روزنامه قانون
1397/09/11
سراب آبهاي ژرف
استفاده از اين آبهای در هر دو بخش خطرآفرین است. تاكنون اطلاعات دقيقي از میزان آب موجود در عمق (ژرفایی) زمین بهدست نيامده است؛ در ایران نیز اطلاعات چندانی در اينباره وجود نداردآب مانند ستوني براي خاك است، برداشت آبهاي ژرف، موجب از بين رفتن ستون خاك در زير زمين ميشود. هنگاميكه اين اتفاق رخ دهد، خاك نشست ميكند. درحال حاضر از پديده فرونشست عبور كردهايم و در برخي از مناطق كشور با فروچاله مواجه هستيم
آبهاي فسيلي و ژرف تجديدپذير نيستند، استفاده از آبهاي فسيلي نيز فوقالعاده خطرناك است و نبايد بههيچ عنوان برداشت شوند
آبهاي ژرف را نميتوان بهصورت مستقيم مصرف كرد و بايد در پروسهاي تصفيه و شيرين شوند؛ چه بسا آلودگی آرسنیکی یا فلزات سنگین را نیز به همراه داشته باشند
در اعماق صحراي سينا، ميلياردها مترمكعب آب وجود دارد اما فلسطین اشغالی و دولت مصر باوجود بحران كمآبي در اين كشورها تاكنون سراغ اين منابع آبي نرفتهاند
ادعاي كشف هزار میلیارد متر مکعب آب زیر زمینی در سیستان و بلوچستان كه ميتواند 137 سال آب شرب ايران را تامين كند؛ موجب خوشحالي و البته اميدواري بسياري از هموطنانمان شد اما شوربختانه اين خبر سرابي بيش نبوده است. بهگفته مسعود مرسلی، عضو کارگروه آبهای ژرف کشور، اخبار منتشر شده در شبکههای اجتماعی درباره اكتشاف هزار ميليارد متر مكعب آب زيرزميني در سيستان و بلوچستان، صحت ندارد و از نظر علمي رد شده است. شايد جالب باشد بدانيد كه ماجراي شايعه اكتشاف منبع هزار ميليارد متر مكعبي ايران از مطالعات مقدماتی در حوزه آبهای ژرف در زابل سرچشمه ميگيرد.
شايعهاي كه دوباره پرونده آبهاي ژرف ايران را بر سرزبان انداخته است. در روزگاري كه هيولاي خشكسالي و بحران بيآبي ايران را فرا گرفته است، از دست رفتن سفرههاي زيرزميني، مرگ آبخوانها و فرونشست، مسئولان را از خواب غفلت بيدار كرده است. مسئولان اكنون دريافتهاند، بحران بيآبي در كشور جدي است و بهفكر چارهاي براي حل آن افتادهاند؛ هزار راه نرفته براي حل بحران باقي مانده اما مسئولان همچنان بهدنبال پاك كردن صورت مساله يا راحتترين راهحل هستند. برداشت از آبهاي ژرف، گواه روشني بر اين مساله است.تاكنون روشهايي همچون مديريت صحيح منابع آبي، تغيير روشهاي كشاورزي سنتي به مدرن، ممنوعيت كشت محصولات آببر، سيستم بازچرخاني آب، اصلاح روشهايي همچون انتقال آب و سدسازي و ... استفاده نشده است. آبهای ژرف یا فسیلی به آبهایی گفته میشود که بههنگام شکلگیری زمین در عمق بیش يك هزار متر ذخیره شدهاند. برخی كارشناسان نيز آن را در 500 متري عمق زمین در نظر گرفتهاند. استفاده از اين آبها در هر دو بخش خطرآفرین است. تاكنون اطلاعات دقيقي از میزان آب موجود در عمق (ژرفایی) زمین بهدست نيامده است. در ایران نیز اطلاعات چندانی در اينباره وجود ندارد.
