چهارقطبی شکننده

با نگاهی گذرا به کاندیداهای انتخابات ریاست‌جمهوری، چهار دسته‌بندی قابل مشاهده است. از میان حدود30کاندیدای مشهور، ممكن است 22یا شاید23 نفر صلاحیت‌شان احراز نشود که مهم‌ترین دلیل آن می‌تواند به استناد بند رجُل سیاسی بودن ريیس‌جمهور باشد. پورمختار، زاکانی، کواکبیان، هاشمی طبا، بیادی، رهامی و برخی دیگر جزو این دسته هستند. برخی دیگر نيز پرونده‌های باز اقتصادی دارند که به دلیل آن پرونده‌ها نمی توانند وارد کارزار انتخابات ریاست جمهوری شوند. دسته اول: روحانی، جهانگیری و محمدهاشمی: تکلیف این تیم که جریان اعتدال و اصلاحات را نمایندگی می کنند تاحدودي مشخص است و آقایان جهانگیری و هاشمی اعلام کرده اند برای کمک به حسن روحانی و پیروزی او به میدان آمده اند و شاید تا پایان مسیر در رقابت‌ها باقی نمانند. به نظرمی رسد دوجریان سیاسی اعتدالی‌ها و اصلاح‌طلبان که وجوه مشترک زیادی در مدیریت کشور و حتی ادبیات سیاسی دارند هنوز مطمئن نیستند که به تنهایی می توانند قدرت را در کشور به دست آورند و به نوعی، مجبور به ائتلاف هستند. در صورتی که این ائتلاف به پیروزی برسد حسن روحانی کار سختی در تعادل‌بخشی میان اعضای کابینه و از آن مهم‌تر، خیل گسترده‌ای از جوانان اصلاح طلب که آماده ورود به بدنه دولت هستند، دارد.روحانی به عنوان فرزند معنوی و یار دیرین آیت‌ا... هاشمی، و محمدهاشمی به عنوان برادر آیت‌ا... که در سطوح عالی مدیریتی کشور حضور داشته است و البته اسحاق جهانگیری که بار سنگین حلقه ارتباط میان اصلاح طلبان با حاکمیت را بر دوش خود احساس می کند و وجه مشترکی که به عنوان یکی از فرزندان معنوی و تکنوکرات آیت ا... هاشمی محسوب می شود، فضای انتخاباتی را برای رقبای خود سخت کرده است. وجه مشترک همه کسانی که در مقابل این دسته ایستاده‌اند این است که یا عضو دولت گذشته - که مسئول بسیاری از نابسامانی های امروز است- بودند یا از حامیان آن به حساب می‌آیند و این، دست روحانی و تیمش را برای نقد آن‌ها باز می کند. دسته دوم: احمدی نژاد – بقایی، زریبافان، کلهر و صادق خلیلیان، وزیر کشاورزی دولت دهم: اگر انتخابات‌های جمهوری اسلامی ایران را بهار سیاستمداران بدانیم که بسیاری معتقدند این‌گونه است، حضور محمود احمدی نژاد و یارانش در کارزارهای انتخاباتی بیش از آنکه برای رای آوری و ورود به حیات خوش آب وهوای پاستور باشد، جهت تنفس در اتمسفر سیاست ورزی و حفظ بقای سیاسی‌شان است.احمدی نژاد و یارانش با بازی چندلایه و کاندیداهای متعدد سعی دارند عرصه را برای شورای نگهبان تنگ کرده و پروژه مظلوم نمایی را که در سال84 از آن پاسخ گرفته بودند و پیروز رقابت با‌آیت ا... هاشمی که آن روزها نماد حاکمیت بود، شدند بار دیگر قصد دارند با شیوه‌های نوین، همان روش را نه برای پیروزی در این دور از انتخابات بلکه برای ادوار آتی از اکنون آزمايش کنند.