چرا جوانان امروز علاقه ای‌ به خواندن ادبیات جنگ ندارند؟ شکست کارخانه‌های خاطره سازی

فاطمه امین‌الرعایا
دانشگاه پر شده از جوانانی با رنج سنی 18 تا 30 سال، از هر قشر و تیپ و تفکری هم بین‌شان پیدا می‌شود، صدای خنده‌شان تقریبا همیشه به گوش می‌رسد. در هر فرصتی هم دور هم جمع می‌شوند و حرف می‌زنند؛ از لباس‌پوشیدن و آهنگ‌های روز گرفته تا موضوعات مهم علمی و مناقشات سیاسی. از قضا روی دیوار دانشگاه پوستری نصب شده که تقریبا هیچ‌کس به آن توجهی نمی‌کند. موضوع پوستر، برگزاری یک جلسه نقد و بررسی درباره کتابی است که به خاطرات جنگ و شهدا می‌پردازد. جلسه برگزار می‌شود ولی به جز تعداد اندک، کسی حتی حال و حوصله نشستن در آمفی‌تئاتر دانشکده را هم ندارد، چه برسد به اینکه کتابی در این‌باره را بخوانند و نقد آن برایشان جذاب باشد!
شاید امروز اگر از بسیاری از جوانان راجع به همت بپرسید، بگویند یک اتوبان همیشه شلوغ که شرق تهران را به غرب متصل کرده است. باکری هم نهایتا یک اتوبان شمالی جنوبی است، باقری و صیاد و ستاری هم وضعیت بهتری ندارند! شاید درصدی بدانند که این‌ها نام افرادی است که در جنگ شهید شده‌اند، اما اینکه زندگی‌شان چگونه گذشت و چطور و چرا جنگیدند را نمی‌دانند. این در حالی است که کتاب‌های بسیاری در این زمینه توسط نویسنده‌های مختلف و حتی در اندازه‌های متفاوت نوشته شده است. پس چرا جوان‌های امروز علاقه‌ای ندارند این کتاب‌ها را بخوانند و از جنگ و شهدای 8 سال جنگ تحمیلی چیزی بدانند؟
سودجویی، ارزش را به ضدارزش تبدیل می‌کند


«من تعجب می‌کنم که چرا جوان‌های ما و دانشجویان‌مان در محافل خود هنوز عکس شخصیت‌هایی چون چه گوارا را به دیوار می‌زنند. والله اگر زندگی شهید همت، متوسلیان یا پیچک را بخوانند خواهند دید که چه‌گوارا انگشت کوچک این شهدا هم نیست اما افسوس که همیشه مرغ همسایه غاز است و ما به جای توجه به الگوهای در دسترس‌مان سراغ دیگران می‌رویم». این‌ها گفته‌های گلعلی بابایی، نویسنده کتاب «شاهین بر آفتاب» است که در رونمایی از کتابش بیان کرده است. نمی‌توان این موضوع را انکار کرد که جوان امروز کمتر علاقه‌ دارند که کتاب‌هایی درباره ادبیات جنگ را بخوانند، اما علت چیست؟ علی موذنی، نویسنده، که در زمینه ادبیات حوزه دفاع مقدس هم آثاری را به رشته تحریر درآورده است، در پاسخ این سوال به «ابتکار» می‌گوید: این موضوع به نوع سیستم بستگی دارد. من خودم که شیمیایی بودم و مدت‌ها در جبهه حضور داشتم، علاقه‌ای ندارم این موضوع را بازگو کنم، چه برسد به بچه‌ای که متعلق به این روزگار است. واقعیت این است یک پارادوکس توسط افرادی که شاید آن روزها گوشه سیستم و جنگ بودند و امروز به عنوان قهرمان دروغین مطرح می‌شوند، به‌وجود آمده است. ما هم خودمان تمایلی نداریم این چیزها را داشته باشیم یا علاقه‌ای نداریم درباره آن صحبت کنیم. ضمن اینکه وقتی عده‏ای از چیزی که ارزش است، سودجویی می‌کنند، آن موضوع به ضدارزش تبدیل می‌شود و دیگر افراد جامعه درباره آن صحبت نمی‌کنند.
