض مجلس و قوانین به تصویب رسیده از ابتدای تاسیس آن تا حال را نگه‌داری می‌کند. کتابخانه این سوی دیوار قرار دارد و بنای مجلس آن سوی دیوار است. صحن علنی مجلس قدیم تا به حال چهاربار در آتش سوخته و بازسازی شده است. اولین آن 23 آذر سال 1261 ش. بوده و بعد از آن مجلس در تاریخ دوم تیر سال 1287 شمسی به توپ بسته می‌شود. این اتفاق بخش عظیمی از اسناد مجلس را هم از بین برد. 18 آذر سال 1310 یعنی درست در سالگرد نصب لوح «عدل مظفر» بر سردر مجلس، بنای آن دوباره آتش می‌گیرد. همچنین زمان جنگ تحمیلی و بمباران‌های تهران، این ساختمان هم از گلوله‌ها بی‌نصیب نمی‌ماند. آخرین آتش‌سوزی مجلس سال 1373 بر اثر بی‌احتیاطی یکی از کارکنان اتفاق می‌افتد که بخش بزرگی از صحن اصلی را هم نابود می‌کند. گرچه بازدید و استفاده از کتابخانه‌های مجلس و موزه آن برای عموم آزاد است اما شرایط امنیتی بالا و ساخت و سازها در حریم بنا این فرصت را دشوار می‌کند.


نگارستان، بهارستان
میدان بهارستان در مرکز شهر تهران خود راوی زنده همه آن چیزهایی است که از دوره قاجار- به ویژه دوران متاخر آن- بر این شهر گذشته است. هرچند در طول تاریخ نام‌های مختلفی به خودش گرفته اما هیچ‌گاه نقشش در انقلاب‌های ایران و اعتراضات مردمی کمرنگ نشده است. داستان اسامی مختلف این مکان از آنجایی آغاز می‌شود که فتحعلی شاه قاجار در کاخی به نام به نگارستان در شمال همین میدان اسکان داشت، به همین دلیل میدان بهارستان کنونی در نقشه‌ها به عنوان جلوخان نگارستان ثبت شده است. مالک اولیه‌اش محمدحسن خان سردار بود که آن را به علی خان حاجب‌الدوله مقدم مراغه‌ای فروخت و بعد از آن به میرزا حسین خان سپهسالار فروخته شد و چون او باغ بزرگی در آن ساخت اسمش را باغ‌سپهسالار گذاشتند‌. بعد از آن نام «بهارستان» به خود گرفت تا هم‌وزن با «نگارستان» باشد. پس از مرگ سپهسالار، ناصرالدین شاه آن زمین را مصادره کرد و در اختیار داماد خود عزیز‌السلطان قرار داد و نام میدان را عزیزیه گذاشتند. همچنین چون محل برگزاری مجالس مشروطه آنجا بود مدتی هم به نام میدان مجلس خوانده می‌شد.
میدان و مجسمه
با آغاز حکومت پهلوی اول و قرار گرفتن مجسمه رضاشاه در مرکز میدان نام میدان به شاه‌آباد تغییر کرد. نخستین‌ اقدام‌ جدی‌ برای‌ محوطه‌سازی‌ میدان‌ بهارستان‌ در سال‌های‌ پس‌ از مشروطیت‌ و دوران ریاست‌ منطق‌الملک‌، رییس بلدیه‌ تهران‌، انجام‌ شد. به‌ دستور او اطراف‌ میدان‌ را درخت کاشتند و برای‌ آبیاری‌ فضای‌ سبز آن‌، یکی‌ دو حوض‌ هم ساختند. سپس در سال‌های بعد حوض‌ها از محوطه حذف شد و زمین چمن‌کاری و مجسمه رضا‌شاه در مرکز میدان جای آنها را گرفت. سال ۱۳۴۰ دو حوض در شرق و غرب و دو حوض نیز پیرامون مجسمه رضاشاه احداث و مجسمه‌های فرشته آزادی در میان حوض‌های کناری قرار گرفت. سال ۱۳۰۴ مجسمه‌ای برنزی به اندازه قامت واقعی از رضاشاه در مرکز میدان بهارستان بر پایه‌ای که به چهار‌ستون هخامنشی مزین شده بود و روی صفحه‌ای که از چهار طرف با چهار پله شما را به سوی مجسمه رهنمون می‌کرد نصب شد. رضا‌ شاه در این تندیس با لباس نظامی و رو به مجلس و دستانی در هم فشرده و پای چپ به سمت جلو نشان داده شده بود.
در اتفاقات سال ۱۳۳۲ اولین مجسمه‌ای که در تهران سرنگون شد، مجسمه رضا شاه در میدان بهارستان بود. که بعد از آن تا سال ۱۳۵۷ در جای خود قرار گرفت. سال ۱۳۱۶شمسی مجسمه‌ای‌ معروف‌ به‌ فرشته‌ آزادی‌ که‌ از ماترک‌ سردار اسعد بختیاری‌ برای‌ مجلس‌ خریداری‌ شده‌ بود، در میدان نصب شد. در این مجسمه فرشته آزادی در حال کشتن دیو استبداد بود؛ دیوی که زیر پای او قرار داشت و در دست راست فرشته آزادی شمشیری قرار داشت؛ در دست چپ فرشته آزادی بهارستان مشعلی با آتش روشن بود. محمد‌علی سپانلو در گفت‌وگویی گفته: گروهی از روحانیون اعتراض کردند که مشعل و آتش در دست فرشته آزادی میدان بهارستان نماد آتش‌پرستی است. بنابراین به جای آتش یک لامپ حبابی گذاشتند. شعر اول من درباره شهر تهران، این مجسمه را هم شامل می‌شد: می‌دانید چرا چراغ مجسمه خاموش است؟ چون این اتوبوس و این دود و همه عناصر تهران‌ در حال مبارزه نیستند‌ بلکه در حال جفت‌گیری هستند...مجسمه فرشته آزادی میدان بهارستان بعد از بهمن ۱۳۵۷، مدتی با حجاب و بعد کلا کنار گذاشته شد. از سرنوشت این مجسمه تاکنون اطلاعی در دست نیست!بعد از انقلاب مجسمه رضاشاه از میدان برداشته شد و در سال ۷۵ مجسمه شهید مدرس جایگزین آن شد.