مي‌خواهند اصلاح‌طلبان از دولت فاصله بگيرند

محمدصادق جوادی حصار
در گفت‌وگو با‌ «آرمان»:
مي‌خواهند اصلاح‌طلبان
از دولت فاصله بگيرند


اتاق فکر روحانی، به فکر بقای خودشان هستند
دولت توان مقابله با موازی کاری‌ها را ندارد
آرمان- فرهاد فدایی: گذشت زمان، فشار تحریم‌ها، عدم موفقیت در عمل به وعد‌ه‌ها، تزلزل در پایگاه رأی، مشکلات معیشتی، گرانی‌های پی در پی و دلایلی از این قبیل باعث شده این روزها به خاطر دشواری‌هایی که مردم با آن دست به گریبان شده‌اند، هم دولتمردان و هم شخص آقای روحانی لبخندهای گذشته را کمتر نشان دهند. البته حسن روحانی به وسع خود نشان داد توانایی خوبی دارد، اما باید به پیشنهادها و توصیه‌های حامیان خود توجه بیشتری کند. «آرمان» در گفت‌وگوی کوتاهی با محمدصادق جوادی حصار، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، این مسائل را از زاویه‌ای دیگر بررسی کرده که در ادامه می‌خوانید.
این روزها انتقادات زیادی به دولت می‌شود. در حالی که تصور می‌شد آقای روحانی با سابقه‌ای که دارد، در تصمیمات قاطعانه‌تر رفتار کند. دلیل آن چیست؟
می‌گویند یک قاضی برای متهمی حکم صادر کرد و او را به 300 ضربه شلاق محکوم کرد. متهم گفت آقای قاضی حکم را قبول می‌کنم اما انصافا شما یا حسابرس دقیقی نیستید یا تا حالا شلاق نخورده‌اید! قضیه آقای روحانی همین است. امنیتی بودن کفایت نمی‌کند. اتفاقا ایشان از تجارب قبلی خود بیشترین استفاده‌ را کرده است. عمده مسئولان و معاونان یا استاندارانی که به کار گرفته شدند، آشنا به حوزه امنیتی بودند. اما مساله این است که در زمان کنونی این مؤلفه، تنها پاسخگوی رفع مشکلات نیست. برای مدیریت کشور دانش اقتصادی، دانش اجتماعی، دانش دیپلماتیک هم نیاز است که در برخی از حوزه‌ها لنگ می‌زنیم. البته تصمیم‌گیری در چنین شرایطی هم فقط بر عهده دولت نیست و تنها دولت نمی‌تواند همه امور را اداره کند. رهبر معظم انقلاب سران قوا را مکلف کردند تا در این برهه همواره جلسات مشترکی برگزار کنند تا به کارها و تصمیمات خود سرعت ببخشند و راه‌های تحقق مطالبات مردم را تسهیل کنند. با این همه، مشکلات همچنان باقی است. زیرا به اصطلاح «خشت از خَرَند خود در رفته است» یعنی امور از مجرای حقیقی خود خارج شده‌اند. برای مثال دولت می‌خواهد فرماندار یک منطقه را تغییر دهد یا جابه‌جا کند، باید از چند نهاد استعلام بگیرد! اکنون وزارت اطلاعات در برخی حوزه‌ها از خود دولت قوی‌تر عمل می‌کند. دولت یک تصمیمی می‌گیرد اما در مرحله اجرا سلیقه فلان مسئول امنیتی در فلان استان چیز دیگری است و مانع تحقق آن تصمیم می‌شود! یا یک مدیر اقتصادی یا فرهنگی و سیاسی، به شکل دیگری عمل می‌کند. وحدت رویه و تمرکز در ساختار دولت وجود ندارد. به نظر می‌رسد قاطعیت برخورد برای حذف این موازی کاری‌ها وجود ندارد.
