آیا گروه های مرجع به مسئولیت خود در تصویرسازی توجه دارند؟

  دکتر مصطفی غفاری   info@khorasannews.com
گروه مرجع به کسانی گفته می‌شود که به دلیل اعتبار خاص نزد جامعه، مردم موقعیت خود را با آن ها مقایسه کرده و از آن ها اثرپذیریِ نگرشی و رفتاری دارند. به عبارت ساده‌تر، افراد یا گروه‌های مرجع شکل‌دهنده تصویر مردم یک جامعه از «خود» و «دیگری» هستند و از این طریق بر تفکر، اراده و عمل مردم اثر می گذارند. گروه‌های مرجع سازنده هنجارهایی هستند که ارزش‌ها را تعیین می‌کند و مردم آن ها را چارچوبی برای ارزیابی خود می‌دانند.
گروه مرجع تنها محدود به نخبگان فکری و حتی اجرایی نیست بلکه شامل گروه‌هایی مانند هنرمندان یا ورزشکاران و... هم می‌شود. آن ها به دلیل محبوبیتی که در اذهان عمومی دارند، با نظارت و مواضع خود درباره امور عمومی، شاقول‌هایی به دست می‌دهند که هواداران شان طرز فکر و شیوه عمل خود را با آن تنظیم می‌کنند. پس گروه‌های مرجع یک عامل کلیدی در دستگاه محاسباتی مردم هستند. البته افراد می‌توانند گروه‌های مرجع مختلفی داشته باشند؛ حتی اگر خود عضو هیچ یک از آن ها نباشند.
حال در نظر بگیریم که هر جامعه‌ای برای بالندگی، نیاز دارد که تصویری هرچه روشن‌تر از نقاط قوت و ضعف خود داشته باشد؛ راه‌های حفظ نقاط قوت خودش را بداند و راه‌حل‌های اثربخش برای غلبه بر نقاط ضعفش را شناسایی کند و مهم‌تر از همه، به پیشرفت و بهبود شرایط امید داشته باشد.
در این میان، اگر تصویری که گروه‌های مرجع از کلیت جامعه به مردم منعکس می‌کنند، غلط یا سطحی یا جزئی باشد، ضریب تأثیر این نگرش آن ها در جامعه بسیار بالا خواهد بود و کار را به جایی می‌رساند که ممکن است مردم احساس سرخوردگی یا بن‌بست کنند؛ چون نه نقطه قوتی می‌بینند که به آن دل خوش کنند و نه راه‌حلی برای رفع مسائل خود می‌یابند.


افق پیش روی جامعه‌ای که دستگاه محاسباتی آن مختل شده، در بهترین شرایط ـ اگر سیاه نباشد ـ مبهم و نامطمئن است و این خود منشأ هزار و یک آفت دیگر می‌شود؛ مثل زهری که رمق اجتماع را از آن می‌گیرد و آن را به فلاکت می‌نشاند. رسوب تصاویر غیرواقع‌بینانه و مأیوس‌کننده موجب می‌شود که دیگر روشن‌ترین حقایق هم جامعه را به تحرک وا ندارد و هر خبر درست اما دست کاری‌شده‌ای یا هر القای دروغینی، محرکی برای تلقی وخامت اوضاع باشد!
به این ترتیب،اولاً موقعیت و اعتبار گروه مرجع اقتضا می‌کند که پیشرو باشد، نه پیرو. بنابراین نباید به نام همراهی با مردم، هویت یا امنیت یا منفعت ملی همین جامعه را به مخاطره اندازد. پس می‌تواند ضمن پرهیز از محافظه‌کاری، الگوی دیگر اقشار و طبقات در رعایت خطوط قرمز باشد.
ثانیاً لایه ای از گروه مرجع که نخبگان فکری یا اجرایی به‌شمار می‌رود، باید واقعیت‌های تلخ و شیرین جامعه خود را به گونه‌ای مسئولانه تصویرسازی کند؛ نه آن که نسخه‌پردازی اش ـ بر اساس تصویر ذهنی اش ـ عملاً مکمل تصویر / نسخه بیگانگانی باشد که دشمنی‌شان با ملت ما روشن‌تر از آفتاب است.
ثالثاً بخشی از گروه مرجع که صرفاً به‌واسطه شهرتش و نه نخبگی یا توانمندی ویژه در عالم هنر یا ورزش و... مقبولیت یافته ـ آن چه امروزه به نام سلبریتی‌ها می‌شناسیم ـ درباره این فرصت اجتماعی که از آن برخوردار است، مسئولانه‌تر عمل کند و از نسخه‌پیچی در حوزه‌هایی که صلاحیت آن را ندارد پرهیز داشته باشد.
«بن‌بست‌نمایی» از وضع کشور نه یک تصویر دقیق از واقعیت است و نه نسخه‌ای شفابخش برای حل مسائل خرد و کلان به دست می‌دهد.