روزنامه جهان صنعت
1397/08/26
به بهانه انتخاب شهردار تهران
محمد میلانی- شهردار بزرگترین شهر ایران و یکی از کلانشهرهای جهان بالاخره انتخاب شد و شهردار جدید تهران بر مسند قدرت اجرایی و مدنی این شهر نشست. اگرچه تعداد رایهای اخذ شده از سوی اعضای شورای شهر از برای شهردار جدید یعنی پیروز حناچی در مصاف با عباس آخوندی دیگر چهره منتخب برای این شهر به اصطلاح لب مرزی بود و هر دو طرف در رقابتی سنگین منتظر برداشت آراء به نفع خود بودند، اما به هر حال به نظر میرسد چهره مناسبتری هم به لحاظ سابقه و هم به لحاظ جرات پاسخگویی در قبال معضلات و مشکلات موجود و آتی شهر تهران برصندلی خیابان بهشت تکیه داد.اما سرنوشت واقعیات موجود، مشکلات و معضلات در گردش به همینجا ختم نمیشود. به هیچ عنوان نمیتوان دغدغه معضلات شهری و اجتماعی داشت و در عین حال انتخاب شهردار تهران را به عنوان یک موفقیت یا یک پیروزی برای شورای شهر تهران قلمداد کرد و از برای عملکرد نامتعارف و ناقص این شورا جشن شایستگی گرفت. طی دو سال رفت و آمد شهردارها در مسند یگانه قدرت اجرایی این شهر عملکرد شورای شهر نشان داد که هنوز معضلات ساختاری در این ساختار کماکان پابرجاست. توجهی به گزارشها و تحلیلهای ارائه شده توسط کارگروهها نمیشود و هسته مرکزی به دنبال امهات و استقرار اصولی هستند که نقطه عزیمت آنها از درون شورا که نه دقیقا از بیرون و از میان نسخههای عموما سیاسی و شبه حزبی است. امری که به هیچ عنوان با مدنیتگرایی و عملکرد اصیل شورا کاملا در نقطه مخالف قرار دارد. از قضا مشکل اصلی دقیقا در همین نقطه متمرکز میشود. واقعیتی تلخ که به هیچ عنوان نه تنها نمیتوان از آن گذشت، بلکه حتی نمیشود از ایرادات و مشکلات وحشتناک موجود در آن سخنی نگفت. از این روی این نبود ساختار منسجم و فقدان اندیشه مترادف با ساختارهای نوین شهری و شهرنشینی و حتی درک معضلات شهرنشینی به واقع دیرسالی است که در ساختارهای شورای شهر شکل انسجامیافتهای به خود گرفته و امری نهفته و به دور از چشم مردم نیست. از این روی ذکر این مشکلات و نقصانهای حاکم بر قواعد شورای شهر دقیقا باعث بروز چنین معضلاتی میشود که میتوان از آنها به عنوان فجایع مدیرتی در اداره کلانشهری نظیر تهران نام برد.
از این روی شورای شهری که هیچگاه به طور کامل و کافی برای مردم و در خدمت آنها نبوده و نیست و صرفا نهادی با عنوان مدنی است که توسط شهرداری و برای شهرداری کار میکند عملا این روزها تبدیل به محملی شده است که نه تنها به حد و اندازه وظایفش درایت از خود نشان نمیدهد و نه میتواند ضروریات شهری را به درستی تشخیص داده و راهبری کند. براین مبنا میتوان چندین مورد از تعداد قابل توجه خطاها و نقصانها اشاره کرد تا شاید مشخص شود که چرا و چگونه مدیریت کلان شهری نظیر تهران تا به این حد دستخوش بدترین معضلات و مشکلات است.
برمبنای کامل مطالعات شهری بالاخص از برای شهر تهران و نوع و نحوه عملکرد نهاد مدنی آن یعنی شورای شهر، باید گفت که شورای شهر تهران دارای مشکلاتی است که در ابتدای امر به دو بخش ساختاری تقسیم میشوند.