نسل امروز، قهرمان امروزی می‌خواهد
احمد دهقان، داستان‌نویسی که آثار متعددی را در زمینه جنگ ایران و عراق نوشته ‌است و اثر مطرحی مثل «سفر به گرای 270 درجه» را در کارنامه خود دارد، معتقد است هر دوره و هر نسلی قهرمانان خودش را دارد. او درباره علت عدم علاقه جوانان امروز کشور به خواندن زندگی‌نامه شهدای جنگ به «ابتکار» می‌گوید: هر نسل قهرمانان خودش را دارد. در دوره آرمان‌گرای قبل از انقلاب، چه‌گوارا و دیگران مظهر همه آرمان‌ها بودند و همه می‌خواستند چه‌گوارا باشند. بعد از انقلاب نسل آرمان‌گرایی وجود داشت که همه آمال و آرزوهای خودش را در وجود افرادی مثل چه‌گوارا یا آرش کمانگیر می‌دیدند، اما با گذر نسل‌ها، به‌گونه‌ای عمل شد که جوان امروزی به دنبال قهرمان آرمانی خودش می‌گردد. دلیل ندارد قهرمان امروزی ما مثل قهرمان دیروز ما باشد. امروز کتاب‌های خاطره زیادی خوانده می‌شود. اگر در اینترنت گشتی بزنید، خواهید دید که جوان امروزی به دنبال استیو جابزها هستند. قهرمانان امروزی این‌گونه افراد هستند. ما کمتر توانسته‌ایم در این حوزه فکر کنیم که چرا جوانان ما این افراد را به عنوان قهرمان می‌پسندند. امروز دوره گذر تاریخی است. ما قهرمانان دیروزی را پشت سر گذاشتیم و نتوانستیم آن‌ها را همراه خود بیاوریم. به همین دلیل قهرمانان دیروزی زیاد باب میل جوانان ما نیستند، در عوض به شدت به دنبال قهرمانان امروزی هستند، در ذهن آن‌ها قهرمانان زیادی وجود دارد اما نسل گذشته حتی نام قهرمانان جدید را هم نشنیده‌اند. این‌ افراد، قهرمان جوانان امروزی، آرمان‌گرا و باهوشی هستند که می‌خواهند دستاویزی برای آرمان‌های بالاتر از خودشان داشته باشند.
نه چه‌گوارا را می‌شناسند و نه شیرودی را!
برنده جایزه «بیست سال ادبیات پایداری» درباره چگونگی گذر نسل‌ها از قهرمانان دیروز می‌گوید: این‌طور نیست که یک شاخه از جامعه تنها بخواهد تلاش کند تا اتفاقی بیفتد، یعنی گروهی بیایند و بگویند که ما امروز باید قهرمانان جنگ خود را مطرح کنیم و چه‌گواراها را مطرح کنیم. چه‌گواراها متعلق به افراد آزاداندیش هستند. سیستم جامعه و سیستم آموزش و پرورش ما در این سال‌ها به‌گونه‌ای عمل کرده است که کسانی که به دوره جوانی می‌رسند، مانند گذشته انتخاب نمی‌کنند. سیستم آموزشی ما چنان بسته است و دانش‌آموزان ما که نتیجه همان آموزش و پرورش هستند، چنان دنبال کنکور هستند و صبح تا شب تنها کتاب درسی می‌خوانند که اصلا مانند جوانان گذشته فکر نمی‌کنند. به همین دلیل است که در گذشته یک جوان 15 ساله به جبهه می‌رفت و می‌جنگید و از شهر خودش به شهر دیگری برای دفاع می‌رفت. ما امروز حتی نمی‌توانیم فکر کنیم که یک دانش‌آموز بتواند از این سر شهر به آن سر شهر برود.
او ادامه می‌دهد: همه ساختارهای جامعه دست به دست هم داده‌اند و با بی‌فکری خودشان جوانانی تربیت کرده‌اند که نمی‌توانند آرمان‌گرا باشند. آن‌‌ها نه زندگی شیرودی را می‌خوانند و نه زندگی چه‌گوارا را. هیچ کدام را نمی‌خوانند! آمار بگیرید و ببینید در میان دانش‌آ‌موزان چند نفر اسم چه‌گوارا را شنیده‌اند، چند نفر نام شیرودی، همت یا خیلی‌های دیگر را شنیده‌اند؟ به یک نسبت خواهد بود.
