گفت و گو با 2 توان‌یاب هنرمند اززندگی با معلولیت اما بدون محدودیت

ملیحه رفیع طلب
از 6 آذر ماه «نگارخانه شهر» در ساختمان تالار شهر میدان شهدا، آثار نقاشی هنرمندان معلول مشهد با عنوان « فروغ زندگی» را به مناسبت  گرامی داشت روز جهانی معلولان به نمایش گذاشته است. معلولانی که با وجود شرایط سخت جسمانی، ثابت کرده اند با عزم و اراده وصف نشدنی خود، خط بطلانی بر تفکرات و محدودیت هایی که بعضا برای آن ها ایجاد شده، می کشند و از زندگی کردن و پیشرفت جا نمی مانند.آثار نقاشی این هنرمندان تا 14 آذر ماه از ساعت 9 تا 13 و 17تا 21 در معرض دید عموم قرار دارد.
به بهانه روز جهانی معلولان (3 دسامبر) به سراغ چند هنرمند این نمایشگاه رفتیم تا از انگیزه و هنر و زندگی شان برایمان بگویند. وقتی لب ها، جهانی روی بوم خلق  می کنند سمانه احسانی نیا، 34 ساله است و در شهرستان قاین به دنیا آمده. او در سال 83 در یک سانحه رانندگی تصادف می کند و از ناحیه گردن دچار آسیب و قطع نخاع می شود. بعد از آن و در سن 20 سالگی به مشهد می آید و همین جا ساکن می شود. سپس به دلیل شرایط سخت فیزیکی که داشته، زخم بستر می گیرد و نگهداری اش در منزل سخت می شود و مدتی را در آسایشگاه معلولان فیاض بخش به سر می برد. این هنرمند که حالا نقاشی هایش در این نمایشگاه عرضه شده، برایمان می گوید: طی سال هایی که در فیاض بخش زندگی کردم، دیدن آدم هایی که شرایط مشابهی مانند من داشتند اما بیکار نبودند و به انواع فعالیت ها مشغول بودند، این انگیزه را در من ایجاد کرد تا فعالیت خود را در رشته های مختلف افزایش دهم. در اولین گام  تصمیم گرفتم ادامه تحصیل بدهم و اتفاقا در رشته علوم اجتماعی گرایش پژوهشگری قبول شدم اما از آن جایی که با هنر بزرگ شده بودم، دوباره به سمت و سوی هنر گرایش پیدا کردم. قبل از آن تصادف، بازیگر تئاتر بودم.  تجربه عکاسی و معرق کاری داشتم و در دنیای هنر زندگی می کردم، از این رو خلأ و کمبود هنر را احساس کردم.وی ادامه می دهد: با دیدن بعضی هنرمندان فیاض بخش که به جای دست با پاهایشان نقاشی می کردند، تصمیم گرفتم که نقاشی را با لب ها و دهانم شروع کنم و حالا 10 سال است که با دهان نقاشی می کنم و به طور حرفه ای پنج سال است که زیر نظر استاد هادی تقی زاده و استاد حسینی به طور جدی این هنر را دنبال می کنم. این را هم بگویم که نمایشگاه های متعددی در مشهد و تهران داشته ام و به تازگی آثارم به نمایشگاه های گروهی در خارج از کشور نیز ارسال شده است اما تصمیم دارم در آینده نمایشگاه انفرادی نیز در خارج از کشور برگزار کنم.احسانی نیا بعد از مدتی از آسایشگاه فیاض بخش بیرون می آید و حالا سه سال است در کنار خانواده اش به سر می برد، اما به زندگی مستقل فکر می کند و از هیچ تلاشی برای رسیدن به این هدف خود فروگذار نمی کند: با ورود به زندگی جدیدم اتفاقات خوبی برایم رخ داد و همه خواسته قلبی ام این بود که زندگی سالمی را بسازم.  جالب است بدانید پزشک ها از زنده ماندن من ناامید بودند و می گفتند که خوش بینانه دوسال زنده خواهم بود، اما حالا 14 سال از آن روزها می گذرد و من همه لحظاتش را لطف خداوند می دانم. چشم انداز 20 ساله ام را نوشته ام این هنرمند در بخش دیگری از صحبت هایمان می گوید: من اهداف و چشم انداز 20 ساله ام را نوشته ام و به واسطه امیدی که خدا در قلبم گذاشته و پذیرش این که آدم ها را همان طور که هستند، دوست داشته باشم، می توانم به اهدافم دست یابم.وی در حوزه صنایع دستی و مارکتینگ هم فعالیت کرده و اکنون در زمینه موسیقی نیز دستی دارد و ساز دهنی می زند. او همچنین عضو هیئت مدیره گروه تئاتر معلولان نیز هست و در زمینه نوشتن هم تجربه دارد و تصمیم گرفته مجموعه دلنوشته هایش را همراه با صدای خودش و بخشی از نقاشی هایش به چاپ برساند.احسانی نیا به همنوعان خود توصیه ای دارد: فرقی نمی کند ما روی ویلچر هستیم یا با پاهای خودمان گام برمی داریم. معلولیت بخشی است که ما به صورت بیرونی می بینیم و بخش اعظم آن روحی متعالی است که خدا در وجود ما قرار داده است. آن چیزی که لازم است مدنظر قرار بدهیم، دیدن داشته هایمان است. البته من در جایگاهی نیستم که به کسی توصیه کنم و هرچه می گویم تجربیات شخصی خودم است.