با این گل بهار نمی شود




رضوانه رضایی پور


خبرنگار
اجرای قانون منع به‌کارگیری بازنشستگان اگرچه در مرحله ابتدایی اجرایی شدن قرار دارد، اما به همان میزان که موافقان زیادی را زیر عنوان حامیان جوانگرایی دور خود جمع کرده، مخالف‌خوانی‌هایی را هم به همراه داشته؛ اینکه در پس چنین تصمیمی از سوی نمایندگان مجلس هدف سیاسی قرار داشته یا نه، پرسشی است که حسین مرعشی در پاسخ، آن را تصمیم غیرکارشناسانه خوانده و اجرای چنین قانونی نسبت به برخی مقامات کشور را نشدنی می‎داند.مرعشی که استانداری کرمان را در سن 27 سالگی تجربه کرده، اگرچه حامی حضور جوانان در پست‏‌های مدیریتی است، اما معتقد است که پست‎های فنی نباید دچار چنین تغییراتی شود. 
او همچنین عامل اصلی نبودن نیروهای جایگزین برای بازنشستگان فعلی را هشت ساله دولت احمدی‎نژاد می‏‌داند که در آن نیروهای مجرب مجبور شدند با 20 سال سابقه کار خود را بازنشسته کنند.
مشروح این گفت‎وگو با سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی را در ادامه بخوانید:

 قانون منع به‌کارگیری بازنشستگان در حال اجرا شدن است. هرچند برخی نسبت به چنین قانونی معترضند اما با این حال طرفداران زیادی این مصوبه مجلس را قبول دارند. ارزیابی شما از این قانون چیست؟
قانون منع به‌کارگیری بازنشستگان، موضوع جدیدی است. ظاهراً تا امروز استفاده از بازنشستگان در پست‎های محدودی که در کشور مقام تلقی می‎شود، مجاز بوده و برای اولین بار است که مجلس این ممنوعیت را اعمال کرده است. البته تجربه جدیدی است و به نظر هم نمی‌‏رسد که با اجرایی شدن آن، کشور با مشکلی مواجه شود. در واقع اینکه 14 استاندار یا 10 معاون وزیر از پست خود کناره‎گیری کنند، عددی نیست تا بخواهد جایگزینی آنها کار خیلی سختی برای دولت باشد. اصلاً احساس نمی‏‌کنم که اجرای این قانون ضرری را متوجه کار اداره کشور کند. البته اینکه جوانگرایی در بدنه مدیریتی کشور صورت بگیرد ممکن است که امیدی را ایجاد کند؛ ولی اصلاً بحث ما ورود جوانان نیست. پست‏‌های مربوط به مقامات، بلافاصله که در اختیار جوانان قرار نمی‎گیرد. 
مثلاً برای مدیرعاملی شرکت نفت که هیچگاه جوانی را از بیرون نمی‎آورند. حتماً مدیرعامل شرکت نفت کسی خواهد بود که بیشترین تجربه را در این حوزه دارد. 
قطعاً فردی که در آستانه بازنشستگی قرار دارد برای این کار انتخاب می‎شود. حداقل فردی با بالای 25 سال تجربه نیاز است که اجازه دهند در پست و مقام مهمی قرار بگیرد.

 ولی برای اجرای همین قانون تعبیرات مختلفی شده که مهم‌ترین آن حضور جوانان در بدنه مدیریتی کشور است...
چند نکته وجود دارد که لازم است روی آن تأکید کنم. نخست اینکه اساساً ما باید برای پرورش و تربیت نیرو اهتمام بیشتری داشته باشیم. یعنی مدیریت‎ها نباید در یک حلقه بسته‎ای محدود باشد. 
تربیت مدیر که در فضای مجازی اتفاق نمی‎افتد، در فضای دانشگاه و با تحصیلات عالیه هم محقق نمی‎شود. لازمه تربیت مدیر، تحصیلات دانشگاهی مرتبط است اما بستری که مدیر تربیت می‌شود، کاملاً واقعی و متفاوت از آموزش است. در شرکت‏‌ها، ادارات و نهادها باید به نیروها مرحله به مرحله مسئولیت بدهیم و نتایج مسئولیت را هم ببینیم. 
استعدادهای‎شان را بسنجیم و آنان را ارتقا دهیم. خیلی طبیعی است که مقامات برای قرار گرفتن در سطوح بالای مدیریتی کشور باید در اوج تکامل تجربی قرار گرفته باشند. جوانگرایی هم باید از سطوح مناسب شروع شود.