اگر ايران آبهاي ژرف خود را برداشت كند، فاجعهاي رخ خواهد داد؛چرا كه آب مانند ستوني براي خاك است. برداشت آبهاي ژرف، موجب از بين رفتن ستون خاك در زير زمين ميشود. هنگاميكه اين اتفاق رخ دهد، خاك نشست ميكند. درحال حاضر بسياري از دشتهاي كشور با فرونشست مواجه هستند وحتی میتوان گفت از پديده فرونشست عبور كردهايم و در برخي از مناطق كشور با فروچاله مواجه هستيم. بهعنوان نمونه در دشت ميناب بهدليل برداشت بيرويه آب، دشت به عمق يك خانه فرو رفته است. براساس آمار، سالانه 70 سانتيمتر فرونشست در دشتهاي كشور رخ ميدهد. فرونشست، پيامد برداشت بيرويه از سفرههاي زيرزميني است. حال تصور كنيد برداشت از آبهاي ژرف چه بلايي بر سر دشتهاي ايران خواهد آورد.
فاجعهاي بهنام برداشت آبهاي ژرف
محمد درويش، كارشناس محيط زيست درخصوص استخراج آبهاي ژرف، به «قانون» گفت: «آبهاي ژرف در عمق 500 تا 1000 متري زمين و آبهاي فسيلي نيز در اعماق بالاتر از يك هزار متر قرار دارند. آبهاي فسيلي و ژرف تجديدپذير نيستند. استفاده از آبهاي فسيلي نيز فوقالعاده خطرناك است و نبايد بههيچ عنوان برداشت شوند. در مورد استفاده از آبهاي ژرف بايد مطالعه شود. از برخي منابع آن، در شرايط بحران ميتوان برداشت كرد.تجربه نشان داده است كه استفاده از آبهاي فسيلي فاجعهاي بهبار خواهد آورد كه ديگر قابل جبران نخواهد بود. بهعنوان نمونه كشورهايي مانند عربستان و ليبي، آبهاي فسيلي خود را برداشت كردهاند؛ كه نهتنها مشكل بحران آبي آنها حل نشد، بلكه همان منابع اندك خود را نيز از دست دادند. عربستان در سال 1992 با استفاده از آبهاي فسيلي ششمين صادركننده گندم در جهان بود اما پس از آنكه آبهاي فسيلي اين كشور خاتمه يافت؛ به بزرگترين واردكننده گندم در جهان تبديل شد.كشور ليبي نيز در زمان ديكتاتور سابقش به سمتوسوي استخراج آبهاي فسيلي رفت و نتيجه آن تشديد بحران آبي و از دست رفتن آبهاي فسيلي شد».
مطالعه اشتباه
درويش با اشاره به اينكه حتي مطالعه درباره استخراج آبهاي فسيلي نيز اشتباه است، افزود:«درحال حاضر تصويب شده است كه نخست درخصوص منابع آبهاي ژرف در ايران مطالعه انجام شود؛ با اين تحقيقات مشخص ميشود از چه منابع آبي امكان برداشت وجود دارد. ما با مطالعه هيچگونه مشكلي نداريم ، اين كار به دانش ايران كمك ميكند؛ اما گاهي اوقات، مطالعه از اساس با مشكل مواجه است. بهعنوان مثال مطالعه درباره كشتار تعدادي از انسانها صحيح نيست؛ به همين دليل مطالعه درباره برداشت از آبهاي فسيلي اشتباه است و نبايد چنين تحقيقاتي صورت گيرد».
غبار فراموشي بر بازچرخاني آب
رفتن ايران به سمتو سوي برداشت از آبهاي ژرف موجب نگراني بسياري از مردم كشور شده است. زيرا كشورهايي كه از منابع آب فسيلي خود استفاده كردهاند، قبل از انجام اينكار آبهاي ژرف خود را برداشت كردهاند. تكرار تجربه اين كشورها در ايران، كابوس اين روزهاي بسياري از مردم شده است. درويش در اين مورد ميگويد«پيامد مصرف بيرويه آب، برداشت از آبهاي ژرف است. مديريت منابع آبي در كشور اشتباه است. طبق قانون بايد 40 درصد از منابع آبي كشور مصرف شود؛ درحاليكه بيش از 90 درصد ازآنها مصرف شدهاند. اغلب دشتهاي كشور دچار فرونشست شده و در برخي دشتها با بحران فروچالهها مواجه هستيم. بهدليل طرحهاي انتقال آب در كشور، تنشهاي اجتماعي مابين شهرهاي ايران بهوجود آمده و بحران كمآبي ما را مجبور به نمكزدايي از آب دريا كرده است؛ انجام اين كار نيز معضلات زيست محيطي و هزينه خاص خود را دارد. باتوجه به مشكلات كمآبي و خشكسالي در كشور بايد بهسوي روشهاي كمهزينه برويم».