این خاطره‌ها از روی هم نوشته شده‌اند
دهقان درباره عملکرد نهادهای تبلیغاتی درخصوص ادبیات جنگ و پایداری، به‌ویژه در سال‌های اخیر می‌گوید: امروز تقریبا یک دهه است که اتفاق دیگری در ادبیات و خاطره‌نویسی جنگ افتاده است و آن بزرگ‌نمایی و تبلیغ کتاب‌هایی است که از کارخانه‌های خاطره‌سازی بیرون آمده است! این‌ها خاطرات مردم جنگ‌کرده ما نیستند. انگار این خاطرات از روی هم نوشته شده‌اند. وقتی اولین و دومین خاطره چاپ شد، خیلی‌ها گفتند که در گذشته پاورقی‌های مجلات خواندنی بودند و این خاطرات رونویسی از پاورقی‌های گذشته هستند. یعنی در گذشته که پاورقی‌ها کتاب‌ می‌شد، مضمون را می‌گرفتند و به جای عقل، با احساسات خواننده بازی می‌کردند و یک شبه رمان می‌نوشتند. آن پاورقی‌ها نه خاطره بودند و نه رمان، تنها با احساسات خواننده بازی می‌کردند.
او ادامه می‌دهد: در خاطره‌نویسی دوره جدید که با کتاب «دا» شروع شد، سعی کردند با احساس رویین خواننده بازی کنند و سبک جدیدی را به وجود آوردند تا مانیفست جدیدی را به جامعه ارائه کنند. اما جامعه باهوش‌تر از این بود که این کتاب‌ها را بخواند. این کتاب‌‌ها در صدها تیراژ منتشر شد، اما مردم عادی آن را نخواندند. این‌ کتاب‌ها از خط تولید خاطره‌سازی خارج شدند، به همین خاطر همه هم‏شکل هستند و یک نوع نوشته می‌شوند و تقریبا مضامین هماهنگ و شکلی یکسان دارند. این‌ کتاب‌ها در جامعه خوانده نشده و نمی‌شوند. به همین دلیل دانش‌آموز امروزی اصلا از این قهرمان‌ها اطلاع ندارند و اصلا نمی‌خواهد از این کتاب‌ها بخواند. بنابراین به نظر می‌آید، روالی که طی شد، روالی شکست‌خورده بود و رونوشتی بود از تبلیغاتی که در دوره کمونیستی اتفاق افتاد. این روش نتوانست مردان واقعی جنگ ما را معرفی کند. مردان جنگ ما همه آسمانی بودند، هیچ یک دست‌یافتنی نبودند، هیچ‌کس نمی‌توانست به آن‌ها برسد. به همین دلیل نسل جوان امروزی به آن‌ها احترام گذاشتند و با یک دنیا احترام آن‌ها را کنار گذاشتند و زندگی خود را ادامه دادند و به دنبال قهرمانانی رفتند که دست‌یافتنی باشند. مردان و زنان جنگ هشت ساله که زمان زیادی هم از آن نگذشته، پدران، مادران، پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌های امروزند، بخشی از عدم آشنایی نسل جوان امروز با آن‌ها، جوانی‌شان، فکر و اندیشه و آرمان‌شان به دلیل اهمال ما در معرفی درست آن‌ها به نسل امروز است که شاید با نگاهی نو بتوان از فاصله ایجادشده کاست.
سایر اخبار این روزنامه
چرا جوانان امروز علاقه ای‌ به خواندن ادبیات جنگ ندارند؟ شکست کارخانه‌های خاطره سازی جلال خوش چهره یک ماه پس از تحریم گزارش «ابتکار» از اعداد مختلفی که برای تعیین مرز فقر اعلام می‌شود خط فقر کجاست؟ علی لاریجانی در پاسخ به «ابتکار» در مورد تعامل فراکسیون ولایی با رئیس‌مجلس: اطمینان ندارم که پیشگویی‌ها درست باشد « ابتکار» توافق سه ماه میان چین و آمریکا برای توقف در اعمال تعرفه‌های گمرکی را بررسی می‌کند تشکیل احزاب تازه تاسیس اصلاح‌طلب چه تاثیری بر آینده این جریان دارد؟ بیم و امیدهای حزبی اصلاح‌طلبان سخنگوی وزارت خارجه: حرف‌های ظریف در مورد پولشویی واقعیتی روشن است معاون حقوقی رئیس‌جمهوری: قانونگذاری در انحصار مجلس و تایید مصلحت در اختیار مجمع تشخیص مصلحت است سازمان حفاظت محیط‌ زیست چه دلایلی برای صدور 2000 مجوز شکار پرنده در طبیعت پایتخت دارد؟ گفت‌وگو با احسان ناجی کارگردان «و کیارستمی ادامه دارد…» که در گروه هنر و تجربه اکران شده است دبیر کمیسیون ماده 10 احزاب: 20 حزب دیگر برای دریافت یارانه معرفی می‌شوند به دانشگاه نیایید