صداهایی که شنیده نمی‌شود

محمد هدایتی - این روزها در کشور صدای اعتراضات صنفی کارگران و معلمان بلند است؛ رویدادی که پیش‌بینی‌اش‌ دشوار نبود. تورم بسیار، درآمدهایی که نسبتی با این تورم ندارند، افزایش قیمت اقلام اساسی و ناامنی شغلی از اصلی‌ترین عوامل این اعتراضات هستند‌. با این حال وضعیت بی‌ثبات این گروه‌ها فقط داستان امروز و دیروز نیست‌. دراز دامنه‌تر است‌. برای افزایش این اعتراضات می‌توان به دو دسته عامل عینی و ذهنی اشاره کرد‌. درباره وضعیت عینی که داستان تقریبا مشخص است‌. این گروه‌ها زیر بار فشار اقتصادی دارند له می‌شوند‌. کارگران حقوق‌هایشان را، حقوق‌هایی ناچیز، با تاخیرهایی چند ماهه دریافت می‌کنند و گاهی هم دریافت نمی‌کنند! امکان تشکل‌یابی از آنها سلب شده است و حتی نفس بقایشان در مخاطره است‌. اما عوامل ذهنی کدام‌اند؟ مهم‌ترین عامل ذهنی این است که آنها سرخورده از وعده وعیدها از جانب اصولگرایان و اصلاح‌طلبان، هر دو، احساس می‌کنند صدایی ندارند‌ یا اینکه صدایشان ناشنیده می‌ماند‌. نه تنها ناشنیده که این هر دو جریان سیاسی مستقر در بدتر کردن وضعیت آنها‌ مسابقه گذاشته‌اند. حالا دیگر همه می‌دانند که اوضاع بغرنج این گروه‌ها مستقیما ناشی از اقدامات سیاست رسمی مسوولان بوده است‌. خصوصی‌سازی‌های بی‌پشتوانه و رانتی، عدم نظارت بر کار شرکت‌ها، ضعف قوانین کار همه و همه دست به دست هم داده‌اند و بحران امروزی را موجب شده‌اند‌. مساله این است: کارگران می‌دانند که دولت و نهادهای رسمی در جریان همه امور هستند، اما با چشمانی باز و حیرت‌زده می‌بینند که هیچ کاری انجام نمی‌شود. احزاب، گروه‌های سیاسی و دولت‌های مختلف چشم‌شان را بر وضعیت این گروه‌های ضعیف بسته‌اند و در ائتلافی نامقدس با بخش خصوصی رانتی کمر به نابودی زندگی مستضعفان بسته‌اند‌. در نتیجه وقتی احساس کنی صدایت شنیده نمی‌شود، وقتی احساس کردی که تنها مانده‌ای، چاره‌ای نمی‌ماند برای بلند کردن صدا‌ی اعتراض.
hedayati.mohammad@yahoo.com