نگاهی به نمایش «جان گابریل بورکمان» که در مولوی روی صحنه رفته است جاه‌طلبان در سراشیبی سقوط

سیدحسین رسولی
این روزها نمایش «جان گابریل بورکمان» به نویسندگی «هنریک ایبسن» و کارگردانی «سعید کریمی» روی صحنه رفته است. این نمایش با اینکه کارگردان شناخته‌شده‌ای ندارد ولی از کیفیت بسیار بالایی در مواجهه با یکی از آثار دوره متاخر هنریک ایبسن نروژی دارد. از سوی دیگر، انتقاداتی به درج عنوان «دراماتورژ» در پوستر نمایش و تغییرات اجرایی در متن وارد است. نمایشنامه‌های ایبسن که طلایه‌دار تئاتر مدرن اروپایی است به مفاهیم انسانی، سیاسی، اجتماعی و انتقادی می‌پردازد.
جالب است بدانید که ایبسن پیش از آنکه توان نوشتن کلمات را از دست بدهد و به بیماری عجیب «زبان‌پریشی» مبتلا شود، در دو نمایش‌نامه آخرش، «جان گابریل بورکمان» و «وقتی ما مردگان سر برداریم» به تراژدی اصیل یونانی بازمی‌گردد و انسانی که او روی کاغذ می‌آورد با انسان مدرن نمایشنامه‌های «خانه عروسک» و «دشمن مردم» متفاوت است. ایبسن یکی از روزنامه‌خوانان قهار تاریخ اندیشه است و تمام نمایشنامه‌های او پر از کشمکش ژورنالیستی و مفاهیم جاری در روزنامه‌ها است. به عنوان مثال شخصیت‌های عاصی و شکست‌خورده او مدام از تیتر روزنامه‌ها و جنجال‌های رسانه‌ای می‌گویند. گفتمان‌های جاری در جامعه نروژ اواخر قرن نوزدهم به خوبی در نمایشنامه‌های ایبسن متبلور شده است. اگر می‌خواهید تاریخ را به خوبی دریابید باید سراغ نمایشنامه‌های اجتماعی و سیاسی بروید. این رویکرد به تصویر گفتمان‌های جاری در جامعه در نمایشنامه‌های زنده‌یاد اکبر رادی هم به خوبی متجلی شده است. هادی مرزبان می‌گوید: «اکبر رادی، نه تنها «چخوف» تئاتر بلکه «میلر» و «ایبسن» تئاتر ایران است و در آثار او گوشه‌هایی از آثار بزرگ دنیا را می‌بینیم.» این رویکرد اجتماعی- سیاسی که در آثار رادی و نویسندگانی دیگری مانند غلامحسین ساعدی و بهرام بیضایی پیدا شده بود در نمایشنامه‌نویسان پس از انقلاب به شدت کمرنگ شده است. یکی از بحران‌های نمایشنامه‌نویسی ایرانی هم این پدیده است. البته نویسندگانی مانند حسین کیانی با نمایشنامه «روز عقیم» و کیوان سررشته با نمایشنامه «مانوس» توانسته‌اند این خلاء عجیب و غریب را پر کنند.
تصویرسازی «انسان عاصی» به شیوه ایبسن


در ادبیات مدرن شاهد شکل‌گیری انسانی به شدت عاصی هستیم. پشت خلق این انسان ایدئولوژی‌ها و اندیشه‌های گوناگونی نیز پنهان شده است. مثلا وقتی ماکسیم گورکی رمان «مادر» - درباره کارگردان انقلابی- را می‌نویسد، تلاش می‌کند که «رئالیسم سوسیالیستی» را بنیان بگذارد. برتولت برشت آلمانی هم تحت تاثیر این رمان نمایشنامه «مادر» را با شیوه تئاتر اپیک یا تئاتر حماسی که متاثیر از اجراهای شرقی و ایرانی است به رشته تحریر در می‌آورد. رمان «بیگانه» به نویسندگی «آلبر کامو» انسان عاصی دیگری را تصویر می‌کند که هیچ چیزی حتی مرگ مادرش برایش مهم نیست او حتی در یک حادثه جان انسانی را می‌گیرد ولی باز روی وجدان و آگاهی او تاثیر چندانی ندارد. اما نمایشنامه‌های «ایبسن» و «آرتور میلر» به شدت از این وضعیت دور هستند. در آثار این دو نویسنده شاهد حساسیت‌های فراوان شخصیت‌ها هستیم. انسان عاصی نروژی می‌خواهد همه چیز را فتح کند ولی در درجه اول باید انسان مردم‌دوستی باشد. چه در «دشمن مردم» و چه در «جان گابریل بورکمان» شاهد قهرمان‌ها یا ضد قهرمان‌هایی هستیم که مخالف «دیگران» هستند. آنها مانند «آنتیگونه» ساز مخالف می‌زنند و به نوعی «آنتاگونیست» یا شخصیت مخالف هستند. این کاراکترهای قدرتمند که در برابر مردم و خانواده و دوستانشان در حال مقاومت هستند از ارزش‌های خود کوتاه نمی‌آیند. آنها از سوی دوستان خود «زخم» می‌خورند. در نمایشنامه «جان گابریل بورکمان» شاهد هستیم که شخصیت اصلی که خود بروکمان است می‌گوید:‌ «بزرگ‌ترین جنایت، خیانت به اعتماد است». اینجاست که روابط اجتماعی لایه‌های زیرین متن ایبسن سربرمی‌آورد. سعید کریمی به خوبی توانسته متن را تحلیل کند و شخصیت‌پردازی فوق‌العاده‌ای را به تصویر بکشد. اجرای ریتم، ضرب‌آهنگ و فضاسازی‌ها تا حدی درست از کار درآمده‌اند که تماشاگر به هیچ عنوان از نمایش خسته نمی‌شود و مسئله اصلی و جوهره اصلی نمایش را درمی‌یابد. آثار ایبسن به شدت سر راست هستند و مسئله اصلی خود را مانند آثار رئالیستی «امیل زولا» در برابر چش تماشاگر می‌گذارند.