بخش اول این معضلات، معضلاتی ماهوی و بنیادین هستند. بخش دوم این معضلات، معضلاتی که ریشه در کارکردگرایی شورا دارند و مبتنی بر وقایع و امور روزمره شکل میگیرند. براین مبنا استفاده از واژه معضل و نه مشکل دقیقا به این دلیل است که مشکلات در طول مدت زمانی وقتی لاینحل باقی بمانند و هیچ روزنه و منفذ امیدبخشی در جهت از بین رفتن و مرتفع ساختن آنها مشاهده نشود بالطبع مشکل به معضل تبدیل میشود. برای نمونه معضل انتخاب شهردار تهران بسته به مدت زمان کار، دامنه محدود انتخابها، سیاسی شدن یا همان سیاستزدگی مشهود در راستای انتخاب شخص شهردار، جزو معضلات روزمره هستند. به همین معنا عدم شکل صحیح ارتباطگیری با جامعه، فقدان فرآیند سالم مدنی برای انتخاب نمایندگان آنهم از روزنه انتخابی مردمی و وابستگی نمایندهها به شبکه شبه احزاب فعال در شطرنج سیاست ایران، عدم توجه فرهنگی و تمدن مآبانه به ساختار کلانشهری به نام تهران که سمبل فرهنگ ایرانی- اسلامی است و حتی بسته به نوع مهاجرتپذیریاش در نیم قرن اخیر، این شهر به الزام باید خواستگاه تمدنی اقوام ایرانی باشد، در صورتی که که عملا اینگونه نیست. نبود نگاه صحیح و دقیق تاریخی- مدنی به عنوان یکی از شاخصههای تخصصی هرکدام از اعضای شورا آنهم مبتنی بر فرهنگ ایرانی که در منش و تخصص هیچکدام از نمایندههای فعلی و گذشته شورای شهر به هیچ عنوان نه دیده شد و نه وجود داشت عملا نشان از همین معضلات از حیث بنیادین دارد. مبتنی بر این خواستگاه تحلیلی، چند معضل بزرگ افتاده به جان این نهاد را نیز میتوان به این شرح نام برد.
شورای شهر تهران نهادی مدنی یا مجموعهای شبه سیاسی؟!
از همان ابتدای شکلگیری شورای شهر تهران به عنوان نهادی مدنی مبتنی بر ساختارهای جامعه مدنی، یعنی نهادی که به غیر از انجام وظایف اجراییاش تلاش مضاف باید میکرد تا بتواند جامعه مدنی مورد نظر بنیانگذاران نظریه جامعه مدنی اسلامی را فراهم آورد، نه تنها تا به امروز به این مهم نرسیده است بلکه بسیاری از اقدامات و اجراییات این نهاد عملا برضد نهاد مدنی شکل یافته است. شکل و فکر اولیه تحقق شورای شهر به عنوان نهادی اصیل و بااصالت از حیث مردمی و مبتنی با آموزههای اولیه و ارزشمند برخی از متفکران و علمای اصیل و برجسته عالم اسلام نهادی که به الزام باید از هرگونه سیاستزدگی و سیاستگرایی به نفع مردم البته به دور باشد. در همه دورههای تشکیل نهاد شورای شهر جدید شبه احزاب جامعهمان بدون هیچ تردید و یا ذرهای پنهانکاری، مبنای پذیرش و ورود آنها را به شورا بسته به گرایشهای شبهحزبی افراد در کشور کردند و عملا رای دادن از برای انتخاب اعضای شورای شهر یعنی بالابردن گروهی از مدافعان شبه حزبی خاص یا بالعکس، بوده و هست. از سال 1377 تاکنون که اولین انتخابات و نخستین جلسه شورای شهر تشکیل شد، به هیچ عنوان نمایندهای را در شورای شهر تهران و نیز اغلب شهرهای بزرگ پیدا نخواهید کرد که کاندیدای منفرد و بدون هیچ وابستگی سیاسی بوده باشد و در عین حال به شورا نیز راه یافته باشد. در چنین شرایطی است که سیاست وارد مدنیترین سامانه مردمی کشور شده و باعث میشود که بیش از نیمی از وظایف و تعهداتی که نهاد شورای شهر در قبال مردم و شهر خود را دارد، عملا میسر نشود. در انتخاب شهردار حال حاضر شهر نیز عملا شاهد چنین رویهای بودیم. برای نمونه هیچ چهره متفاوت با شرایط فکری- سیاسی شورای شهر کاندیدا نمیشود درعین حال که یکی از ناکارآمدترین وزرای سالهای گذشته بدون هیچ شرط و شروطی پا به عرصه رقابت میگذارد آن هم برچه اساس، چه برهان و منطقی؟ عملا هیچ پاسخی برای آن نمیتوان پیدا کرد. نزدیکترین سازمان به جامعه مدنی و دموکراسی مبتنی بر نقش مردم در تعیین سرنوشت خویش یعنی شورای شهر تهران ترجیح میدهد تا کلیه رفتارهای پیشین این چهره منتخب را فراموش کند، یا سکوتهای مکرر و صرفا زل به دوربین و چشم مردم زدن این کاندیدا در هنگام زلزله کرمانشاه را به فراموشی بسپارد؟ برخورد ناشایست وی با خبرنگاران را و دهها مورد نامناسب دیگر را فراموش کند و آینده تهران را فدای سیاستبازیهای جناحی کند؟ این سیاستگرایی درکمال شرمندگی عملا پایانپذیر نیست و نخواهد بود. به طوری که بزرگترین معضلات و مفسدهها در ساختار اداره کلانشهری نظیر تهران باقیمانده است. به جد باید توجه داشت تا این معضل ماهوی از مجموعه تصمیمگیریها و سامانه اداره شهری رخت برنبندد به هیچ عنوان تهران دیگر به شکل تهران نخواهد بود.
عدم توجه به مهاجرت بیرویه از چالشهای روزمره و کارکردی
همه مشکلات موجود در همه شهرستانهای کشور، اعم از نبود شغل یعنی مشکل وزارت کار، نبود آخرین روزنههای امید در راستای گسترش و ترویج کشاورزی یعنی مشغلههای مربوط به وزارت جهاد وکشاورزی و نیز نبود امکانات برای زندگی ایمن و ساده در شهرهای کشور یعنی قصورات ارگانهای متعدد از وزارت آموزشوپرورش گرفته تا نهادهایی که موظف به گسترش دامنه اقتصاد پررونق و برابر و درنهایت کلیه معضلات و مشکلاتی که توسط دستگاهها ذیربط کنترل و متوقف نمیشوند و به یکباره همه این معضلات در کسوت مهاجرت به پایتخت نمود عینی پیدا میکنند. گزارشها و تحلیلهای ارائه شده توسط کارگروههای مطالعاتی و حتی اجرایی در نهاد شورای شهر گویا فاقد اثرگذاری لازم هستند و به هیچ عنوان ملاکی برای تحقق و اجرای شاخصهای به دست آمده وجود ندارد. اعضای شورا نیز گویا هیچ توجهی به این عناصر مورد مطالعه واقع شده و اغلب دقیق نشان نمیدهند و درنتیجه شاهد ابرشهری هستیم که به اندازه دو سوم جمعیت حاضر در آن در عرصه صنعت هدفمند و شکوفا، امر آموزش و هنر، پویایی اقتصادی حال در قامت شهری موفق، یا کارایی لازم را ندارند و یا به اصطلاح دستهایشان برانجام امور مذکور کاملا بسته است تا چه برسد به آنکه بتوانند در تولید ناخالص ملی کشور سهیم باشد. این نهاد بزرگ و عریض و طویل شهرداری که قریب به 25 درصد از بودجه کل کشور در همه زمینهها را میتواند در خود حل کند، عملا تبدیل به یک مکانی شده است که فقط سرمایه میبلعد و بودجه وارد شده و نیز کسب کرده را در خود هضم میکند بدون آنکه دستکم در رخساره این شهر بتوانیم طرحهایی از امید به زیست متناسب با استانداردهای محیطزیست برتر از برای شهروندانش و الگوهای متناسب با زیست سلامت- جهانی را شاهد باشیم. دقیقا در چنین مواقعی است که نقش شورای شهر و حتی شهرداری تهران نشان میدهد که تا به چه حدی بیاختیار و عقبافتادهتر از رسالت اجراییشان حرکت میکنند و این نامتناسبهای پیدرپی تبدیل به لاینحلترین بحرانهای شهری میشود. نمونه بارز چنین معضلاتی البته آن هم از نوع بسیار سادهاش مدیریت حادثه آتشسوزی و تخریب کامل ساختمان پلاسکو بود که بعد از نمایان شدن حجم قابل توجهی از کارشکنیها و ناکارآمدیها برخی از اعضای پیشین نظیر عباس جدیدی و.... سعی در گرفتن سلفی با جماعت تماشاچی به منطقه آمده میکردند و در این سوی شهردار وقت نیز برای درپوش گذاشتن برکلیه نواقص و کارشکنیهایش در خصوص عدم تخصیص بودجه به سازمان آتشنشانی و صرف آن در امور اهمیتداری که صرفا جنبه صلاحدید شخصی خودش بود، نزدیک شدن به فلزهای گداخته را عنوان میکرد که همچنان بتواند اسطورهوار بر وضعیت مدنی و شهری این کلانشهر حکم براند.
