ماجرای عجیب مردی که زندگی خانوادگی اش را فدای قناری هایش کرد

عشق منوچهر معروف به «منوچ جیور»، قناری است تا جایی که حتی حاضر است هرچه دارد و ندارد، بفروشد و جایش قناری بخرد. منوچهر 50 سال دارد و خیلی وقت است سفیدی در موی سر و ریش او دویده است. 38 سالی است قناری خرید و فروش می کند و بیشتر از میوه و گوشت و برنج و مرغ، قفس قناری در دست گرفته است. منوچهر برایم ماجرایی را تعریف می کند که بیشتر شبیه یک شوخی است تا واقعیت. می گوید چند ماه کرایه خانه نداشته و زن و بچه اش شب ها را با نان خالی سر می کرده اند ولی حاضر نشده حتی یکی از قناری هایش را بفروشد تا شکم زن و بچه اش را سیر کند. روزنامه ایران در گزارشی می نویسد: این ها بخشی از زندگی عجیب یک مرد است که اولویت اصلی زندگی او، زن و بچه اش نیستند. حالا ما می خواهیم در ادامه نگاهی روان شناسانه به این ماجرا و چند داستان مشابه داشته باشیم.
 
داستان های مشابه این ماجرا
قبلا درباره نگهداری حیوانات خانگی و علل گرایش افراد به این موضوع مطالبی در همین صفحه چاپ شده است ولی آن چه این خبر را از مطالب قبلی متمایز می کند، میزان افراط در آن است. انتظار می رود در شرایط دشوار و بزنگاه های سخت زندگی، اندکی انعطاف در زمینه علاقه به چنین چیزهایی وجود داشته باشد ولی در این زمینه نیز استثنا وجود دارد و این که فردی حاضر به گذشتن از همسر و فرزندان خود باشد برای این که قناری هایش را حفظ کند، یکی از این استثناهاست. البته موارد مشابه دیگری در این خصوص وجود دارد که به مراکز مشاوره هم مراجعه کرده اند. مثل این که فردی اجازه نمی دهد خانواده اش سوار ماشین او شوند چون نگران کثیف شدن آن است یا مثلا از فرط علاقه به یک شیء ممکن است به هیچ یک از اعضای خانواده اش، اجازه نزدیک شدن به آن را ندهد و... که این ها ممکن است دلایل دیگری از قبیل وسواس، خساست یا ترس از دست دادن  داشته باشد.
عوامل ایجاد کننده چنین رفتارهایی
درباره عوامل ایجاد کننده و تداوم بخش این مسئله باید به چند نکته اشاره کرد.


جبران افراطی ناکامی های دوره کودکی: اتفاقات دوره کودکی و نحوه شکل گیری هویت فردی و آرزوهای هر فرد نقش موثری در رفتارهای بعدی وی دارد و می توان گفت بیشتر تصمیمات و اتفاقات زندگی افراد در بزرگ سالی تحت تاثیر دوره کودکی آن ها قرار دارد. خلأها و ناکامی های تجربه شده در دوره کودکی می تواند منشأ بسیاری از اقدامات جبران کننده یا تلافی جویانه در آینده باشد. برخی از الگوسازی ها و آرزوها در سنین پایین شکل می گیرند و گاهی در قالب طرحواره ها نهادینه می شوند. از دوره نوجوانی به بعد افراد به شیوه های مختلفی با طرحواره های ذهنی خود روبه رو می شوند که یکی از این شیوه ها جبران افراطی است.
دریافت نکردن بازخوردهای رضایت بخش از خانواده: معمولا کسب لذت از یک اقدام به عنوان پاداش و تقویت برای آن محسوب می شود و هر چقدر که این احساس خوشایندتر باشد، احتمال تکرار و تشدید آن رفتار و شرطی شدن به آن عمل برای فرد بیشتر می شود. بنابراین وقتی که این فرد در زندگی مشترک با همسر و فرزندانش و حتی شغل و زندگی اجتماعی اش بازخوردهای رضایت بخش کافی را دریافت نمی کند و در مقابل از داشتن قناری به این حالت نشئه درونی می رسد، به طور طبیعی گرایش به آن در وجودش بیشتر می شود و به تدریج اولویت های زندگی اش نیز تغییر می کند.
افتادن در رقابت با دوستان: قرار گرفتن در جمع افرادی که همه بحث ها و تجربیات شان محدود به حوزه خاصی مانند پرورش قناری یا استفاده از خودرو یا اتفاقی مشابه است، باعث می شود نوعی حس پیشرفت و موفقیت در فرد ایجاد شود و به مرور وی را درگیر یک رقابت پیش رونده کند به نحوی که ممکن است پرداختن به امور مربوط به زندگی مشترک را نوعی مزاحمت و عقب ماندگی در این رقابت تلقی کند.
مسئولیت پذیر نبودن: وقتی شوهری می گوید حتی برای تامین غذای خانواده اش حاضر به فروش یکی از قناری هایش نشده است، اولین و واضح ترین عبارتی که به ذهن می رسد مسئولیت پذیر نبودن است چراکه اگر فردی، خود را در همه جنبه های زندگی مشترک مسئول بداند قطعا می تواند بر اساس شرایط موجود موضوعات را اولویت بندی و طبق آن عمل کند. هرچند ممکن است دلایل و توجیهات وی در هر شرایطی از دیدگاه خودش کاملا منطقی و قابل قبول باشد.
چند توصیه به چنین افرادی
لازم به ذکر است که این مطالب بخشی از دلایل و انگیزه های احتمالی چنین اقداماتی محسوب می شود و به طور قطع موارد دیگری نیز در این زمینه وجود دارد که در این نوشتار نمی توان به همه آن ها پرداخت ولی اشاره به برخی از راهکارهای موثر در تغییر این وضعیت نیز خالی از لطف نیست.
با واقعیت زندگی روبه رو شوید:  اولین اقدام برای کسانی که درگیر این وضعیت هستند، روبه رو شدن با واقعیت است زیرا تا زمانی که یک فرد با واقعیت های زندگی مواجه نشود، نمی تواند برنامه ریزی جامعی را برای خود تدوین کند.
برقراری تناسب بین همه نیازها و خواسته ها: بدون تردید انسان ها نیازهای روانی متعددی دارند که از این طریق بخشی از آن ها ارضا و بخش های دیگر نادیده گرفته می شوند. بنابراین به چنین افرادی توصیه می شود نیازهایی مانند احساس ارزشمندی، نیاز به دوست داشته شدن و ... را نیز مد نظر قرار دهند و برای آن ها راهکار پیدا کنند.
تقویت مهارت های حل مسئله و ارتباط موثر: برای رسیدن به تفکر جامع و کل نگری در زندگی لازم است که این مهارت ها آموخته شوند و تحقق این موضوع جز در سایه تعاملات انسانی میسر نیست.