فلسفه ایبسن به روایت ایبسن
فلسفه «زندگی»، «مرگ»، «ترس»، «آزادی» و «رهایی» هنریک ایبسن به خوبی در نمایشنامه «جان گابریل بورکمان» متبلور شده است. به زعم نویسنده این نقد، ایبسن در سه نمایشنامه «دشمن مردم»، «خانه عروسک» و «جان گابریل بورکمان» به خوبی اندیشه فلسفی خود را روایت کرده است. شخصیت‌های اصلی این سه نمایشنامه تبلور خود ایبسن هستند. او اعتقاد دارد که بدون توجه به اخلاقیات انسان، بدون توجه به رهایی زنان از قید و بندهای جامعه سنتی و همچنین بدون توجه به ضعف‌های انسانی در به دست‌آوردن ثروت و قدرت، نمی‌توان یک جامعه مدرن و پویا و قدرتمند را ایجاد کرد. البته در کارگردانی سعید کریمی و به طور ویژه بازی امیرحسین سرداریان در نقش جان گابریل بورکمان این مشخصیات به طور ویژه تصویر شده است. بورکمان یک جاه‌طلب شکست‌خرده است که از اعتماد او سوءاستفاده شده است و آینده‌اش را با عدم قبول شکست بر باد می‌دهد. او انسانی است که با غرور و جسارت و جاه‌طلبی افسارگسیخته با «شکست- به- مثابه- مرگ» دست به گریبان شده است و البته در نهایت هم به طرز فجیعی می‌میرد. در یک کلام باید بگوییم نمایشنامه «جان گابریل بورکمان» اعلام می‌کند که «جاه‌طلبان» در سراشیبی سقوط قرار خواهند گرفت، مانند شخصیت‌های خشونت‌طلب نمایشنامه «مکبث». امیرحسین سرداریان آینده‌ای درخشان در عرصه بازیگری خواهد داشت. او توانسته تمام این خصوصیات را با قدرت تصویر کند. اما نباید از اشتباه بزرگ کارگردان برای بهره گرفتن از واژه «دراماتورژ» گذشت؛ او خود را هم طراح، هم کارگردان و هم دراماتورژ دانسته است که نشان از ناآگاهی و گم‌گشتگی دارد. هر نوع اعمال تغییر در متن، هر اندازه جرح و تعدیل و هر مقدار قبض و بسط نمایشنامه باعث دراماتورژی یک نمایشنامه بزرگ آن هم به قلم هنریک ایبسن نخواهد شد!
سایر اخبار این روزنامه
عماد افروغ در گفت‌وگو با «ابتکار» درباره دلایل ظهور کتاب‌های دکوری می‌گوید صورت زیبای ظاهر هیچ نیست! حامد وکیلی جمهوری اسلامی و بحرانِ روایت! کاهش چشمگیر قیمت نفت نتیجه چیست؟ مسیر نامعلوم قیمت نفت «ابتکار» از مشکلات دولت در بودجه 98 با توجه به وضعیت تحریم‌ها گزارش می‌دهد تنظیم بودجه روی ریل تحریم‌ نگاهی به نمایش «جان گابریل بورکمان» که در مولوی روی صحنه رفته است جاه‌طلبان در سراشیبی سقوط بررسی «ابتکار» از دلایل نامه محیط‌زیستی ظریف و زنگنه به رئیس‌جمهوری بوی سیاست از محیط‌زیست می‌آید؟ رهبر انقلاب اسلامی در دیدار با برهم صالح: در کنار برادران عراقی خود خواهیم بود با استعفای لیبرمن و بی نتیجه بودن مذاکرات با نفتالی بنت، احتمال برگزاری انتخابات زودهنگام در اسرائیل قوت گرفت چهارمین جشنواره اسباب‌بازی افتتاح شد و تا 30 آبان ادامه دارد جشنواره‌ای برای عروسک‌ها پاسخ دادستان تهران به ابهامات مطرح شده درباره اعدام سلطان سکه معاون هماهنگ کننده ارتش: امنیت زمینه‌ساز توسعه است