هر کسی که بخواهد زندگی اش را تغییر دهد، باید به سراغ راه حل ها برود و در این مسیر خدا راه حل های زیادی را به او نشان می دهد.وی تاکید می کند: کافی است داشته هایمان را ببینیم و قدردان شان باشیم و رنج ها و خشم ها را از خودمان دور کنیم. من در طول این سال ها پی برده ام که توقع داشتن از آدم ها جز این که من را اذیت کند، فایده دیگری ندارد. یک سری از کارها را من باید انجام و ذهنم را تغییر دهم. من همانم که می اندیشم پس فکرهای درست را توشه زندگی مان قرار دهیم. خودمان را ببخشیم تا بتوانیم دنیا را ببخشیم و بدانیم معجزه بخشش؛ آرامش در زندگی است. سخن گفتن از سختی های زندگی یک معلول، شعار است ساناز رضایی از دیگر هنرمندان این نمایشگاه است که اصالتا مشهدی است و متولد آبان 65. کارشناسی ارشد در رشته هوش مصنوعی و روباتیک از دانشگاه علم و صنعت تهران دارد و در سال 92 دانش آموخته شده است اما از آن جایی که علاقه زیادی به نقاشی دارد ، در این رشته به تحصیل می پردازد.خودش برایمان تعریف می کند: از کودکی نقاشی می کشیدم و این علاقه از همان زمان تاحالا در من به قوت خود باقی مانده است و دوره های کلاس نقاشی را هم گذرانده ام.او از شرایط جسمانی خود نیز می گوید: پدر و مادر من خویشاوند هستند و مشکل جسمی من هم دلایل ژنتیکی  دارد و اختلالات ژنتیکی من به فلج مغزی منجر شده است، از ناحیه دست و پا فلج شده ام، البته مشکل پاهایم بیشتر است و نقاشی هایم را با دست می کشم.وی از سختی های زندگی یک معلول این طور می گوید: از سختی هایش هرچه بگویم شعار است، سختی ها و مشکلات زیاد هستند اما این که این سختی ها بر یک فرد معلول غلبه نکند تا به اهداف خود دست یابد، روی مهم ماجراست. خدا را شکر در این سال ها همیشه حمایت خانواده ام را با تمام وجود احساس کرده ام و همین حمایت های بی وقفه باعث شده بتوانم راهم را ادامه بدهم.این معلول هنرمند در ادامه از شاخه هنری اش می گوید:هم سیاه قلم کار می کنم و هم رنگ روغن. تابلوهایی که در نمایشگاه «فروغ زندگی» به نمایش گذاشته ام، رنگ روغن و سبک رئال است. قبل از این ، در سال 94  نیز همراه یک هنرمند دیگر که عکاس بود، نمایشگاهی برگزار کردم که در واقع گالری عکس و نقاشی بود. وی این را هم یادآور می شود که معلولیت به اصطلاح او را خانه نشین نکرده و اکنون مشغول به کار است: «شغلی که هم اکنون مشغول به آن هستم در زمینه تحصیلاتم است و مسئول سایت شرکتی هستم که در آن فعالیت می کنم. مهم ترین دلیل پیشرفتم را حضور پررنگ خانواده ام می دانم. بالاخره شرایط من طوری است که به تنهایی از پس کارهایم بر نمی آیم. اما متاسفانه برخی از معلولان از حمایت خانواده برخوردار نیستند و این باعث می شود خود واقعی شان را پیدا نکنند و به زندگی که حق طبیعی شان است، دست نیابند.» نیازمند حمایت بیشتر هستیم او از حمایت شهرداری و بهزیستی هم یادی می کند و می افزاید: جامعه معلولان یک نهاد خصوصی است و تا حدی که بتواند به مخاطبانش کمک می کند اما بهزیستی به عنوان یکی از متولیان اصلی باید به معلولان رسیدگی بیشتری داشته باشد. نمی گویم حمایت بهزیستی شامل حالمان نمی شود اما خواستار کمک و همراهی بیشتری از این سازمان هستیم.وی ادامه می دهد: شهرداری هم با توجه به ظرفیت هایش می تواند کمک های بیشتری را به ما ارائه کند. برای مثال الان شخص من در خصوص رفت و آمد در معابر و خیابان ها دچار مشکل می شوم و اگر این مشکل برای معلولان رفع شود، در جامعه حضور پر رنگ تری خواهیم داشت. مشکل دیگر ما بیمه است. بیمه ما کار درمانی را پوشش نمی دهد و هزینه های درمان بسیار بالاست و از این لحاظ هم نیازمند مساعدت هستیم. رضایی تاکید می کند: توانایی های معلولان محدود است و اکثرا نیازمند شغل در جامعه هستند و ای کاش سازمان های مختلف، از معلولان در پست های خود بهره بگیرند، چرا که استقلال مالی به ارتقای روحیه یک معلول کمک شایانی می کند.وی خاطرنشان  می کند فقط در روز جهانی معلولان(3دسامبر) به یاد ما معلولان نباشند و شهر بدون مانع که یک شعار است، بالاخره رنگ عمل به خود بگیرد.