روزنامه ابتکار
1397/09/10
چرا مردم اخبار رسمی را از منابع غیررسمی دنبال میکنند؟ دست کوتاه رسانهها از بازار داغ هشتگها
فاطمه امینالرعایامشغول بالا و پایین کردن شبکههای اجتماعی است. ناگهان خبری توجهش را جلب میکند. باز هم یک اتفاق تازه در گوشهای از کشور خبرساز شده است. قسمت جستوجو را در همان شبکه اجتماعی باز میکند و عبارتی مرتبط با خبر را مینویسد و اینتر میزند. کاربران برایش هشتگ ساختهاند و پیگیری آن را در میان هزاران پست راحتتر کردهاند. حواشی و گفتهها را میخواند و بعد شروع میکند به روایت ماجرا برای فردی که کنار او نشسته است. کنار دستیاش از او میپرسد که اینها را از کدام سایت خبری خواندی؟ او با تعجب از سوال کنار دستی طوری که انگار همه همینکار را میکنند، میگوید اینها را در اینترنت و فلان شبکه اجتماعی خوانده نه یک منبع رسمی!
هر روز هشتگی در شبکههای اجتماعی داغ میشود و به دنبالش روایتهای ضد و نقیضی درباره آن هشتگ در میان کاربران منتشر میشود. بسیاری از این کاربران ماجرا را با استناد به همین روایتها برای دیگران هم نقل میکنند، بدون آنکه از منابع رسمی برای صحتسنجی آن کمک بگیرند. اگر از آنها درباره علت مراجعه نکردن به منابع رسمی بپرسیم، بسیاری از آنها از بیاعتمادی به این منابع به عنوان علت اصلی نام میبرند.
وقتی مردم شبکههای مجازی و شایعات را به منابع رسمی ترجیح میدهند
«سیل، زلزله، بحران ارزی، اعتراضهای کارگری، خشکسالی، تغییر اقلیم، مسائل مرتبط با سیاست خارجی، مشکلات موسسههای مالی و هزاران موضوع مرتبط و غیرمرتبط دیگر»؛ چندسالی است که منبع دریافت اطلاعات درباره هر کدام از عناوین مطرحشده، شبکههای اجتماعی است! هر روز تعداد افرادی که برای دریافت اخبار به منابع رسمی مثل سایتهای خبری، روزنامهها و صداوسیما مراجعه میکنند، کمتر و کمتر میشود. اما دلیل این اتفاق چیست؟ زمانی مردم برای اطلاع از یک اتفاق ناگهانی یا مهم به سرعت تلویزیون را روشن میکردند و فردای آن روز روزنامههای کیوسکهای روزنامهفروشی به سرعت تمام میشد چون مردم میخواستند که از چگونگی اتفاقات به صورت کامل از یک منبع خبری موثق و رسمی آگاه شوند. حالا چه شده که مردم ترجیح میدهند درباره اخبار رسمی، به منابع غیررسمی مانند شبکههای اجتماعی مراجعه کنند؟ اکبر نصراللهی، استاد دانشگاه و دارای دکترای مدیریت رسانه در پاسخ این سوال به «ابتکار» میگوید: متاسفانه چند سالی است که در کشور ما مردم در مواقع بحران خبرهای رسمی را از منابع غیررسمی دریافت میکنند. چندین دلیل درباره این رخداد وجود دارد. اولین علت این است که مردم دیگر به رسانههای رسمی و مراکز و متولیان رسمی بحران اعتماد ندارند. مردم زمانی به یک رسانه بیاعتماد میشوند که آن رسانه سرعت عمل لازم برای تولید خبر را ندارد و همچنین خبر جامعیت لازم را ندارد و از سوی دیگر خبرهای یکطرفه داده یا متناقض داده میشود. این عوامل را میتوان مهمترین دلایل مراجعه مردم به رسانهها و منابع غیررسمی دانست.
آیا مردم دوباره اعتماد میکنند؟
بیاعتمادی مردم به منابع رسمی خبری است که بر هیچکس پوشیده نیست، اما راهحل چیست؟ آیا میتوان این اعتماد از دسترفته را دوباره احیا کرد؟ نصراللهی میگوید: اگر بخواهیم مردم دوباره به رسانهها و منابع رسمی خبری اعتماد کنند باید نکاتی را که باعث ایجاد این بیاعتمادی شده است، مدنظر قرار داد و در جهت اصلاح آنها گام برداشت. در وهله اول باید مراکز و منابع تولید و انتشار اخبار که بخشی از آنها مسئولان و بخشی دیگر رسانهها هستند، خبر را با سرعت انتشار بدهند. در گام بعد نباید این خبرها یکطرفه باشند. یعنی سخنان و مواضع تمام کسانی که در بهوجود آمدن خبر نقش دارند و به عبارت دیگر سرچشمههای خبر هستند، در این منابع منعکس شوند. همچنین این انعکاس باید فارغ از هرگونه جهتگیری باشد و به صورت کاملا بیطرف صورت بگیرد.