شما هم از جمله افرادی بودید که در سن جوانی به مقام استانداری کرمان رسیده‎‌اید...
بله؛ من خودم از کسانی هستم که در دوران جوانی مسئولیت داشته‎ام. منتها دوستان توجه داشته باشند درست است که در 27 سالگی استاندار کرمان شده‎ام ولی در 24 سالگی معاون استاندار بوده‌‏ام. در 22 سالگی شورای جهاد استان بوده‎ام. قبل از آن هم به مدت 10 ماه در جهاد شهرستان کار کرده بودم. این مراحل اداری به ترتیب باید طی شود و تربیت نیرو هم در زمان طی شدن همین مراحل انجام می‎شود. پس یک مرحله تربیت نیرو است که حتماً نقصی در سیستم ما وجود دارد که تربیت نیرو صورت نمی‎گیرد.دومین موضوع که شاید مهم هم باشد و باید مورد توجه قرار بگیرد و روی تربیت نیرو هم اثرگذار خواهد بود این است که ما باید پست‌های سیاسی را از پست‏‌های فنی کاملاً تفکیک کنیم. همه پست‎های کشور سیاسی نیستند که با تغییر دولت و رؤسای جمهوری  یا مجالس تحت تأثیر قرار بگیرند. پست‎های سیاسی محدود شود به استانداران، معاونان سیاسی استانداران، وزیران و معاونان سیاسی وزیران و تعداد محدودی از سفرا. معاون بهداشت وزارت بهداشت و درمان یا رؤسای دانشگاه‌ها یا معاونین فنی استانداری و وزارتخانه‎ها نمی‎توانند پست سیاسی تلقی شده و با تغییر دولت‎ها رشته کار مدیریتی پاره شود. یکی از نواقصی که در کار ما خصوصاً بعد از سال 84 وجود دارد همین است. تا قبل از سال 84 روال توسعه مدیریت در کشور منطقی بود.

 شما بنا به دلایلی معتقدید که جوانگرایی در مورد برخی مقامات نباید انجام شود. پس چرا در اوایل پیروزی انقلاب به جوانان اعتماد کردند و کسی هم اعتراضی نداشت؟
اول انقلاب طبیعی بود. البته اگر تجربه امروز را در آن روز داشتیم آنجا هم نباید در مدیریت‏‌های فنی، نیروهای انقلابی را جایگزین می‎کردیم. ولی رژیم عوض شده بود و ناچار به این کار بودیم. بعد از استقرار جمهوری اسلامی از اولین دولت مهندس موسوی تا پایان دولت آقای خاتمی مجموعاً تغییرات مدیریتی ما یک روال کاملاً طبیعی داشت و افراد رشد کرده بودند و بالا می‏‌آمدند و مسئولیت‏‌ها به آنان واگذار می‎شد. به همین دلیل در پایان دولت آقای خاتمی ما برای هر پست وزارتخانه‌ای ممکن بود به تعداد 5 گزینه خوب داشته باشیم یا برای هر معاون وزیری 10 نیروی خوب می‎شناختیم. در دوره آقای احمدی‎نژاد چند اتفاق به‌صورت همزمان رخ داد. 
یک اتفاق این شد که احمدی‎نژاد آمد و همه کشور را شخم زد و در خیلی از مناصب، آدم‌‏های غیرمرتبط و حتی غیرکارشناس را منصوب کرد. دومین اتفاق اینکه در دوره هشت ساله با فشاری که به نیروهای قبلی آورد به حد زیادی از این نیروها خود را پیش از موعد بازنشسته کردند. در آن دوره افرادی بودند که با 19 یا 20 سال سابقه کار بازنشسته شدند. روزی که همفکران ما دولت را از آقای احمدی‎نژاد تحویل گرفتند با یک خلأیی مواجه شدیم و آن خلأ این بود که در آن هشت سال سرمایه تربیت نیروی انسانی کاملاً بیراهه رفته بود. در این هشت سال کسانی تربیت نشده بودند که به درد آینده ایران بخورند و حجم زیادی از تربیت شده‎های گذشته یا به طور طبیعی به بازنشستگی رسیده بودند یا با بازنشستگی زودرس از دسترس خارج شدند.