ايران كم آب است نه بيآب
برداشت از آبهاي ژرف، كابوس كارشناسان و كنشگران محيط زيست كشور شده است. خدیجه گلین مقدم ،كارشناس محيط زيست، معتقد است، باتوجه به وضعیت آبی ایران، به نظر میرسد بهطور كلي برداشت آبهاي ژرفايي نباید مطرح شود؛ چراكه طرح سوال درخصوص چگونگی استفاده از آبهای فسیلی نظر سودجويان اين حوزه را به آبهاي ژرفايي جلب ميكند. پيامد اين جلب توجه، تكرار تجربه تلخ برداشت از آبهای سطحی و زیرزمینی است. گلين مقدم درباره برداشت آبهاي ژرف در ايران به «قانون» گفت: «ایران در مقایسه با برخی مناطق و کشورهای دنیا کم آب است اما بیآب نیست. با تكيه برهمين اندك منابع آبي، میتوان بدون آنکه چشم طمع به سرمایه آیندگان درخصوص استفاده از منابع طبیعی غیرقابل دسترس دوخت، منابع قابل دسترس را به خوبی مدیریت کرد؛ چرا كه از يك طرف هزینه کمتری دارد و پيامدهاي منفي از بحران آبي و خشكسالي كاهش مييابد و از طرف ديگر توسعه ناپایدار در كشور رخ نميدهد».
از سدسازي به آبهاي ژرف رسيديم
خديجه گلين مقدم، با تاكيد بر اينكه یکی از عوامل اصلی ایجاد بحران آب در کشور ناشي از راهاندازی نهضت سدسازی توسط دولتها بوده است، افزود: «اگر چه ممکن است دولتها در گام اول دارای نیت خیر بوده باشند اما ورود پیمانکاران سودجو در این عرصه موجب شد کارها با دقت پایین کارشناسی پیش رفته و کشور با بحران ساختگی آب روبهرو شود. مساله مهم ديگر اين است كه پاي پيمانكاران سدسازي به پروژه برداشت آبهاي ژرفايي كشور باز شده است. بدون شك با ورود اين پيمانكاران بار ديگر کشور به ورطه نابودی خواهد رفت. آیا غیر از این است که سدسازان با مجوز وزارت نیرو، ارومیه را نابود، گتوند را شور، هامون را خشک کردهاند و تاكنون پاسخگوي اين خسارتها نيز نبودهاند؟ سدسازان گذشته كه هماكنون به پيمانكاري استخراج آبهاي ژرفايي یا انتقال آب خزر به کویر روی آوردهاند، بهدليل خدمت به ميهن خويش چنين اقداماتي را انجام ندادهاند بلکه از آن جهت است که میخواهند به منافع خود دست يابند؛ بنابراین وزارت نیرو و پیمانکاران داخلی، با امنیتی کردن آب، خطرات جدی را متوجه ایران خواهند کرد. در این مهم باید نمایندگان مجلس دخالت کرده و جلوی این مساله خطرآفرین را بگیرند. مسالهای که در آیندهای نزدیک، امنیت ملی و تمامیت ارضی ما را به مخاطره خواهد انداخت. آبهاي ژرف، آخرین ذخیره زمین است؛ بنابراین به دليل خطراتی که ایجاد میکند، نباید مورد استفاده قرار بگیرد. با این حال میدانید که برداشت آب ژرفایی هزینههای گزافی میخواهد ضمن آنکه مشخص نیست آبی که بهدست میآید، آب است یا آب همراه با انواع املاحوآلودگیها».