چرا دولت از پشتوانه رأی خود استفاده نکرد؟
چون دولت و آقای روحانی الان دیگر پشتوانه کافی مردمی را ندارند. آقای روحانی پس از انتخابات زیگزاگ زد. این حرکت زیگزاگی پس از سال 96 باعث شد تا بدنه حامی ایشان که اصلاح‌طلبان بودند، بخش زیادی از آنها عقب‌نشینی کرده و از منازعات و یا حمایت از دولت عقب نشستند. زیرا دیدند که آقای روحانی به وعده‌های اصلی نمی‌پردازد. بنابراین دیدند دلیلی ندارد بیش از این خود را صرف ایشان کنند. رقبای مقابل آقای روحانی این موضوع را می‌فهمند. اصولگرایان می‌دانند که اگر جریان اصلاحات پشت روحانی و دولت را خالی کند، آنها بدنه‌ای ندارند که به واسطه آن در میدان «أنا رجُل» بگویند! البته اصلاح طلبان بنا ندارند پشت دولت را خالی کنند. طیف تندرو اصولگرا فشارش را بیشتر می‌کند. اگر حمایت اصلاح‌طلبان از دولت کم ‌شود به همان اندازه فشار جریان مقابل برای تثبیت و استحکام مواضع خود مقابل دولت افزایش پیدا خواهد کرد. قبلا به روزنامه آرمان عرض کرده بودم که وقتی چند ماه پیش آقای روحانی گفت «من دست همه را برای حل مسائل کشور به گرمی می‌فشارم و همه باید به دولت کمک کنند»، در واقع به گوشه رینگ رفته بود که چنین گفت. پس از حوادث دی ماه 96 روحانی در حالت کیش و مات قرار گرفت. مخالفان دولت هیچ‌گاه اجازه نمی‌دهند که روحانی از حالت کیش و مات خارج شود. به هر طریق و هر سیاستی او را در همین حالت نگه خواهند داشت تا در صورت امکان روحانی «مات» شود. یا اینکه مدام «کیش» خواهند داد. بنابراین تنها عامل تسهیل‌کننده این وضعیت و خروج از این حالت کیش و مات این است که سربازان و پیاده نظام حامی دولت یعنی اصلاح‌طلبان به صحنه بیایند و سپس سربازان تبدیل به مهره‌های قوی‌‌تری شوند تا در مقابل هجوم جریان مخالف بایستند و آنها را عقب برانند. تنها راه همین است. اما متاسفانه آقای روحانی به این مهم توجهی ندارد. به نظر می‌رسد رویه تعیین استانداران فعلی هم در راستای تقویت استحکامات جریان مخالف دولت است.
درست است باید نیروهای حامی به کمک آقای روحانی و دولت برآمده از رأی 24 میلیونی بیایند، اما واقعا هیچ نشانه‌ای مبنی بر اینکه دولت حسن روحانی یا نیروهای اصلی و نزدیک به ایشان از حامیان خود که همانا اصلاح‌طلبان باشند کمک بخواهند دیده نمی‌شود. در چنین شرایطی اصلاح‌طلبان و به‌ویژه جوانان حامی روحانی چه باید بکنند؟
اتاق فکر رئیس‌جمهور به بقای ایشان و یا اندیشه آقای روحانی فکر نمی‌کند. این اتاق فکر یا همان مشاوران و حلقه نزدیک به ایشان می‌گوید ما باید این دوره را سپری کنیم و در دوره بعدی به یک مجموعه تعادلی و تعاملی از جنس آقای علی لاریجانی و میانه‌روهای اعتدالی برسیم. متاسفانه این اتاق فکر بیشتر از آن‌که اصولگرایان و دلواپسان را رقیب خود بدانند، اصلاح‌طلبان را آلترناتیو و رقیب خود تلقی می‌کند. حلقه نزدیک به رئیس‌جمهوری از این شرایط استفاده می‌کند تا اردوگاه اصلاح‌طلبان را به حاشیه رانده و فشل کند و انگیزه حضور در عرصه سیاسی کشور از آنها سلب شود تا این گروه بتواند در پناه جریان اعتدالی و پیاده نظام فرهنگی و رسانه‌ای پشتیبان آقای روحانی در سال 1400، دولتی را با پرچمداری آقای لاریجانی تشکیل دهد. نزدیکان روحانی خواهان بازگشت قدرتمندانه و اثرگذار اصلاح‌طلبان و تحول‌خواهان به عرصه تصمیم‌سازی کشور نیستند. اعتدالیون به هیچ وجه تمایل ندارند که دولتی از جنس دولت اصلاحات دوباره روی کار بیاید. تشکیل چنین دولتی با آن ویژگی‌ها، یعنی بی‌اعتباری همه افراد «اتاق فکر» حسن روحانی. تشکیل مجدد دولت اصلاحات یعنی احیای تفکر گفت‌وگو، منطق، عقلانیت، استدلال و قوام سیاست‌ورزی کارآمد. آنها نمی‌خواهند تمام ارجاعات و نکات مثبت عرصه مدیریت کشور به دولت اصلاحات بازگردد؛ در اقتصاد، در توسعه سیاسی و اجتماعی، مناسبات بین‌المللی و... همه را باید از دولت اصلاحات مثال بزنند. این امر برای تیم نزدیک به روحانی و اعتدالگرایان و اصولگرایان سخت و سنگین است.