الان ایراد این طرح کجاست؟
بهتر است که در اولین فرصت سازمان اداری و استخدامی کشور جناب آقای انصاری محدوده پست‎های سیاسی را تعیین و پست‎های فنی را هم تفکیک و اعلام کنند. در پست‏‌های فنی، نظام ارتقا باید بر مبنای ارزیابی فنی باشد. ما نباید به هیچ وجه اجازه دهیم که دولت و مجلس سرمایه فنی کشور را تحت تأثیر مسائل سیاسی قرار بدهند و آن را از بین ببرند.

 شما این تصمیم مجلس را به نوعی سیاسی‏‌کاری می‎دانید؟
نه، ولی یک نوع عکس‌العمل بود. مجلس احساس کرد که دولت در جوانگرایی ضعیف بوده و یک کار عکس‌‏العملی انجام داده است. این تصمیم مجلس مشکل کشور را به‌صورت بنیادی حل نمی‏‌کند. یک گام هست ولی یک گام بدون برنامه است که گام بعدی آن مشخص نیست. آنچه را من می‎گویم کاملاً سیاست روشنی است. باید ضوابط روشنی را برای پست‎های فنی و ارتقای آنان داشته باشیم و دست دولت‏ها و مجالس نباید برای از بین بردن تجربه فنی کشور باز باشد. این مسائلی را که می‌گویم به‌عنوان یک مکمل است که در اولین فرصت باید انجام شود. این کار هم کار مجلس نیست و دولت باید اقدام کند. همیشه لوایح با کار کارشناسی عمیق در دولت تهیه می‎شود در مقابل مجلس فاقد عنصر کافی برای طراحی یک طرح جامع و همه جانبه است. مجلس تنها می‌تواند در برخی مواقع با طرح‎های کوچک و چند ماده واحده و تبصره مقداری اثر بگذارد اما کار اساسی ساماندهی مدیریت کشور دست دولت است. جوان اصلاً قرار نیست که مدیر شود. جوان قرار است که برای مدیریت آینده کشور تربیت شود. باید حرف‎هایی زده شود که با خرد و تجربه جهانی سازگار باشد. وقتی می‎گوییم جوان، حتماً یک آدم 40 ساله جوان است و می‌تواند در سطح وزارت بعد از 15 سال کار و تجربه و زمانی که به 40 سالگی رسید استاندار و وزیر شود. 
وقتی می‌گویید جوان، بلافاصله پسر من هم که 18 سال سن دارد می‎گوید که من هم باید وزیر شوم. این حرف اصلاً درست نیست. مگر می‎شود کسی که قبلاً معاون وزیر نشده وزیر شود؟ کسی که قبلش مدیرکل نبوده معاون وزیر شود؟ کسی که قبلاً رئیس اداره نبوده، مدیرکل شود؟ کسی که قبلاً کارشناس نبوده، رئیس اداره شود؟ اینها سلسله مراتب دارد. البته ممکن است که عده‌‏ای استثنائاً استعدادهای فوق‏‌العاده‏ای داشته باشند و سرعت حرکت‎شان جدی‎تر باشد. 
متوسط سن مدیریت در کشور بالا رفته ولی بخشی از این بالا رفتن ناشی از این است که سیاستمداران در گرایش‏‌های سیاسی دولت‌‏ها، پست‌‏های فنی را تحت تأثیر خود قرار داده‏‌اند.