او ادامه میدهد: اگر قرار است اعتماد از دسترفته بازگردد و مردم خبرهای رسمی را از منابع رسمی، رسانههای رسمی و متولیان دولتی و حکومتی دریافت کنند، باید تمام آنچه که مردم نیاز دارند درباره یک موضوع بدانند، گفته شود یا به عبارت دیگر خبر جامعیت داشته باشد، اما متاسفانه در کشور ما بهویژه در شرایط بحرانی چنین اتفاقی رخ نمیدهد. زمانی که بحرانی در کشور رخ میدهد به علت اینکه بحران با منافع حیاتی مردم و با جان و مالشان سروکار دارد، نیاز مردم به اطلاع سریع و کافی از اخبار به بالاترین حد خود میرسد، اما مسئولان ما اطلاعات را ناقص و یکطرفه به مردم ارائه میدهند. در چنین مواقعی بدیهی است که مردم از مراجع و منابع غیررسمی از جمله فضای مجازی یا ارتباطهای میانفردی و شایعات، اطلاعات مورد نیازشان را تامین میکنند.
نصراللهی با اشاره به زلزله 4 آذر در کرمانشاه و چگونگی اطلاعرسانیهای پایگاه خبری رسمی ستاد مدیریت بحران در اینخصوص میافزاید: در زلزله 4 آذرماه به عنوان فردی که در زمینه مطالعات بحران مطالعه دارم، احساس کردم برای اطلاع از اخبار رسمی در اولین اقدام باید به سراغ رسانهها، سایتها و خبرگزاریهای رسمی بروم، به ویژه سایتها و خبرگزاریهایی که مربوط به سازمان مدیریت بحران در کشور هستند. درست است که این سازمان خبرگزاری ندارد، اما سایتی دارد که ما انتظار داریم اولین اخبار درباره زلزله در آنجا منتشر شود. متاسفانه تا حدود 2 ساعت بعد از زلزله خبری درباره این اتفاق در این سایت منتشر نشد و بعد از 2 ساعت خبری را از سایت ژئوفیزیک دانشگاه تهران نقل میکند که پیش از آن درفضای مجازی منتشر شده بود، یعنی همان اطلاعات قدیمی را منتشر میکند بدون اینکه حتی عکس یا فیلم جدیدی به خبر پیوست شود. طبیعی است که در مورد مشابه بعدی دیگر به سایت مدیریت بحران مراجعه نمیکنم، چون اعتمادی به سرعت عمل، جامعیت و مستندات آن ندارم.
مسئولان آستانه تحمل خود را بالا ببرند
نصراللهی استاد دانشگاه، در پایان راهکار اعتمادسازی دوباره مردم به منابع رسمی خبر را اینگونه برمیشمرد: باید آستانه تحمل مسئولان بالا برود و در مواردی که جنبههای مختلف دارد و ممکن است بعد سیاسی و امنیتی داشته باشد، بهویژه در شرایط بحران، خودشان را موظف بدانند که بهترین و دقیقترین اخبار را منتشر کنند. در چنین شرایطی مردم دوباره به این منابع رسمی اعتماد خواهند کرد و مراجعه آنها در شرایط مشابه به فضای مجازی، شایعات، ارتباط میانفردی و در مجموع منابع غیررسمی به حداقل کاهش پیدا میکند.
سایر اخبار این روزنامه
حمله شدید امام جمعه مشهد به علیاکبر صالحی و محمدجواد ظریف
به دشمن کد دادهاید!
محمدعلی وکیلی
خواست مردم از مجلس چه بود؟
کاهش قیمتی که صرفا دلیل اقتصادی ندارد!
سقوط آزاد دلار
چرا مردم اخبار رسمی را از منابع غیررسمی دنبال میکنند؟
دست کوتاه رسانهها از بازار داغ هشتگها
مسئولان به دنبال راهی مستقیم برای انتقال آب به استان یزد هستند!
مهاجرت از شهر بادگیرها؟
«ابتکار» از دلایل برداشتهای سیاسی از اعتراضهای معیشتی گزارش میدهد
گرفتاریهای معیشتی پشت دیوار رویکردهای سیاسی
«ابتکار» مهمترین محورها و حواشی اجلاس سران کشورهای عضو گروه 20 را بررسی میکند
رئیس سازمان برنامه و بودجه مطرح کرد:
توهمات عدهای با روح و روان جامعه بازی میکند
نگاهی به فیلم «همه میدانند» به کارگردانی اصغر فرهادی
خودشیفتگی همه چیز را ویران میکند
حمله شدید امام جمعه مشهد به علیاکبر صالحی و محمدجواد ظریف
به دشمن کد دادهاید!