تجربه تلخ آبهاي ژرف
گلين مقدم با اشاره به اينكه تاكنون تعداد اندکی از کشورها به این کار اقدام کردهاند، بيان كرد: «لیبی بهطور اتفاقی به آب فسیلی دسترسی پیدا کرد. عربستان نیز از این نوع آب حتی برای کشاورزی استفاده کرده است. اما این دلیل نميشود که ایران نيز به این سمت حركت و تجربه اشتباه آنها را تكرار كند. لیبی و عربستان هر دو از کشورهای خشک و بیابانی هستند. چه بسا اگر در آن کشورها مدیریت آب به خوبی انجام میگرفت، نیازی به برداشت آخرین ذخایر آبي وجود نداشت. برداشت از آبهاي سطحي مانند رودخانه یا چشمه هزینهاي براي كشور ندارد. اما اگر بخواهیم به آبی که در 10متری زمین قرار داد، دسترسی پیدا کنیم، بايد هزينه شود. حال اگر این آب در عمق 500 تا دو هزار متري زمين وجود داشته باشد، بهطور حتم هزاران برابر، هزینه آن از برداشت آبهاي سطحي و زيرزميني بیشتر خواهد بود. حال بايد به اين مساله نيز توجه داشت كه باوجود هزينه چند هزار برابري، مشخص نيست آبي كه برداشت شده، قابليت استفاده داشته باشد يا خير؟چرا كه آبهاي ژرف را نميتوان بهصورت مستقيم مصرف كرد و بايد آبهاي ژرف در پروسهاي تصفيه و شيرين شوند. پس از طي اين مراحل، ميتوان آبها را مصرف كرد. چه بسا آلودگی آرسنیکی یا فلزات سنگین را نیز به همراه داشته باشند. بیتردید ذخیره آبهای فسیلی بهآن حد نیست كه بتواند در طولانیمدت پاسخگوي نياز آبي كشور باشد. بنابراین مسئولان حوزه آبي كشور بهجای راه حلهای کوتاه مدت، گزاف و البته بينتيجه، بايد در انديشه بهكارگيري روشهاي نوين براي حل بحران آبي ايران باشند. راهحلهايي مانند اصلاح شيوه مديريت منابع آبي و اجراي مديريت اصولي و كارآمد در منابع آبي كشور، ميتواند معضل خشكسالي و بحران آبي را حل كند».
احتمال آلودگي به راديواكتيو
اين كارشناس محيط زيست درباره شايبههاي آلودگي آبهاي ژرف به راديواكتيو گفت:« آبهای ژرفایی بهدلیل قرارگیری در لایههای زیرین زمین، ممکن است آلوده به مواد مختلف از جمله رادیو اکتیو باشند. انواع کانیها، مواد معدنی، فلزات و مواد رادیو اکتیویته مواد تشکیل دهنده لایهها، در اعماق زمین قرار دارند. بیتردید آب موجود در این لایههاي زمين، از این مواد تاثیرپذیری عمیقي خواهد داشت. از این رو آبی که ما آن را آب ژرفایی میناميم، بر خلاف تصور ما در بسیاری مواقع آب به مفهوم عام کلمه نیست. چه بسا برای زیست انسان نیز خطرآفرین باشد».
خشكسالي مديريت منابع آبي
گلين مقدم، برداشت آبهاي ژرف را هزینه گزافي براي بودجه كشور ميداند و راهحل برون رفت از بحران آبي كشور را برنامهریزی برای استفاده بهینه از آبهای موجودی که در دسترس هستند، اعلام ميكند. او ادامه داد:« توسعه زیرساختها برای جلوگیری از هدررفت آب در بخش کشاورزی ميتواند بهترين گزينه برونرفت از بحران آبي كشور باشد؛ چرا كه براساس آمار بیش از ۷۰ درصد و گاهي تا ۹۲ درصد از آب كشور در بخش كشاورزي مصرف ميشود كه حجم بالايي از اين آب بههدر ميرود. اصلاح شيوههاي آبياري در بخش كشاورزي، تاثير شگرفي خواهد داشت. ايجاد و توسعه تصفیهخانههاي فاضلاب نيز يكي ديگر از روشهاي مقابله با بحران آبي ايران است.
