روزنامه قانون
1397/08/24
پایان سلطان سکه
سحرگاه دیروزحکم اعدام وحید مظلومین و محمد اسماعیل قاسمی اجرا شدوحید مظلومین 56سال سن داشت و نخستینبار در سن 30سالگی، سال 1371، بازداشت شده بود
در سال 71 وقتی قیمت دلار یکباره چندین برابر شد، مظلومین از سوی منابع وزارت اطلاعات بهعنوان یکی از عوامل اصلی در اخلال در بازار معرفی شد
ندا بهرامی، فرزند غلامرضا صدها برگ دستهچک سفیدامضا را در اختیار وحید مظلومین قرار داد
وحید مظلومین در بازجوییها منکر انجام هرگونه فعالیت ارزی شده بود
معلم خصوصی فرزند مظلومین گفته بود که بهدرخواست یکی از کارمندان او اقدام به تهیه سیمکارت و سوزاندن آنها کرده بود
وحید مظلومین و محمد اسماعیل قاسمی که به دليل انجام معاملات عمده و کلان ارز و سکه به انجام معاملات غیرقانونی، غیرمجاز، قاچاق سكه و ارز و افساد فیالارض محكوم شده بودند، در سحرگاه ديروز اعدام شدند. تورک، نماینده دادستان تهران در جلسه دادگاه در بیان بخشی از کیفرخواست مظلومین گفت: «وی براساس تجربیات و کسب اطلاعات از وکلا و مشاورین حقوقی کاملا مطلع است که چنانچه شواهدی از قاچاق ارز علیه او به دست آید شدیدا با او برخورد خواهد شد به همین دلیل به عوامل خود سپرده است که به این موضوع اعتراف نکنند». نماینده دادستان با اشاره به اینکه 40 الي50 نفر در داخل و خارج از کشور برای او کار میکنند گفت: «وحید مظلومین با اتکا به احکام برائتی که قبلا برای او صادر شده شبهه دولتی و امنیتی بودن را برای افکار عمومی ایجاد کرده است». وی در بخش دیگری از کیفرخواست با اشاره به اینکه سلطان سکه از طریق شرکا و عواملش از جمله محمد اسماعیل قاسمی بدون اینکه خودش در بازار حضور و فعالیت داشته باشد کارش را پیش میبرده گفت: او 15میلیارد تومان در یک روز عایدش شده است، 170هزار تراکنش در گروه او صورت گرفته که گردش آن 14هزار میلیارد تومان است و در این بین کمترین تراکنشها برای حسابهای خودش است. در بخش دیگری از کیفرخواست وحید مظلومین آمده است که او از شیوه ارعاب، تهدید و تطمیع برای افتتاح حساب عوامل خود در بانکها استفاده میکرده که همکاری ريیس و معاون یکی از شعب بانک مسکن از این دست است. بنابر آنچه در کیفرخواست آمده و توسط نماینده دادستان قرائت شد وی به معلم خصوصی زبان فرزند خود نیز رحم نکرده و او را مجاب میکند که دو خط تلفن همراه تهیه و در اختیار او قرار دهد. در کیفرخواست وحید مظلومین آمده است که شخصی به نام احسان فرزامنیا به محض دستگیری متهم ردیف اول اقدام به سوزاندن سیمکارتهای تلفن و امحای اطلاعات موجود در فضای مجازی آنها میکرده و چند باری هم که خطوط تلفن همراه توسط پلیس فتا مجددا فعال شده است باز اقدام به سوزاندن آنها کرده است. وی در اقرارهاي خود گفته است که این کار را به تقاضای محمدرضا حاتمی یکی از کارمندان مظلومین انجام داده است.
