مجید ابهری رفتار شناس

در مراحل گذار از تغییرات سازمانی و اداری در کشورمان، همواره افراط و تفریط گریبانگیر رفتارهای سازمانی گشته یا در بسیاری از اوقات، شدت اجرای یک برنامه مربوط به مدیران اجرایی بوده که کاربرد یک قانون یا دستور را برای یک مقطع زمانی با قدرت اجرایی نموده، اما بعد از مدتی به فراموشی سپرده می‌شود. اینجانب علی‌رغم حضور در مرحله سالمندی و بازنشستگی، شدیدا طرفدار جوانگرایی و ورود جوانان به بدنه اجرایی و مدیریتی کشور هستم که اخیرا هم با توجه به تصویب قانون منع به‌کارگیری بازنشستگان، ناگاه بیش از ده استاندار،
مدیرعامل، مدیرکل و صاحبان مشاغل دیگر از کار برکنار شده و مسند آنها در انتظار ورود جوانان مانده است. باید گفت که جوانگرایی یکی از نماد تسریع روند حرکتی در سیستم ارگانیک اجرایی بوده و موجب نشاط در حیات سازمانی است اما مسئولان اجرایی به ویژه وزرا و رئیس‌‌جمهور و مدیران ارشد لازم است به نکاتی که عرض می‌شود توجه کنند و اجازه ندهند تسویه حساب‌های سیاسی و جناحی موجب محروم شدن نظام اداری از حضور صاحبان تجربه و مدیران ارزنده شود.
الف- برای رسیدن به سن بازنشستگی، افراد جدا از مدارک تحصیلی باید مراحل مختلف اداری و اجرایی را سپری کنند و در بدنه تشکیلاتی به درجات مختلف شغلی برسند. در تمام دنیا بازنشستگان به عنوان منابع ارزنده تجربه در کنار مدیران جوان به انتقال تجارب و هدایت مشورتی مشغول بوده و حضور آنها سرمایه‌ای گرانبها برای تداوم رشد اقتصاد، صنعت و سیاست است.
علاوه بر آن در کشورمان برخی بازنشستگان به دلیل نیاز مالی و ضرورت اقتصادی اجبار به ادامه کار دارند. چرا که در سن بازنشستگی فرزندان به مرتبه دانشگاهی رسیده یا ازدواج کرده‌اند و افراد دارای عروس، داماد و نوه می‌شوند که توقعات اطرافیان از بزرگان خانواده موجب رشد تلاش‌های آنها می‌گردد.


بنابراین در تمام دنیا بازنشستگی آغاز استراحت، رفاه و نشاط است اما در کشورمان شروع دوران غصه و نگرانی است. علاوه بر مشکلات مالی ،
تجربه‌های ارزنده دوران اشتغال باید به گونه‌ای سیستماتیک به جوانان انتقال یابد تا کاستی‌های اجرایی پوشانده شوند، بنابراین، این گونه امواج سیاسی و ناگهانی بر علیه بازنشستگان نه تنها پسندیده نیست بلکه به نوعی حرکت بازنشسته زدایی محسوب می‌شود که این برخوردها با سرمایه‌های گرانبهای کشور دور از انصاف است.
ب- در کنار خروج بازنشستگان از سازمان‌ها، باید براساس الگوی جوانگرایی از نیروهای تازه نفس استفاده گردد. آنچه که در 40 سال گذشته موجب تاسف است؛ چند شغله بودن برخی از افراد است. اگر قرار است بازنشسته‌ها از سازمان‌ها خارج و مشاغل آنها به طور انباشت در اختیار نیروهای دیگر قرار بگیرد هیچ منتی به گردن جوانان نخواهیم داشت چرا که بازهم عرصه برای ورود آنها مناسب نمی‌گردد اما اگر خروج بازنشستگان منجر به ورود نیروهای جوان به تشکیلات سازمانی گردد، امید می‌رود تا چند سال آینده چرخه اجرایی کشور از نیروهای ارزنده و جوان برخوردار شده و روند حرکت‌های اداری سرعت ‌یابد. اما اگر بازنشسته‌زدایی منجر به جذب و به کارگیری نیروهای جوان نگردد این حرکت یک
تسویه حسابی سازمانی قلمداد گردیده و فقط موجب محروم شدن نظام اجرایی کشور از نیروهای کارآمد، دلسوز و متخصص خواهد شد که غیبت آنها با هیچ قیمتی جبران نخواهد شد.