بحران آب در ایران جدی نیست! آنچه جدی است، بحران مدیریت در بخش آب است. در گذشته نيز گفتهام ایران کمآب است اما بیآب نیست. آنچه در ایران آب را به طرف بحران برده، وجود برخی مدیران تکراری کمتوان یا بیتوان است که در دورانهایی در رأس وزارت نیرو و کشاورزی و صنعت قرار گرفتهاند. سطح زیرین دشتهای ایران پر است از آبهایی که میتوان با مدیریت صحیح، آنها را به آب شیرین تبدیل کرد و در پالایش دورهای، خاک دشتهای شور را به خاک شیرین تبدیل کرد. در بخش کشاورزی که بیش از ۷۰ درصد یا بیشتر هدر رفت آب وجود دارد، ميتوان این هدررفت را به 10 درصد کاهش داد. صنایع آببر را نبايددر مناطق خشک و فلات مركزي ايران ايجاد و توسعه دهيم. بهعنوان مثال ايجاد و توسعه صنعت فولاد در مبارکه اصفهان كه با كمآبي دست و پنجه نرم ميكند، ضرورت ندارد. هنگاميكه کشور کمآب است، باید در تمام موارد از مزیت نسبی استفاده کنیم. برنجكاري در کویر، هنر مديريتي نيست و مديراني كه مجوز اين كار را صادر كردهاند، نبايد خوشحال باشند. هنگاميكه براي برداشت يك کیلو برنج پنجهزار لیتر آب مصرف میشود و محصول آببري است، چرا بايد مسئولان اجازه كاشت چنين محصولي را در كوير ايران بدهند؟ محل كشت برنج در شمال كشور است نه كوير بيآب. اما میبینید که در شالیزارهای شمال كشور نيز بهجای برنج، آجر و آهن سبز ميشوند. ويلاهايي كه غيرقانوني ساخته ميشوند و كويرهايي كه شاليزار ميشوند؛ بنابراین راهکارهای متعددی را میتوان برای مقابله با بحران آب و خشکسالی به کار گرفت. مدیریت آب و استفاده از مزیت نسبی از راهکارهای مهم آن است. ضمن آنکه میدانید خشکسالی با خشکی تفاوت دارد. زیرا خشکسالی مقطعی و خشکی دايمی است و مدیریت خشکسالی بسيار سخت و پيچيدهتر از مدیریت خشکی محیط است. راه دیگر مقابله با بحران آب، ترمیم و تعمیر قناتهای ایران است. ایجاد رشته مقنیپروری در دانشگاههاي كشور ضرورت دارد. ضرورتي که باید مورد توجه قرار گیرد. پر کردن چاههای عمیق و نیمه عمیق نيز يكي ديگر از اين اولويتهاست. براساس آمار تعداد چاهها در يك دوره 40 ساله به بیش از یک میلیون رسیده واحداث چاههای عمیق و نیمهعمیق، دو مشکل اساسی برای کشور ایجاد کرده ؛ از يك سو موجب خشک شدن قناتها و از سوي ديگر موجب فرونشست دشتهای ایران شده است. بهطوری که از حدود ۶۰۰ دشت ایران در حدود ۳۰۰ دشت نشست کرده اند. این فرونشستها در آیندهای نهچندان دور، خطراتی را نيز برای ریل قطارها ایجاد خواهد کرد».