اطلاعیه دادستانی درباره اعدام سلطان سکه
دادستانی تهران در خصوص اعدام وحید مظلومین در اطلاعیهای اظهار کرد: «در این پرونده بر اساس گزارش بهمن سال96 بانک مرکزی و سپس با گزارشات وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی، تعدادى از عوامل مهم و موثر در اخلال ارزى و تلاطم بازار، از جمله دو مجرم فوق شناسایى و دستگیر شدند و گرچه متاسفانه از زمان اعلام بانک مرکزى و دستگیرى فرزند وحید مظلومین به نام محمد رضا مظلومین اعضاى شبکه موفق شده بودند بخشى از اسناد و مدارک جرم را معدوم یا مخفى نمایند؛ با اين وصف، با تحقیقات میدانى و تحقیق از جمعى از متهمان دستگیر شده مشخص شد شبکه وحید مظلومین از موثرترین فعالان غیرمجاز بازار ارز و سکه بوده و با استفاده از حسابهاى بانکى دیگران از چندین سال قبل تا زمان دستگیرى، فعالیت گسترده غیر مجاز و در مدت زمانى فقط گردش حساب دو تن از اقوام و کارمندان نامبرده مبلغ485/881/961/219/8 و 278/447/551/250/3ریال بوده و حسب اسناد و مدارک و تحقیقات به عمل آمده از حساب بیش از 40نفر با تبانی با بعضى از کارمندان بانک در جهت پوشش فعالیت غیر مجاز ارزی و سکه استفاده نمودهاند. مظلومین با اینکه مجوز خرید و فروش سکه و ارز را نداشته است با ایجاد یک باند سازمان یافته بزرگترین شبکه اخلال در نظام ارزى و خرید و فروش بدون مجوز سکه را تشکیل داده و محمد اسماعیل قاسمی معروف به محمد سالم نیز یکى از اعضای این شبکه بوده است و تراکنش مالی شخص اسماعیل قاسمى در این شبکه چهار هزار و هشتصد و سی و چهار میلیارد تومان بوده است. وحید مظلومین در این شبکه غیر مجاز حتى ملاحظه زنان مسن در فامیل را نکرده و از حساب پیرزن هفتاد و یک ساله مبلغ سه هزار پانصد میلیارد ریال سوءاستفاده نموده است. در ادامه تحقیقات مشخص شد در شبکه وحید مظلومین صد و هفتاد هزار تراکنش مالى در قالب دویست و نود فقره حساب، به مبلغ چهارده هزار میلیارد تومان انجام شده است. از ویژگىهاي فعالیت مجرمانه این گروه، رد و بدل کردن غیر واقعى و صرفا شفاهى قیمت ارز و سکه بوده است که نقش بسزایی در افزایش قیمت داشته است. شبکه مظلومین با خرید و فروش عمده و کلان کاغذى و معاملات فردایى بازار ارز و سکه را ملتهب نموده و از اقدامات غیر مجاز دیگر این شبکه خروج منابع مالى به صورت غیر قانونى از کشور بوده است. در این پرونده پس از اتمام تحقیقات و صدور قرار مجرمیت و کیفرخواست به استناد مواد قانونى از جمله مواد١ و ٢ قانون مجازات اخلالگران در نظام اقتصادى کشور پرونده به شعبه دوم دادگاه ویژه ارسال و با تعیین وقت و با حضور وکلا، متهمین و نماینده دادستان رسیدگى و طى دادنامه مورخ چهار مهر97 اعضاى دستگیر شده شبکه وحید مظلومین محکوم شدند. وحید مظلومین و محمد اسماعیل قاسمى به اعدام و سایرین به حبس محکوم شدند و پرونده متعاقب اعتراض وکلاى محکومین به اعدام، به دیوان عالی کشور ارسال و شعبه چهل و یک دیوان عالى با رسیدگى، دادنامه صادره در مورد متهمین به اعدام را ابرام و تایید نمود و پس از قطعیت حکم وحید مظلومین و محمد اسماعیل قاسمى با رعایت تشریفات قانونى سحرگاه روز چهارشنبه مورخ 23 آبان نود و هفت حکم اعدام با حضور جمعى در تهران به مرحله اجرا در آمد».
بازخوانی فعالیتهای سلطان سکه
وحید مظلومین 56سال سن داشت و نخستینبار در سن 30سالگی، سال 1371، بازداشت شده بود. در سال 71 وقتی قیمت دلار بهیکباره چندین برابر شد او از سوی منابع وزارت اطلاعات به عنوان یکی از عوامل اصلی اخلال در بازار معرفی شد و پرونده قضایی هم برای او تشکیل شد و مدتی هم در بازداشت بود. بازداشت بعدی مظلومین به 49سالگی او برمیگردد؛ او در نابسامانی بازار ارز در سالهای 1390 و 1391 و حوادث اقتصادی آن سالها، بهعنوان یکی از ارکان و عوامل اصلی اخلال در نظام ارزی کشور دستگیر میشود و حدود هفت ماه در بازداشت بوده است. البته دستگیری او در سن 49سالگی بهسادگی دستگیری او در 30سالگی نبوده است؛ 21مهر سال91 وحید متوجه میشود که هوا پس است و پرونده مهمی برای او تشکیل شده به مرز مریوان میرود تا بهطور غیرقانونی از کشور خارج شود اما ماموران وزارت اطلاعات او را دستگیر میکنند. جالب اینکه در همان روز 21مهر91 خانمی در فرودگاه امام خمینی(س) دستگیر میشود که دستگیری او به پرونده وحید نامرتبط نبود.
