طلوع محمد طلوع بی غروب

این ایام شگفتی خانه هستی شور «زادن» و هدیه دادن دارد، زمین و آسمان، انتظار طلوع خورشید بی غروبی از جنس خدا دارد. چشم همه ملائک و عرشیان از آسمان سوی زمین خیره است تا به نور ناب ترین گوهر هستی روشن شود. «بهانه آفرینش» به اذن الهی سَرِ رخ نمودن دارد، «دردانه» خلقت به اراده و حکمت حضرت باری تعالی رخصت تابیدن یافته و «طلوع محمد» از کرانه هستی، پایان ظلمت و تاریکی را به عالمیان نوید می دهد. محمد این والاترین و مبارک ترین «مولود» عالم وجود آمد تا تمامی نور حق متجلی شود و بساط و خیمه و خیام ظلم و جهل و تاریکی را برچیند و به جای ظلم، عدل، به جای ظلمت و تاریکی، نور، به جای جهل و خرافه و نادانی، علم و عقل و دانایی بنشاند. این عزیزترین و گرانبهاترین هدیه خداوندی آمد تا پس از رسیدن به مقام «رسالت» و نیوشیدن «اقراء باسم ربک الذی خلق...» دل و جان گرامی اش محیط وحی الهی شود و در مقام خدادادی نبوت آن قدر بالا رود تا در عرش اعلی و «سدرة المنتهی» از جبرئیل امین هم پیش افتد و تا «قاب قوسین او ادنی» بالا رود و مُقام یابد و پس آن گاه دوباره آن حبیب خدا برای دستگیری از خلق خدا سوی زمین آید. ارزنده ترین دُرّ و گوهر خلقت، همو که نص صریح قرآن، خدای جهانیان و ملائکه اش از «ازل تا ابد» به او درود می فرستند و مومنان نیز در این هنگامه همیشگی و نجوای آسمانی افتخار هم آوایی دارند، محمد (ص) آمد تا قبیله شرک و جهل و بت پرستی را بتاراند و نور یکتاپرستی و عقل و علم و توحید را در جان انسان ها بتاباند. آمد تا خانه جان انسان ها را از هر تاریکی و نادانی و پلشتی بزداید و به جایش نور معرفت و پاکی بنشاند، آمد تا پایانی باشد بر قوم و قبیله گرایی و نژادپرستی و برتری جویی سفید بر سیاه و  غنی بر فقیر. آمد تا خیمه سیاه ظلم و بیداد و کینه و دشمنی و قتل و خون ریزی را خراب کند و خیمه سپید و نورانی عدل و قسط و مهربانی و برابری و «برادری» را به پا کند، خلف صالح ابراهیم بت شکن آمد تا کعبه بدل شده به «بتکده» را با فرو ریختن بت ها و شکستن هیمنه «بت سازان» و آشکارسازی دروغ بزرگ شان دوباره به «خانه خدا» بدل کند.
آن مهربان پیامبر و آن دلسوزترین و رئوف ترین پدر امت و انسانیت آمد تا پایانی باشد بر «دخترکُشی» جاهلانی که از شنیدن خبر دختردار شدن، روی هایشان عبوس و سیاه می شد و زنده به گور کردن آنان را وظیفه و افتخار خود بر می شمردند!
محمد(ص) این جان جانان آفرینش آمد تا جان انسان ها را جان دوباره ببخشد و بذر و نهال طیبه «مکارم اخلاق» را در زمین و ضمیر و فطرت و گفتار و رفتار آدمیان برویاند. آن پیامبر راست گفتار و درست کردار، آن حریص به هدایت و سعادت انسان ها، خون دل ها خورد که پس از دیگر پیامبران الهی در کسوت خاتم انبیاء چنان راه بنماید و هدایت و راهبری و رهبری کند که هیچ پوینده حقیقی، راه گم نکند و جویندگان صراط مستقیم و طریق سعادت، در وادی حیرت سرگردان نمانند. پیامبر رحمت آن قدر در این راه سعی بلیغ کرد و خون جگر خورد و رنج ها برد که خداوند فرمود «لعلک باخع علی نفسک».
محمد(ص) این اعظم و اکرم پیامبران که مظهر همه خوبی ها و تجلی «خُلق عظیم»، رفتار کریمانه، گفتار حکیمانه و جلوه تام و تمام شرم و حیا و عفت الهی بود و ساده زیستی و بی ریایی و تواضع و فروتنی در گفتار و رفتار و سلوک حضرتش موج می زد آمد تا مثلث شوم زر و زور و تزویر را برای همیشه تاریخ در چشم آدمیان رسوا کند.


رحمة للعالمین، همو که از دریچه دل ها وارد می شد و جان ها را به عشق خدا روشنایی می بخشید، خود در گفتار و کردار «اسوه حسنه» برای امیدواران و مومنان به خدا و روز جزا شد تا آخرالزمان.
حضرت خاتم المرسلین به مشیت و حکمت بالغه آفریدگار هستی، دو ثقل و وجود گران سنگ را برای هدایت و به سعادت رسیدن انسان تا همیشه تاریخ به یادگار گذاشت؛ یکی ثقل اکبر که قرآن است و وحی و کلام مُنزَل و همیشه جاوید الهی و آن دیگری، عترت حضرت ختمی مرتبت که خداوند سبحان، خود، محبت و مودت ایشان را مزد رسالت حضرت مصطفی قرار داد و به آخرین پیام آور الهی و دریافت کننده وحی خداوندی فرمود «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی».
خداوندا جان جمیع امت اسلام و ملک جان انسانیت را به نور اسلام و قرآن و هدایت انبیای الهی، خصوصا آیین محمدی که اکمل ادیان و پیامبرش، اعظم پیامبران و خاتم انبیاء است، روشن بدار.
1 - طلوع محمد، نام کتابی است اثر زنده یاد مهدی سهیلی