شورای شهر و عدم استقلال معنایی و اجرایی
شورای شهر اگرچه در کنه ساختاری و نحوه فعالیتهایش بنا را بر آن گذاشته است که در ابتدا مستقل از همه نهادها و ارگانهای دولتی و خصوصی فعالیت داشته باشد و از این روی نهادی از برای مردم و جامعه مدنی باشد، اما عملا این استقلال معنایی را ندارد. پیش از هرچیز این نهاد مدنی شورایی از برای شهرداری است و سپس از برای سایر ارگانها و نهادها. در صورتی که بدون هیچ کم و کاستی مبتنی بر آموزههای دینی و اسلامی آنچنان که در سیره پیامبر مکرم اسلام و حضرت علی آمده است و به تبعیت از کلام بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران که میفرمایند همه باید عمله اسلام و درخدمت مسلمین باشیم، باید نهادی از برای مردم و خدمتگزار آنها باشند که چنین نیست. نمایندگان منتخب باید برای سعادت پوشیدن لباس خدمت و خدمتگزاری مردم شاد باشند و احساس وظیفه و مسوولیت جامعه و مردم لحظهای آنها را رها نکند و بر این خدمت و خدمتگزاری از برای مردم به خود ببالند و افتخار کنند. در صورتی که اینبار مردم شاهد هستند که چنین نیست و عملا فعالیتهایش متناسب با رفتارشناسی سیاسی و منفعتهای کلان سیاسی و از برای مطلوبات سایر ارگانها و نهادها بوده است. پرونده املاک نجومی شهرداری و سکوت شورای شهریها در دوره پیشین به ریاست مهدی چمران، زد و خوردها و ناسزاگوییهای کشتیگیرهای شورای شهر باز در دوره پیشین و دست داشتن آنها در پروندههای متعدد زمینخواری و نمونههای مشابه دقیقا نشان از عدم استقلالی میدهد که به فسادی سخت منجر شده است. حال وقتی میان اصالت ساختار و موقعیت اصیلی که تعریف شده است و کارکرد سالهای پیشین شورای شهر تهران به عنوان یک نماینده منتخب در میان سایر شوراهای شهری نظر میکنیم، متوجه میشویم تا چه میزان نیاز به مرمت بنیادین ساختار شوراهای شهری در تهران و حتی سرتاسر کشور داریم.
شورای شهر و عدم توجه ساختاری به شهر تهران
تهران هنوز از نوع و نحوه اجرایی معماری جدید و مخرب و نیز تخریب بافت هنری شهر رنج میبرد. بافت فرسوده شهر هنوز به طور کامل از بین نرفته و اگرچه این بافت به الزام برای تهران مخرب نیست اما هماکنون تبدیل به معضلی بزرگ شده است. حد فاصل بافتهای فرسوده متعدد و بافتهای جدید تکمیل نشده سمبلی بزرگ از رشد فساد عینی و مشهود در شهر تهران شده است. اعتیاد هنوز چهره زشت خود را در این وضعیت حفظ و حتی توسعه داده و از سویی دیگر تراکمفروشی به سنتی کاملا مشهود در شهرداری بدل شده است. عملا بساز بفروشهای بزرگ شهرتهران و معمارانی که از هر شغل و صنف در این قامت و کسوت فعالیت میکنند ساختمانسازیهای چندین طبقه و برجسازیهای کلان بدون اصول و پایه را در تهران به عنوان یک اصل پایدار به پیش میبرند. قیمت اصلی و نه قطعی ملک و مسکن را در تهران این قشر تعیین میکنند و از اینرو بر سایر بازارهای حاشیهای و زیرمجموعهای کالا و خدمات نیز تاثیر میگذارند. بنابراین شورای شهر نه در میان عامل اجرایی است و نه توان ایجاد و توسعه قواعد و قانونهایی را دارد که بتوانند به این وضعیت ناموزون جهت دهند و تعیینکننده باشند. در نهایت قشر متوسط و سطح پایین جامعه شهری تهران هر روز متضرر و بیامید به آینده شهر از برای زندگی، میشوند و نه براساس دلایلی که عنوان شد پای بازگشت به مبادی اصلی زندگی خود را در روستاها و سایر شهرهای کشور دارند. به این ترتیب چهره شهر تهران در طول دو دهه تقریبا به طرز وحشتناکی تغییر مییابد و چهرهای که حد فاصلی برای آن نیست و عملا طبقه متوسط شهری و طبقه ثروتمند در یک سو و طبقه فقیر بدون هیچ آینده مناسب در این شهر در سوی دیگر، شهر را دچار ترکیب ناپسندی میکنند. اینگونه میشود که تهران دیگر آن شهری که باید براساس توسعه صحیح به پیش میرفت نیست و باید در آن شاهد بروز هر پدیده نامانوسی نظیر اعتیاد علنی، سرقت، شرارت و بزهکاریهای متداول و متداوم بود.
کلام آخر
این موارد تنها تعدادی کم از همه آن چیزهایی است که به عنوان عوامل بازدارنده زندگی و معضلات زیست شهری در تهران به حساب میآیند. تهران با وجود آنکه از هرلحاظ اهمیت ویژه برای کشور دارد و به تعریفی صحیح پایتخت همهجانبه کشور است اما در عمل دستخوش مسایل و اقدامات نابهنجاری از سوی شوراهای شهری پیشین بوده و هست که از آن یک شهر نامتوازن و برای شهروندانش یک شهر ناامید را ساخته است. براین اساس هم مسوولیت شهردار جدید شهر تهران بسیار حائز اهمیت است که در وهله اول ثابت کند همه آن معضلات و انتقادهایی که بیان کردیم به هیچ عنوان نمیتوانند معضلات اصلی و بنیادی باشند و با مدیریت صحیح و در مدت زمان کوتاهی قابل رفع هستند و نیز ثابت کند که ماهیت کار شهردار به هیچ عنوان سیاسی نیست و نخواهد بود و شهردار تهران به هیچ عنوان وابسته به شبهاحزاب و خواستهها و تمنیاتشان عمل نخواهد کرد. ثابت کند که مقام شهرداری مقام خدمتگزاری مدنی به مردم شهر تهران است و میتواند تهران را زیستگاهی از برای همه تهرانیها کند. باشد که شورای شهر نیز به خود آید و مفتخر در راه خدمت به مردم و نه لابیهای سیاسی حاکم بر فضای آن شورا عمل کند.
سایر اخبار این روزنامه
رایزنیهای عراقچی در رم برای مقابله با تحریمها
قطعنامه وضعیت حقوق بشر ایران با اهداف سیاسی تصویب شده و مردود است
قطعنامه وضعیت حقوق بشر ایران با اهداف سیاسی تصویب شده و مردود است
برای توسعه تولید رانت را جدی بگیرید
پیشبینی کارشناسان از تاثیر کاهش قیمت ارز بر بازار مسکن؛
صنعت بازیهای موبایلی ایران در تنگنا
دلار عقبنشینی کرد
مهدی تاج چگونه در فدراسیون فوتبال ماند
حرفهای معمولی ظریف!
برزخ اقتصادی
اکونومیست شرایط بازار رقابتی در جهان را بررسی میکند
خانم نخستوزیر در منگنه
معادن، ظرفیت کمنظیر و مغفول مانده در کشور
به بهانه انتخاب شهردار تهران
فرصت مناسب برای ایران
تاوان سنگین یک «رای»
فایننشالتایمز مطرح کرد
برنده ماجرای خاشقجی ؟