احمدی نژادی‌ها بیش از آنکه بر روی آراي مردمی خود حساب باز کنند همای مرگ را سعادت خود می دانند و معتقدند که اعضای پیر و فرتوت شورای نگهبان که امروز جزو مخالفان آن‌ها هستند، شاید سال1400 در میان ما نباشند، و با اندکی فریب افکار عمومی هم می توانیم چشم امیدی به آینده داشته باشیم. ضمن آنکه به نظر می رسد آن‌ها نیم نگاهی به حاکمیت دارند و تلاش می کنند با مدل خاص رفتارشان، جایی برای خود در مراکز مهم حاکمیتی باز کنند. دسته سوم: ريیسی – قالیباف، میرسلیم و حاجی بابایی: مهم‌ترین ویژگی این دسته این است که هیچ‌کدام حاضر نیستند به سود دیگری و یا به نفع جریان سیاسی‌اي که به آن اعتقاد دارند، کنار بروند. ویژگی دیگر این گروه – به جز مصطفی میرسلیم- آن است که در حالی که سعی دارند آراي جریان سیاسی اصولگرا را به سبد خود اضافه کنند اما حاضر نیستند به‌طور کمال، خود را اصولگرا بدانند و در بیانیه های خود، استقلال شان را به رُخ اردوگاه اصولگرایان می کشند، در حالی که سبد رای همه آن‌ها یکی است.میرسلیم که حامیان وی در حزب موتلفه اسلامی_ که شانسی برای پیروزی خود قائل نیستند_ آمده اند تا این حزب پیر و به گوشه رانده شده را ، جانی تازه در عرصه سیاست ببخشند و هوایی تازه کنند.حجت الاسلام رئیسی که ظرف ریاست‌جمهوری را برای خود کوچک می داند باید تا پایان در عرصه رقابت‌ها بماند تا در صورت پیروزی در رقابت انتخاباتی بتواند مدیریت اجرایی را به کارنامه خود اضافه کند.محمدباقر قالیباف که سودای ریاست جمهوری را سال‌هاست در ذهن دارد و گویا با خیال اسباب کشی از بهشت به پاستور شب‌ها را به صبح می رساند، می داند كه اگر در این دور از رقابت ها، همه تلاش خود را مصروف پیروزی نکند دیگر شانسی برای ریاست جمهوری ندارد و اگر در ادوار بعدی بخواهد شانس خود را بیازماید، تبدیل به محسن رضایی دیگری می شود. ضمن آنکه به نیکی آگاهی دارد که اگر در چرخه قدرت باقی نماند، شهردار بعدی تهران اشتغال پرونده های زیادی را برای آنچه فساد افسارگسیخته در شهرداری از آن یاد می شود، برای انتشار در دست خواهد داشت.حاجی بابایی هم نقشی غرضی گونه در میان این جریان دارد و آمده است تا در فضاي سیاست ورزی ایران، یک سر و گردن خود را بالاتر از آنچه که امروز است بالا بکشد؛ به همین دليل اگرچه خود را در اردوگاه اصولگرایان تعریف نمی کند و با پرچم «یکتا» وارد رقابت شده است اما گریزی از اصولگرایی ندارد چراکه او وزیر دولت اصولگرای احمدی نژاد بوده است.
دسته چهارم:سید محمدغرضی- حسن سبحانی: کاندیداهای مستقل این دوره از رقابت های انتخاباتی هستند که احتمالا هدفی جز ورود به نشست های مناظره‌های تلویزیونی برای خود تصور نمي‌كنند. آن‌ها آمده اند تا دیده شوند و حرف های در گلو مانده را بیان کنند وگرنه خود می دانند که سبد رای مشخصی را نمایندگی نمی کنند و البته چون سلبیریتی هم نیستند بسیاري از افراد کوچه و بازار، حتی نام آن‌ها را هم نشنیده اند و کارزار انتخاباتی، بهترین فرصت برای چهره شدن است که غرضی از این فرصت در دوره پیشین به بهترین نحو سود برد.