ندا بهرامی فرزند غلامرضا، فردی که 6 فقره حساب بانکی افتتاح میکند و صدها برگ دستهچک سفیدامضا در اختیار وحید مظلومین قرار میدهد که گردش مالی آن شش حساب در آن سال، در عرض یک سال بیش از هزار میلیارد تومان بوده است. او علاوه بر این صرافی خود در تهران را در اختیار وحید قرار داده بود و وحید در آن سالها از طریق صرافی او، روزانه یک تا دو میلیون دلار به کشور وارد میکرد و در بازار میفروخت، وحید بابت گردش مالی هزار میلیارد تومانی خود دو میلیارد تومان به ندا بهرامی میدهد، حکم برائت او در آن سالها با دخالت و وساطت بانک مرکزی صادر شد. اما سومین بازداشت او به سن 56 سالگی او بازمیگردد؛ بانک مرکزی در 23بهمن96 در نامهای اخلالگران بازار را معرفی میکند، در این نامه، نام وحید مظلومین هم دیده میشد و او فردای نگارش این نامه 24بهمن96 دستگیر شد. او تنها در سال96، هشتهزار میلیارد تومان گردش مالی داشته است، بهعبارت دیگر یعنی وحید مظلومین روزانه سه و نیم میلیارد تومان فروش طلا داشته است و یا بهمعنی دیگر سالانه9 تن طلا میفروخته است و یا در مقایسه دیگر این عدد نشان میدهد که این فرد روزانه دوهزار و چهارصد سکه تمامبهار آزادی باید میفروخته است تا به این ارقام دست یابد. محمدرضا مظلومین فرزند وحید 138روز زودتر از پدر دستگیر میشود، وحید در این مدت تمامی اسناد را از بین میبرد. وحید در بازجوییها منکر انجام هرگونه فعالیت ارزی شده و میگوید: «اگر از سال 92 به بعد کسی به من یک سکه فروخته، با سند به من بگوید». اما وزارت اطلاعات مستندات گستردهای را در این زمینه در اختیار داشت؛ او در این زمینه دو اقدام انجام داده بود تا امکان ردیابی او غیرممکن شود؛ اول اینکه بهطور مستقیم در معاملات حاضر نمیشد و دوم اینکه از حسابهای شخصی خود استفاده نمیکرد. وحید برای جلوگیری از ردیابی، حتی از سیمکارتهای خود استفاده نمیکرد و دو سیمکارت از طریق معلم خصوصی زبان فرزندش تهیه کرده بود و از آنها استفاده میکرد و جالب اینکه بهمحض دستگیری وحید این سیمکارتها سوزانده میشوند تا اطلاعات موجود در آن قابل استفاده نباشد.
احسان فرزاننیا معلم خصوصی فرزند وحید میگوید که «بهدرخواست یکی از کارمندان وحید مظلومین اقدام به تهیه سیمکارت و بهدستور آنها نیز اقدام به سوزاندن سیمکارتها کرده است». با بررسی پرونده او به پیرزن 70سالهای برمیخوریم «اقدس مهرافزا» عمه همسر وحید مظلومین؛ پیرزنی که حسابهای خود را در اختیار وحید قرار میدهد. حسابی که تا مرداد سال96 هیچ گردش حساب جدی و مهمی نداشت و از این تاریخ تا آخر سال96، گردشهای مالی حسابهای او مرز 716میلیارد تومان را رد میکنند و در مجموع این رقم به سههزار و پانصد میلیارد ریال میرسد. اطلاعات بهدستآمده حاکی از آن است که مبالغ زیادی از سوی افرادی که در حاشیه مرزها حضور داشتند به حساب او واریز میشده و برخی از واریز کنندگان نیز ملیت عراقی داشتند. وحید مرجع و مرشد و بزرگ بازار سکه بود، کسی جرات تخطی از دستورات وی را نداشت؛ علاوه بر قیمت سکه ساعت آغاز و پایان کار بازار را وحید تعیین میکرد و کسی حق نداشت بعد از ساعت اعلامی او در بازار فعالیت کند. او هنگام دستگیری دو جمله را به ماموران میگوید که حتما بارها و بارها در رسانهها خواندهاید: «بروید و به خود افتخار کنید که مرا دستگیر کردهاید». و« بروید و با افتخار به دیگران بگویید که توانستهاید سلطان سکه را بگیرید».
آخرین اظهارات وحید مظلومین
مظلومین در آخرین گفتوگوی خود با خبرگزاری «میزان» گفت که من برای خودم اسم و رسمی دارم. کسی نیست که در صنف ما من را نشناسد. او در پاسخ به این پرسش که اگر اکنون دوباره به بازار برگردی، سرمایهات را چه کار میکنی؟ گفته بود: اگر دوباره شانس بازگشت به بازار را داشته باشم که ندارم، دوباره همان کارها را میکنم». از او درباره القابش مانند سلطان و ملا پرسیده شده است: «عاقل آن است که لقمه را به اندازه دهنش بردارد و یک شبه نخواهد ره صدساله برود، به آن فرد میگویند عاقل». به گزارش میزان او که ماهی ۳۰میلیارد درآمد داشته است، گفت که کارم را دوست داشتم شغلم را دوست داشتم مخصوصا شغل سکه را. در جایی خبرنگار به او گفت آیا فکر میکنید که من آمدهام تا شما را گوشه رینگ بگذارم؟ مطلومین در پاسخ به این سخن با حالتی برافروخته گفت: «شما نمیتوانید من را گوشه رینگ بگذارید. اگر میتوانی تلاش خودت را بکن، من وحید مظلومین هستم. اگر توانستی من را گوشه رینگ بگذاری، تمام تلاشت را بکن».
او درباره یکی از دستگیریهایش که در سال۹۱ اتفاق افتاد اینگونه توضیح داده است: «من در آن سال معتمد بانک مرکزی برای توزیع ارز بودم؛ بازار نابسامان شد. یکروز آمدند من را بگیرند داخل مغازه نبودم به من زنگ زدند و اطلاع دادند که ماموران برای دستگیریت آمدهاند فرار کردم، اما لب مرز دستگیر شدم. آن زمان اتهامم اخلال در نظام ارزی بود». مظلومین در مورد نقش تعیینکننده خود در بازار گفت: «زمانی که من در بازار بودم سکه میخواست ۵هزار تومان نوسان بزند اصلا به این سادگی نبود». از او پرسیده میشود که چرا؟ آیا شما نمیگذاشتید؟ و او گفت: «نه اینکه من نمیگذاشتم، بازار، عرضه، تقاضا و تقابل خودش را داشت».
مظلومین درباره حساب 700میلیارد تومانی خاله و شرکیش، اقدس مهرافزا افزود: «مگر هفتصد میلیارد حجم پول بالایی است؟ به هیچ عنوان رقم بالایی نیست. 700میلیارد تومن پولی نیست. شما بزرگش میکنید. من خالهام را صرفا به یکی از دوستانم به اسم آقای قاسمی معرفی کردم. او دنبال شخصی معتمد بود و من هم خالهام را به آقای قاسمی یا همان محمد سالم که مشکلی در حسابش بهوجود آمده بود معرفی کردم».
آخرین اظهارات محمد سالم
محمد اسماعیل قاسمی(محمد سالم) که به مشارکت و تشکیل شبکه فساد اخلال در نظام اقتصادی و ارزی و پولی کشور با انجام معاملات غیر قانونی و غیر مجاز ارز و سکه و قاچاق عمده ارز در حد کلان متهم شد، از اعضای شبکه وحید مظلومین است وی با متهم ردیف اول پرونده همکاری زیادی داشته است. با بررسی حسابهای اقدس مهرافزا و برخی دیگر از افراد شبکه مظلومین مشخص شد که مبالغ زیادی به حساب این فرد پرداخت شده که انجام تراکنشهای فراوان بین این فرد و دیگران مشخص میکرد که وی ارتباط تنگاتنگی با متهم ردیف اول داشته است. براساس بررسی حسابهای این فرد معلوم شد که وی مراودات زیادی با صرافیها داشته است و بیش از مبلغ ۶۰ میلیارد ریال را فقط به حساب یکی از صرافیها پرداخت کرده است.