سراب ژرف قبل از مرگ سرزمين
آخرين مرحله قبل از مرگ يك سرزمين، استفاده از آبهاي ژرف و پس از آن آبهاي فسيلي است. اسماعيل كهرم با اشاره به اينكه حتي كشورهاي كمآبي مانند فلسطین اشغالی و مصر از اينگونه منابع آبي خود استفاده نميكنند، به «قانون»گفت: «در اعماق صحراي سينا، ميلياردها مترمكعب آب وجود دارد اما فلسطین اشغالی و دولت مصر باوجود بحران كمآبي در اين كشورها تاكنون سراغ اين منابع آبي نرفتهاند. آبهاي ژرف و فسيلي در زير زمين براي خاك اين كشورها همچون ستوني است و آنها بهخوبي ميدانند اگر آبهاي ژرف و فسيلي را استفاده كنند، با فرونشست زمين و فروچاله مواجه ميشوند. كليد بحران آبي كشور در آبهاي ژرف نيست بلكه اگر سفرههاي زيرزميني احيا شوند، مشكل فرسايش خاك حل ميشود. 85 درصد عوامل ريزگرد، عدم مديريت صحيح منابع آب است. اگر مديريت صحيح و كارآمد در منابع آبي كشور وجود داشته باشد، مساله ريزگرد و خشكسالي حل خواهد شد.برداشت از آبهاي ژرف را فاجعه ميداند. اگر چنين اتفاقي رخ دهد، فاجعه است. تمام مشكلات كشور در بحث بحران آبي نشات گرفته از صدور مجوزهاي استخراج آب است». بهباور برخي مسئولان وزارت جهاد كشاورزي آبهاي ژرف منابع تجديدپذير هستند. كهرم در اين مورد گفت: «براساس آمار كارشناسان، تراز آبهاي زيرزميني منفي است. هنگاميكه توانايي احياي سفرههاي زيرزميني در عمق 250 تا 300 متر را نداريم، چگونه ميتوان آبهاي ژرف در عمق 500 تا يك هزار متر را تجديد كرد؟ باتوجه به كاهش نزولات جوي و بحران خشكسالي، آبهاي ژرف تجديدناپذير هستند. البته شايد 150 سال ديگر شرايط اقليمي ايران تغيير كند و ميزان نزولات جوي افزايش چشمگيري داشته باشد اما تا آن زمان، اين منابع آبي كشور تجديدناپذير هستند».
اصلاح مديريت نه شيوه مصرف
يكي از روشهاي مديريت منابع آبي كشور كه تاكنون مسئولان برنامهريزيهاي بسياري در اين بخش انجام دادهاند و اعتبارهاي كلاني نيز براي آن صرف شده است؛ كاهش مصرف آب در شبكه خانگي است. كهرم با اشاره به مصرف كمتر از 10 درصد از منابع آبي ايران در بخش خانگي تصريح كرد: «حتي اگر ميزان مصرف هر ايراني نصف شود، كمتر از سه درصد آب ذخيره ميشود. اين اعداد و آمار در مقابل آبي كه در كشاورزي و صنعت مصرف ميشود، هيچ است. حدود 90 درصد از آب كشور در بخش كشاورزي مصرف ميشود. كلانتري رييس سازمان محيطزيست، از اين مساله آگاه است. با سيستمهاي آبياري نوين مانند آبياري قطرهاي، باراني، مهرپاش و ...ميتوان در مصرف آب كشاورزي صرفهجويي و از هدررفت آن جلوگيري كنيم».
نبرد آب آغاز شده و بسياري از كشورهاي دنيا را درگير خود كرده است. هجوم ريزگردها از سوي عراق و سوريه و ربودن حقابه ايران از سوي دولتهاي تركيه و افغانستان، كشور را بهسمت و سوي نبرد براي آب در آينده ميكشاند. از كشورهاي همسايه كه بگذريم، عملكرد اشتباه مسئولان كشور در اجراي پروژههاي سدسازي، انتقال آب و كشاورزي به شيوه چند قرن گذشته، به بحران خشكسالي و كمآبي در داخل كشور دامن زده است. پرونده آبهاي ژرف اين بحران را افزايش ميدهد و اين درحالي است كه روشهاي كمهزينه و بهتري نسبت به استخراج آبهاي ژرف وجود دارد كه به آنها توجه نشده؛ روشهايي مانند سيستم بازچرخاني آب و مديريت مصرف منابع آبي بيش از استخراج آبهاي ژرف نتيجهبخش است. طرحهاي مطالعاتي هزينه بالايي ندارند و از طرفي نيز به ارتقاي دانش ايران كمك ميكند؛ اما صحيح نيست كه بدون انجام برخي اقدامات مانند كاهش ضايعات كشاورزي براي بازچرخاني آب، از آبهاي ژرف برداشت شود.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه