سود حاشيه‌اي ولي مهم اين فينال

صعود پرسپوليس به فينال جام باشگاه‌هاي آسيا نه فقط براي طرفداران اين تيم كه براي همه مردم خوشحال‌كننده بود. البته منافع ديگري نيز اين صعود داشت كه نبايد ناديده گرفته شود. بر اثر اين صعود فدراسيون فوتبال آسيا شرط و شروطي را براي آماده سازی ورزشگاه آزادي قرار داد كه مديريت ورزش ايران براي تحقق اين شروط دست به كار شد و آستين‌ها را بالا زد، ولي اكنون و پس از اين مرحله چند نكته جالب و البته تأسف‌آور روشن شده است كه بايد مورد بررسي قرار گيرد.
1ـ اولين نكته پيدا شدن يك محوطه شامل 6 چشمه دستشويي و روشويي و... در بخش مهمانان ويژه است. قضيه آن قدر عجيب بود كه شنونده را به ياد اكتشافات باستان‌شناسان در اهرام مصر مي‌اندازد. گويي كه از يك بناي تاريخي چيز جديد كشف شده است! اجازه دهيد به شكل ديگري به مسأله نگاه كنيم. ما نمي‌دانيم كي و چرا اين بخش از بنا پوشيده و ورودي آن با ديوار بسته شده است. به احتمال زیاد تقصير مديران فعلي اين ورزشگاه نيست، اگر چه این اتفاق در زمان آنان رخ نداده است، ولي يك چيز ديگر متوجه اين افراد است كه نبايد فراموش كرد. 6 چشمه دستشويي و روشويي و راهرو مربوط حداقل 50 متر مربع مساحت را اشغال مي‌كند. چگونه ممكن است كه مديريت ورزشگاه با نگاه كردن به مجموعه اين بنا متوجه گم شدن اين متراژ از بنا نشود؟ غير ممكن است. هر عقل سليمي كه مديريت آنجا را دارد يا هر روز يا هر هفته با دقت از جای جای ورزشگاه عبور مي‌كند، بايد متوجه محوطه‌اي 50 مترمربعي كه گم شده محسوب مي‌شود بگردد. اگر تا كنون متوجه نشده‌اند به معناي آن است كه اصلاً توجهي دقيق به اطراف خود و ورزشگاه نداشته‌اند.
2ـ نكته مهم‌تر و ديگر، انجام اصلاحات و تغییرات بر اثر فشار AFC است. چرا ما نبايد اين اصلاحات را بدون توجه به فشارهاي آنان و فقط براي آسايش مردم خودمان انجام دهيم؟ چرا چنين فشاري فقط هنگامی که از خارج وارد مي‌شود، موثر است ولي فشار داخلي يا وجود ندارد يا اصولاً موثر و كارساز نيست؟
مگر مديريت و در اينجا مديريت ورزشگاه آزادي منصوب AFC و در خدمت آنان است؟ مگر قرار نيست كه در خدمت رفاه و آسايش مردم ايران باشد؟ مردم در برابر اين رفتار چه فكري خواهند كرد؟ جز اينكه بگوييم خودمان نمي‌توانيم مسايل كشور را حل كنيم،


 مگر آنكه فشار و دستور باشد؟ آيا رواج اين انديشه بزرگ‌ترين ضربه به جوان اين جامعه نيست؟ اينكه اعتماد به نفس را از خودمان بگيريم تا ديگران بيايند و استانداردهاي خود را به ما تحميل كنند، در حالي كه وظيفه داشته‌ايم اين استانداردها را براي مردم كشور فراهم کنیم.
فوتبال به عنوان يك پديده غير دولتي و تحت نظر فدراسيون جهاني فوتبال و نيز ساير ورزش‌ها واقعيت خود را به ما تحميل مي‌كنند، ولي عقل سليم مي‌گويد كه بايد خودمان و بدون فشار خارجي به سوي رعايت اين استانداردها برويم، نه فقط در ورزش كه در همه حوزه‌هاي اقتصادي و اجتماعي و سياسي و... باید شاهد این تحول باشیم.