شوراي پنجم و درس گذشته

اصلاح‌طلبان تاكنون دوبار سكان مديريت شهري را در اختيار گرفته‌اند؛ يك بار در انتخابات پرشور شوراي اول و بار ديگر در انتخابات دوره پنجم شوراهاي شهر و روستا. تجربه شوراي اول نااميد‌كننده بود و حالا چشم‌ها به شوراي پنجم است كه كامياب مي‌شود يا نه. پيش از شوراي كنوني بايد به تجربه شوراي اول نگاهي بيندازيم. دوره اول شوراها از جنبه‌هاي مختلفي اهميت داشت. مشاركت 67 درصدي واجدان شرايط راي‌دهي در انتخابات يكي از وجوه آن انتخابات بود؛ آن هم انتخاباتي كه با انتخابات ديگري همزمان برگزار نمي‌شد. اهميت اين مشاركت زماني روشن مي‌شود كه بدانيم معمولا در همه جاي دنيا مشاركت در انتخابات محلي خيلي بالا نيست. اما متاسفانه شوراي دوره اول راه به جايي نبرد و پس از كشمكش‌هاي فراوان منحل شد. به اين دليل كه با وجود اسم و رسم‌دار بودن اعضاي شورا، آن جمع از انسجام دروني كافي برخوردار نبود.
تا زماني كه چهره‌هاي موثري مانند عبدالله نوري در تركيبش حاضر بودند با چالش مديريتي كمتري روبرو بود اما وقتي برخي از اين چهره‌ها شورا را ترك كردند انسجام دروني شورا به كلي از بين رفت. آن اتفاق ناگوار چنان به اعتماد عمومي لطمه زد كه آثارش در دوره دوم انتخابات شوراها هم ديده شد. جايي كه فقط 12.5 درصد واجدان شرايط در انتخابات شركت كردند. از همان زمان مديريت شهري تهران طي 14 سال به دست اصولگرايان افتاد. اين پاس گلي بود كه شوراي اصلاح‌طلب به آنها داد. پاس گلي كه براي سال‌ها جريان محافظه‌كار از آن استفاده كرد و گل‌هاي زيادي به ثمر رساند. اما به نظر مي‌رسد در دوره پنجم شوراي شهر منتخب كه اتفاقا باز هم با راي بالاي مردم تهران بر سر كار آمده از آن اشتباه مهلك شوراي شهر درس گرفته و با وجود اختلاف سلايق از انسجام دروني كافي برخوردار است. يكي از نشانه‌هاي اين درس گرفتن را مي‌توان در مخالفت شوراي شهر با شهردار شدن آقاي هاشمي تحليل كرد. ايشان نشان داده كه براي رياست بر شورا از مقبوليت لازم برخوردار است. خروج آقاي هاشمي مديريت دروني شورا را با چالش جدي مواجه مي‌كند. خوشبختانه شوراي پنجم مرتكب چنين خطايي نشده است. درباره انتخاب شهردار اما شوراي پنجم توفيق چنداني نداشته و تغيير دو شهردار عملا بر سر اجراي برنامه‌هاي مديريت شهري مانع ايجاد كرده است. در اين باره به نظر من شورانشينان قدري هم با بدشانسي روبرو بوده‌اند. براي آقاي نجفي مساله درست شد و اجبارا استعفا كرد و آقاي افشاني هم بايد به دليل قانون منع به كار‌گيري بازنشستگان شهرداري را ترك كند. در شرايط فعلي افكار عمومي از شورايي كه با راي بالا بر سر كار آمده انتظار دارد خيلي زود شهر را به ثبات برساند به همين دليل معتقدم كه انتخاب شهردار سوم مي‌تواند شوراي پنجم را نجات دهد و هم مي‌تواند پرونده شورا را ببندد. مردم در سال 97 با مردم سال 77 بسيار تفاوت دارند. اكنون شهروندان بيشتر و بهتر از گذشته از نقش تصميم‌ها و برنامه‌هاي شهرداري و شوراي شهر در كيفيت زندگي‌شان مطلعند و به همين دليل سطح توقعات هم بالاتر رفته است. در اين شرايط شوراي پنجم راهي جز اين ندارد كه چارچوب «عمل جمعي» را به خوبي رعايت و از فرصت اعتماد افكار عمومي به شكلي استفاده كند كه اهميت مديريت شهري بيش از پيش بر مردم روشن شود.