کاریکاتور دو گل

«اروپا به دنبال تشکیل ارتش متحد اروپایی است.» این جمله نزدیک به دو دهه و هر از چند گاهی در اروپا مطرح می‌شود؛ به نشست سران اروپایی می‌آید، وزرای دفاع و خارجه در بروکسل جمع می‌شوند و از لزوم و ضرورت آن می‌گویند و گام‌هایی محتاطانه برای تشکیل آن برداشته می‌شود اما با وجود تاکید‌ها هیچ‌گاه این ایده اروپایی به ارتش اروپایی منجر نشده است. کشور فدرالیستی مانند اتحادیه اروپا همواره می‌اندیشد که نیروی دفاعی مشترک همان چیزی است که اروپا برای ارتقای قدرت بازدارندگی در جهان نیاز دارد، اما افرادی در لندن و دیگر بخش‌های اروپا حضور دارند که مخالف این ایده هستند و آن را رقیب بالقوه ناتو می‌دانند.سازمان پیمان آتلانتیک شمالی یا ناتو پیمان هدف دفاع جمعی است که   براساس آن 29 کشور امضاکننده آن توافق کرده‌اند حمله نظامی علیه یک یا چند کشور عضو در اروپا یا آمریکای شمالی را به عنوان حمله به تمامی کشورهای عضو تلقی کنند و به‌مقابله با آن برخیزند. مخالفان ارتش اروپایی معتقدند با وجود ناتو، نیازی به پیمان نظامی دیگری در اروپا نیست. به تازگی امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه از ایجاد یک ارتش اروپایی واقعی سخن گفته است. او هفته گذشته در گفت‌و‌گو با «رادیو اروپا 1» از تشکیل «ارتش واقعی در اروپا» با هدف «حفاظت از این قاره در مقابل چین، روسیه و حتی آمریکا» سخن گفت و با اشاره به تصمیم ترامپ درباره پیمان نظامی سال 1987 با روسیه، اروپا و امنیت آن را قربانی خروج آمریکا از این پیمان دانسته بود. مکرون چند روز بعد هم به روزنامه آمریکایی «وال‌استریت‌ژورنال» گفته بود: «ما نمی‌توانیم از اروپایی‌ها حفاظت کنیم مگر اینکه یک ارتش اروپایی واقعی داشته باشیم.» اکنون مکرون تلاش می‌کند در سیاست خارجی فرانسه همان مسیری را ادامه دهد که ژاک شیراک ادامه داد. شیراک در آن زمان سیاست خارجی کشور را بر مبنای ایده‌های «شارل دوگل» و اقتضائات نظام بین‌المللی دنبال کرد. بعد از جنگ جهانی دوم، سیاست خارجی فرانسه بر اساس قواعد جمهوری پنجم، اصول گلیسم و هدایت شخص دوگل که دارای اختیارات قانونی ویژه‌ای به‌عنوان مسئول مستقیم اداره سیاست خارجی و امنیت ملی بود، شکل گرفت. در چارچوب ایده‌های گلیستی، «تضمین امنیت کشور از طریق بالا بردن توانایی‌های آفندی و پدافندی به‌ویژه در بخش تسلیحات هسته‌ای»، «تقویت توان دفاع ملی از طریق کاربردی و حرفه‌ای کردن ساختار ارتش ملی»، «بنای اروپای واحد»، «ایجاد نیروی سوم در برابر دو بلوک شرق و غرب از طریق حفظ همبستگی اتحادیه اروپایی» از اولویت‌های سیاست خارجی فرانسه به شمار می‌رفت. پس از فروپاشی شوروی، ایجاد نیروی سوم که دوگل به دنبال آن بود، به سیاست مقابله با یکجانبه‌گرایی آمریکا تبدیل شد. مواضع اخیر مکرون در مواجهه با سیاست‌های تهاجمی ترامپ، برگرفته از همین اصول گلیسم است.  در میان اظهارات مکرون، آنچه بیش از همه خودنمایی می‌کرد، قرار دادن آمریکا در کنار چین و روسیه به‌عنوان کشورهایی است که فرانسه باید از خودش در برابر آنها حفاظت کند. دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا هم در جریان سفر به فرانسه برای شرکت در مراسم صدمین سالگرد پایان جنگ جهانی اول و دقیقا در لحظه‌ای که هواپیمایش به زمین نشست، در یک توئیت ایده مکرون برای تشکیل ارتش اروپا را «خیلی توهین‌آمیز» خواند و خواستار این شد که «اروپا اول سهم عادلانه‌اش را در ناتو بپردازد که آمریکا خیلی زیاد به آن یارانه داده!» اما در برابر موضع رئیس‌جمهور آمریکا، ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه یعنی یکی از سه کشوری که مکرون خواستار تشکیل ارتش اروپایی در برابر آنها شده، برخلاف ترامپ، از این ارتش حمایت کرد. پوتین در گفت‌و‌گو با «راشاتودی» گفت که موضع روسیه با فرانسه در این‌باره مطابقت دارد و «کشورهای عضو اتحادیه اروپا حق دارند که بخواهند در عرصه دفاعی و امنیتی مستقل و خودکفا باشند.» او البته این را هم گفت که «مکرون ایده جدیدی نداده بلکه آن را احیا کرده است، زیرا پیشتر ژاک شیراک، رئیس‌جمهوری وقت فرانسه هم چنین طرحی را مطرح کرده بود.» هنوز معلوم نیست این بار طرح ارتش متحد اروپایی به نتیجه خواهد رسید یا همچون دو دهه قبل، باید این ارتش را در اظهارنظرهای برخی رهبران اروپایی یا متن‌های خبری دنبال کرد.   شیراک و ارتش اروپایی ژاک شیراک، رئیس‌جمهور فرانسه (1195-2007) از اصلی‌ترین رهبران اروپایی مخالف یکجانبه‌گرایی آمریکا بود. چندجانبه‌گرایی، مخالفت با تحقق هژمونی آمریکا، تامین آزاد انرژی، توسل به قواعد حقوق بین‌الملل و تاکید بر نقش نهادهای بین‌المللی به‌ویژه سازمان ملل از اهداف اصلی سیاست خارجی شیراک بود. در زمانی که آمریکا با وجود مخالفت شیراک، به عراق حمله کرد، اوبرودرین، وزیر خارجه سابق سوسیالیست فرانسه از تبدیل آمریکا به یک «فوق ابرقدرت» دارای توان بی‌حد و حصر سیاسی، دیپلماتیک، نظامی و اقتصادی و فرهنگی گفت که اعتنایی به دیدگاه قدرت‌های مطرح دیگر جهان هم ندارد. او خواستار فکر اساسی در این باره شده بود. از سوی دیگر نسل جدید سیاستمداران فرانسوی معتقد بودند با وجود سلطه آمریکا، جهان شاهد ظهور قدرت‌های جدیدی چون چین، هند و برزیل و بازگشت مجدد روسیه به صحنه بین‌المللی است. قدرت‌هایی که هنوز آمریکا تکلیف خود را با آنها به‌عنوان رقیب یا متحد استراتژیک مشخص نکرده است. همین واقعیت باعث شد این دیدگاه مجددا نزد فرانسوی‌ها تقویت شود که اروپا باید با تشکیل یک قطب مستقل از منافع و امنیت خود دفاع کند. بر همین اساس ژاک شیراک به دنبال ایجاد یک نیروی نظامی مستقل از ناتو برای حفاظت از اروپا در برابر دشمنان خارجی بود اما ایده او تا سال 2007 و خروج او از کاخ الیزه به نتیجه نرسید.   توافق دفاعی به خاطر بحران مالی سه سال پس از شیراک، رد نیاز به توافق‌های نظامی در اروپا مشاهده شد اما طرفین بر این نکته تاکید داشتند که این توافق به معنای تشکیل ارتش اروپایی نیست. در نوامبر 2010، دیوید کامرون و نیکولا سارکوزی رهبران بریتانیا و فرانسه توافقنامه‌های دفاعی امضا کردند که به موجب آن هر دو کشور وارد مرحله جدیدی از روابط نظامی و استراتژیک می‌شوند. انگلیس به دلیل سیاست‌های مالی انقباضی و کاهش هشت درصدی بودجه دفاعی خود، تلاش کرد تا از طریق ایجاد یگان‌های مشترک، استفاده از سیستم‌های تسلیحاتی و لجستیکی مشابه و افزایش همکاری‌های اتمی با فرانسه، از اثرات منفی کاهش بودجه بکاهد. کامرون البته مقابل دوربین‌های تلویزیونی به همراه سارکوزی این اقدام را در تعارض با «تضعیف حاکمیت یا مشترک‌سازی حاکمیت» یا «تشکیل ارتش اروپایی» خواند و گفت که دو کشور هرگاه بخواهند نیروهای نظامی خود را به‌طور مستقل وارد عمل می‌کنند. کامرون این ایده را بسیار خوب معرفی کرده است. به گفته وی «ایجاد واحد مشترک رزمی که به‌طور مشترک آموزش می‌بیند و دست به عملیات می‌زند ایده خوبی است، چون در بسیاری از نقاط جهان در حال همکاری هستیم. در افغانستان، بالکان و در خاورمیانه. اما این همکاری در صورت وجود اراده سیاسی اتفاق می‌افتد. نکته اصلی تحول امروز آن است که دو ارتش بزرگ اروپا به این نتیجه رسیده‌اند که در صورت همکاری نه‌تنها می‌توانیم ظرفیت مشترک را تقویت کنیم بلکه برای هر یک از کشورهای ما هم افزایش توانایی را به همراه خواهد داشت.»   فرصت تشکیل ارتش با خروج بریتانیا از اتحادیه در سال 2015 ژان کلود یونکر، رئیس کمیسیون اروپا خواهان تشکیل ارتش اروپایی برای مقابله با تهدیدهای روسیه و سایر نقاط شده بود اما بریتانیا برخلاف آلمان و فرانسه، همواره به‌عنوان یکی از مخالفان شکل گرفتن ارتش واحد اروپایی، در برابر این ایده ایستاده بود. با خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، شرایط برای تشکیل این ارتش فراهم شد. بر همین اساس در آگوست 2016 (شهریور 95) رهبران جمهوری چک، مجارستان، لهستان و اسلواکی خواهان تشکیل ارتش مشترک اروپایی برای تقویت امنیت کشورهای عضو اتحادیه اروپا شدند. ویکتور اوربان، نخست‌وزیر مجارستان گفته است که باید اولویت را به امنیت داد و به همین منظور خواهان تشکیل ارتش مشترک اروپایی شده است. اما ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو این طرح را «دوباره‌کاری» در ناتو و اتحادیه اروپا خوانده و نسبت به آن هشدار داده بود. با این حال چند هفته بعد، ژان کلود یونکر، رئیس کمیسیون اروپا در جلسه سالانه با نمایندگان پارلمان اروپا گفت باید یک ستاد فرماندهی در اتحادیه اروپا تشکیل شود و کشورهای این اتحادیه به سوی تشکیل یک نیروی نظامی مشترک حرکت کنند. رئیس کمیسیون اروپا گفت نیروی نظامی اتحادیه اروپا مکمل ناتو خواهد بود.   تقویت تدابیر دفاعی اروپا دو عضو مهم ناتو یعنی آمریکا و کانادا، بیرون مرزهای اروپا هستند. با توجه به اینکه تصمیمات ناتو برای اقدام نظامی باید با اجماع نظر اعضای آن اتخاذ شود، احتمال مخالفت آمریکا و کانادا با تصمیمات اعضای اروپایی ناتو همواره وجود دارد. به همین دلیل با روی کار آمدن ترامپ و مواضع عجیب او، اروپا بار دیگر بر تقویت زیرساخت‌های نظامی خود تاکید دارد.
 هر چند اروپاییان مدعی بودند این طرح پیش از آنکه ترامپ پیروز شود، بررسی شده، با این حال آنان در نوامبر 2016، با طرح تقویت تدابیر دفاعی  و امنیتی این اتحادیه موافقت کردند که بر اساس آن ماموریت‌های حفاظت از صلح تحت هدایت اتحادیه اروپا در خارج از این بلوک پیش‌بینی شده است. پس از توافق روی این طرح برخی رسانه‌ها آن را به حملات تروریستی پاریس مرتبط دانستند اما بسیاری هشدارهای ترامپ دایر بر این را که او انتظار دارد اروپا بیش از پیش مخارج دفاعی خود را تقبل کند، عامل توافق روی طرح دانسته‌اند.
  فقط به آمریکا تکیه نکنیم در ژوئن 2017 و یک ماه پس از اینکه ناتو در شمال شرقی لهستان تمرین نظامی بزرگی برگزار کرد، ژان کلود یونکر، رئیس کمیسیون اتحادیه اروپا از لزوم گسترش همکاری نظامی کشورهای اروپایی گفت و تاکید کرد که کشورهای اروپایی نمی‌توانند برای دفاع فقط به آمریکا تکیه کنند. او در دورانی که دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا شده بود و از اروپا خواسته بود هزینه‌های دفاعی خود در ناتو را افزایش دهند، گفت که «احترام ما به ناتو دیگر نمی‌تواند بهانه‌ای برای مخالفت با تلاش‌های بیشتر اروپایی‌ها در زمینه امور دفاعی باشد.» بر همین اساس هم کمیسیون اروپا از توافق دولت‌های اروپایی برای تامین بودجه پروژه‌های مشترک نظامی تحت عنوان صندوق دفاع اروپا خبر داد. به عبارت دیگر اتحادیه اروپا برای پروژه‌هایی که کشورهای عضو می‌خواهند با سرمایه‌گذاری مشترک اجرا کنند بودجه تخصیص می‌دهد. بر مبنای این برنامه از سال ۲۰۲۰ در سال ۵۰۰میلیون یورو برای تحقیقات مشترک نظامی و یک میلیارد یوروی دیگر در سال برای سرمایه‌گذاری مشترک و خرید تجهیزات نظامی، مانند هواپیماهای بدون سرنشین و هلی‌کوپتر در نظر گرفته خواهد شد.
  مخالفان اروپایی بدهکار با وجود نیاز اروپا به نیروی نظامی مستقل اما این طرح مخالفانی نیز داشته و دارد. برخی نمایندگان پارلمان اروپا با این طرح مخالفند چراکه به اعتقاد آنان اختصاص بودجه بیشتر به مسائل نظامی در حالی که بسیاری از کشورهای عضو با بدهی‌های سنگین مالی و مشکلات بودجه‌ای روبه‌رو هستند، توجیه‌پذیر نیست. آمارهای رسمی مرکز آمار اتحادیه اروپا موسوم به «یورواستات» نشان می‌دهد تقریبا یک‌چهارم جمعیت اتحادیه اروپا در خطر محرومیت اجتماعی قرار دارند. به همین علت فعالان معتقدند هزینه میلیاردها یورو برای تشکیل ارتش اتحادیه اروپا اشتباه است.   تشکیل ارتش اروپایی «پسکو» آلمان برخلاف سایر کشورهای اروپایی‌، بی‌سروصدا و به همراه جمهوری چک و رومانی، گام اساسی به سمت روندی شبیه به یک ارتش اروپایی برداشت و همزمان از تبلیغات سیاسی همراه آن اجتناب کرد. چند ماه بعد و در نوامبر 2017، وزرای خارجه و دفاع از 23 کشور عضو اتحادیه اروپا در بروکسل «موافقتنامه برای همکاری سازماندهی‌شده دائم» معروف به «پسکو» (PESCO) را امضا کردند. اتحادیه اروپا گامی جدّی برای داشتن توانایی ورود مستقلانه به یک جنگ را با اعلام تشکیل ارتش اروپایی برداشت. این ارتش حتی در صورت لزوم می‌تواند با ایالات متحده آمریکا وارد جنگ شود. بریتانیا هم که مخالف ارتش مستقل اروپایی بود، از امضاکنندگان این توافقنامه نظامی بوده است. البته چهار کشور دانمارک، ایرلند، مالتا و پرتغال از پیوستن به این ارتش جدید خودداری کرده‌اند اما در آینده و هرگاه تصمیم داشته باشند می‌توانند به عضویت آن در بیایند. چهار ماه بعد هم وزرای دفاع اتحادیه اروپا در بروکسل جمع شدند تا گام‌های رسمی اولیه را برای شکل‌گیری ارتش گسترده اتحادیه اروپا بردارند. این طرح برای فعالیت در خارج از چتر فرماندهی مرکزی ناتو و تشکیل یک ارتش اروپایی متکی به خود طراحی شده بود.


    بودجه دفاعی 250 میلیون دلاری تابستان امسال و پیش از نشست ناتو، در همان روزهایی که ترامپ از کشورهای اروپایی عضو ناتو خواسته بود هزینه‌های دفاعی‌شان را افزایش دهند، سران اروپایی به‌دنبال کسب استقلال دفاعی و ایجاد نیروی نظامی اروپایی رفتند. گردهمایی وزرای دفاع و خارجه اتحادیه اروپا در 4 تیر (25جولای) در لوکزامبورگ نیز بر همین اساس انجام شد تا آنان روند تاسیس و راه‌اندازی اتحادیه دفاعی اروپا را مورد بررسی قرار دهند. کمیسیون اروپا قبلا اعلام کرد اتحادیه اروپا به‌منظور پیشبرد ابتکارات جدید و تثبیت و ادامه طرح‌های پیشین، بودجه دفاعی خود را به ۲۴۵ میلیون یورو افزایش داده است. البته کشورهای اروپایی تاکنون حاضر نشده‌اند به صراحت عنوان کنند این اتحادیه دفاعی اروپا، جایگزینی برای سازمان ناتو خواهد بود اما طرح این موضوع آن‌ هم پس از بروز اختلافات بین دو سوی اقیانوس اطلس و ادامه فشار دونالد ترامپ به اعضای اروپایی ناتو برای افزایش بودجه نظامی و سهم آنها در ناتو که نارضایتی بسیاری از این دولت‌ها را به دنبال داشته است، نمی‌تواند بی‌ارتباط با موضوع استقلال دفاعی اتحادیه اروپا باشد.
  پوتین موافق سرسخت ارتش اروپایی اما در آن سوی اتحادیه اروپا، ولادیمیر پوتین موافق تشکیل ارتش یکپارچه اروپایی است. هر چند در نگاه اروپا، روسیه اصلی‌ترین دشمن به حساب می‌آید با این حال ارتش اروپایی بازی در پازل ولادیمیر پوتین است. ایجاد این ارتش به معنای بازتر شدن شکاف بین اروپا و آمریکا و نزدیکی ناخواسته به سمت مسکو است. در حال حاضر بخش عظیمی از نیاز انرژی اروپا از طریق روسیه تامین می‌شود و این نیازمندی آنان را ناچار می‌کند با وجود ترس از روسیه تزاری، مناسبات اقتصادی خود با این کشور را ادامه دهند. ایجاد ارتش اروپایی که به نوعی موازی‌کاری با ناتو است، ماموریت‌های ناتو را تا حد زیادی کم خواهد کرد و رفته‌رفته این پیمان تضعیف خواهد شد. برای پوتین درگیری احتمالی با ارتش اروپایی بسیار ساده‌تر از درگیری با اروپا به همراه آمریکا و کاناداست. شاید به همین خاطر پوتین در پاریس به اروپاییان این اطمینان خاطر را داده که در نزدیکی مرزهای کشورهای عضو ناتو رزمایش برگزار نخواهد کرد.