اعاده حیثیت از برانکو


سعید‌ زاهد‌یان
برگردیم به 17 سال پیش؛ روزهای دل‌انگیز بهار سال 85. تیم ملی بار خود را برای سفر به سوییس بسته بود تا اردوی یکماهه خود را پیش از جام جهانی 2006 آغاز کند.
هتل گلشهر؛ ما پیش روی برانکو نشسته‌ایم. چند روزنامه‌نگار منتقد که به شیوه بازی تیم ملی انتقاد داریم. خبری از خونسردی برانکو و پاسخ‌های کلیشه‌ای‌اش در آخرین ملاقات نیست. گفت‌وگوی چالشی و پر از بحث ما حدود دو ساعت طول می‌کشد. در پایان، نه ما قانع می‌شویم و نه برانکو. هنگام خداحافظی و در حالی که برانکو دم در آسانسور ایستاده، آخرین جمله‌هایش را می‌گوید: «من با تیم ملی به جام جهانی می‌روم و پس از آن دیگر به ایران برنمی‌گردم اما خیلی زود – کمتر از یک سال دیگر – از من اعاده حیثیت خواهد شد!»
 


تیم ملی به جام جهانی رفت؛ جریان حاکم بر ورزش ایران که از ماه‌ها قبل آگاهانه سطح انتظارات را بالا برده بود تا پس از شکست تیم ملی در مصاف با مکزیک، پرتغال و آنگولا، فدراسیون فوتبال را از راس تا پایین تغییر دهد، جوی به راه انداخت که انگار فاجعه‌ای رخ داده است. آن روزها جوری از نتایج تیم ملی در جام جهانی حرف زده می‌شد که انگار باید پرتغال – یکی از 4 تیم برتر جهان با آن همه ستاره – را می‌بردیم. دو شکست و یک مساوی در جام جهانی برای ایجاد تغییرات کافی بود تا فدراسیون فوتبال صاحب مدیران جدیدی شود و هدایت تیم ملی – تیمی که قهرمانی بازی‌های آسیایی بوسان، سومی جام ملت‌ها و صعود بی‌دغدغه و بدون اما و اگر به جام جهانی را تجربه کرده بود – به دست مربیان ایرانی سپرده شود. آرزوی بزرگ منتقدان برانکو به واقعیت تبدیل شد. ابتدا امیر قلعه‌نویی و سپس علی دایی اما شکست‌های تیم ملی – ابتدا در جام ملت‌ها و سپس در مقدماتی جام جهانی 2010 – صدای انتقادها را بالا برد. یک سال از آن جمله معروف برانکو نگذشته بود که با شکست در جام ملت‌های آسیا در مالزی، حسرت روزهای شیرین گذشته را خوردیم که چه تیم ملی با شکوه و مقتدری داشتیم. فدراسیون فوتبال ناامید از قلعه‌نویی و دایی، سراغ افشین قطبی رفت که ظاهر و اسمی ایرانی داشت اما فوتبال را جای دیگری آموخته بود.
او هم نتوانست انتظارات علاقه‌مندان به فوتبال ایران را برآورده کند. چاره‌ای نبود؛ فوتبال ایران یک مربی بین‌‌المللی بزرگ می‌خواست تا به حسرت‌ها پایان دهد؛ کارلوس کی‌روش کشتی به گل نشسته فوتبال ملی را تحویل گرفت؛ آرام، آرام جلو آمد و همراه با نتایج بهتر، نسلی ساخت که امروز دوباره فوتبال ایران بر قله موفقیت نشسته است. اگرچه با او هم در جام جهانی دو شکست و یک تساوی را تجربه کردیم اما مدیران فدراسیون فهمیده بودند که برای رسیدن به جمع 32 تیم برتر دنیا، چه بهای سنگینی پرداخته‌اند و باید قدر مربی بزرگ را دانست. نتیجه حمایت از کی‌روش، صعود مقتدرانه به جام جهانی 2018 روسیه است که در سال 96 محقق خواهد شد.
 
15 سال پس از آن جمله معروف برانکو، سرمربی پیشین تیم ملی به ایران بازگشت. این بار در قامت سرمربی پرسپولیس، عنان کشتی به گل نشسته سرخ‌ها را که سال‌ها در حسرت قهرمانی لیگ برتر به سر می‌برد، در دست گرفت. خیلی زود حضور او در پرسپولیس نتیجه داد و اثر انگشت سرمربی در بازی‌های پرسپولیس پررنگ شد. کیفیت بازی‌های این تیم رفته رفته تغییر کرد و هواداران که تشنه بازی‌های خوب بودند، سکوهای ورزشگاه را پر کردند. پرسپولیس خوب بازی می‌کرد و فوتبالی متفاوت در لیگ را به نمایش می‌گذاشت که اعتراف مربیان لیگ از جمله قلعه‌نویی را به همراه داشت. پرسپولیس در سال اول حضور برانکو آنقدر چشم‌نواز و متفاوت بازی کرد که تا آستانه گرفتن جام هم رفت اما اتفاقات نیم فصل اول و امتیازات از دست رفته باعث شد تا جام گرفتن سرخ‌ها یک سال به تاخیر بیفتد.
 
دیروز چهارشنبه 30 فروردین 96، در یک روز دل‌انگیز بهاری، پرسپولیس با برانکو جام قهرمانی را پس از 9 سال بالای سر برد. روز باشکوهی بود؛ یکصد هزار هوادار شادمان در ورزشگاه و میلیون‌ها بیننده تلویزیونی جشن بزرگی را به راه انداختند.
اما در پشت این جشن بزرگ و شادی سرخ‌ها، یک نام ایستاده بود، برانکو ایوانکوویچ که سبکی تازه را به فوتبال باشگاهی ما وارد کرد. پس از 17 سال، به زیبایی از برانکو اعاده حیثیت شده است و امروز فارغ از احساس و به دور از هرگونه سیاسی کاری، همه ما فهمیده‌ایم یک مربی باسواد و بادانش مثل برانکو، تا چه اندازه می‌تواند در تحول فوتبال ایران نقش داشته باشد. باید قدر برانکو، کی‌روش و امثال آنها را دانست و تلاش کنیم که همه تیم‌های باشگاهی ما به کیفیتی چه بسا بالاتر از آنچه در 2 سال اخیر در پرسپولیس دیده بودیم برسند. درخشش برانکو و کی‌روش، مربیان ایرانی را با یک پرسش کلیدی مواجه کرده است؛ وقت آن نرسیده که خودمان را به سطحی بالاتر برسانیم؟