محمد سالم در آخرین گفتوگویی که با خبرگزاری «میزان» داشت، گفت که از سال۷۲ یعنی زمانیکه ۲۱ساله بودم در بازار مشغول به کار شدم. به گفته خودش از آنجاییکه در یک صرافی خرید و فروش سکه و ارز انجام میداده و فعال نیز بوده است، بانک مرکزی از او به عنوان عاملیت پخش ارز مداخلهای در سال ۹۰-۹۱ دعوت کرد و اینگونه او و حدود چند صراف دیگر دلار میفروشند، برای آنها از دبی ارز ميآوردند و به فروش آن اقدام کردند و محمد سالم این دلارها را در اختیار افرادی میگذاشت که در سبزه میدان یا پاساژ افشار بفروشند. رصد مسئولان بانک مرکزی و پایینتر بودن قیمت دلار سبزه میدان از افشار، باعث میشود که محمد سالم در آن سالها به پاساژ افشار فرستاده شود. او حلقه ارتباطیاش با وحید مظلومین را اینگونه بیان کرد: «اواسط سال۹۵ و در سال۹۶ که سکه را به صورت نقدی در بازار خریداری و کاغذی آن را در بازار آتی فروخته میشد و سود زیادی به همراه داشت، خرید و فروش سکه در مغازه به طور میانگین به روزی۲۵۰۰ مورد سکه رسید».
وحید مظلومین از محمد سالم به عنوان یکی از بهترین مشتریانش یاد کرد که گاهی هزار تا سه هزار عدد سکه از او در هفته خریداری میکرده است. سالم از ترس اینکه حسابهایش بلوکه شود، با حساب خودش کار نمیکرد و تصمیم گرفت با وحید مظلومین در این زمینه مشورت کند و او به محمد سالم پیشنهاد داد که با کارت اقدس مهرافزا که نامش نیز در میان اخلالگران ارزی بارها در جلسات دادگاه وحید مظلومین به میان آمد، به فعالیت اقتصادی ادامه دهد و سود آن را در آخر سال به حساب این فرد واریز کند. اختلاف محمد سالم با کارمندش رضا مرد میدان، پای فرد دیگری به نام حسن وزیری را به مغازهاش باز کرد تا به این ترتیب این محکوم اقتصادی طی این سالها با حسابهای رضا مرد میدان، حسن وزیری و اقدس مهرافزا، معاملاتش را انجام دهد. روش کار به اینگونه بود که محمد سالم ۱۰حساب به نام حسن وزیری باز میکند تا از این طریق مبادلات پولی را انجام دهد. او از حساب اصلی از طریق همراه بانک به کارتهای فرعی پول واریز میکرده است.
محمد سالم در مورد نقش مهم وحید مظلومین در بازار می گوید و از او به عنوان فردی باهوش نام برد. او اینگونه گفت: وقتی وحید به خریدی اقدام میکرد همه میگفتند که حتما خبری بوده که او اقدام به این کار کرده است و لیدری پشت او پیدا میشد. وقتی از محمد سالم پرسش شد که چرا به وحید مظلومین ملا میگفتهاند، خاطرنشان میکند: او در کار خود نابغهای بود که شاید به جای نابعه به او ملا میگویند. وی در مورد چرایی مطرح شدن اسمش در بازار یادآور شد: وقتی فردی روزی سی میلیون دلار در بازار پخش کند و اسم او همه جا مطرح باشد و بازارخوانی در بازار سکه داشته باشد، باعث این موضوع میشود.
محمد سالم خطاب به کسانی که میخواهند یک شبه ره صد ساله را بروند، توصیه کرد که نمیتوانند، مگر اینکه با حرام خواری و رانت خواری همراه باشد. وقتی به آخر مصاحبه نزدیک شد، از او خواسته شد که حرف پایانیاش را بزند اشک در چشمانش جمع شد و گفت: «پشیمانم، از اینکه با کارتهای مردم کار کردم».
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه