آزادي بدون روتوش

رسيدن پرسپوليس به فينال ليگ قهرمانان آسيا مساوي با رسيدن زنان به آرزوي چهل ساله خود براي تماشاي يك ديدار رسمي فوتبال در ورزشگاه آزادي شد. ديروز براي زناني كه به ورزشگاه آزادي رفتند، يك روز تاريخي و فراموش نشدني بود كه توانستند همراه با مردان و بدون هيچ گونه مشكل و حاشيه اي، رقابتي جذاب را تماشا كنند. سواي هر نتيجه اي كه در فينال آسيا به دست آمد، شكستن طلسم حضور زنان در ورزشگاه كه سال‌ها از حق‌شان محروم بودند و به دلايلي امكان حضور در ورزشگاه را نداشتند، اتفاقي بس مهم و ارزشمند بود. اتفاقي كه البته در ديدار چند ماه قبل تيم ملي فوتبال ايران با بوليوي نيز رخ داد و در اين ديدار دوستانه فوتبال، تعداد معدودي از زنان كه البته از اقوام و خانواده‌هاي برخي مسئولان ورزشي بودند، در ورزشگاه آزادي حضور يافتند. اما اين حضور آنقدر نمايشي و گزينشي بود كه هيچ رنگ و بويي از حضور شهروندان زن ايراني در ورزشگاه نداشت. اما اين بار و تلاش براي دفاع از حيثيت فوتبال ايران و البته رعايت قوانين جهاني، چند صد تماشاگر زن توانستند از خط آزادي عبور كنند و بر روي سكوهاي آزادي، به تشويق جوانان فوتباليست بپردازند. آن‌هم در شرايطي كه سال‌ها برخي افراد با تندروي ها، زنان را پشت درهاي بسته آزادي نگه داشتند اما فينال ديروز، به همگان نشان داد كه خيلي از نگراني هايي كه سال ها از حضور زنان مطرح مي شد، مي‌توانست بايد مديريت صحيح و اعتماد به شهروندان وجود نداشته باشد.
فرصتي تازه براي حضور زنان
اگر چه جمعيت كمتر از يك هزار نفري زنان در آزادي در قياس با 80 هزار مردي كه در ورزشگاه بودند، به لحاظ كمي ناچيز بود اما كيفيت اين حضور كه توانست برابري اجتماعي تازه اي را ميان زنان و مردان ايجاد كند، بسيار و بسيار بالا بود. قطعا اگر مسئولان برگزاري ديدار فينال سهميه هاي بهتر و بالاتر و حتي خانوادگي را براي حضور زنان در آزادي در نظر مي گرفتند هم به جايي برنمي خورد اما هرچه بود ، اتفاق ديروز ميمون و مبارك بود. صفحات شبكه هاي اجتماعي ديروز تصاوير و فيلم‌هاي زيادي از حضور زنان در ورزشگاه نشان مي دادند كه جز شور و شعور از چيزي ديگري حكايت نداشت. تجربه حضور زنان در ورزشگاه آزادي با آن‌كه شماري از آن‌ها به طور گزينشي ورود پيدا كرده و شماري ديگر با ممارست و پافشاري بر حق مسلم خود به آزادي راه يافته بودند، مي تواند و بايد در ديگر رقابت هاي ورزشي نيز ادامه پيدا كنند. ديروز، همه آن‌ها كه نگران بودند قرار گرفتن زن و مرد براي تماشاي فوتبال زمينه‌ساز براي خطا باشد، ديدند كه مي‌توان در سالم‌ترين وضع ممكن امكان استفاده از آزادي هاي اجتماعي را به شهروندان داد. جايگاه خبرنگاران ورزشگاه آزادي، ديروز ديد كه زنان و مردان خبرنگار كشورمان بي آنكه مشكلي براي كسي پيش آيد ، توانستند لحظه به لحظه هيجان فوتبالي را مخابره كنند. ديروز به همگان ثابت شد كه مي توان مطالبات اجتماعي و خواسته هاي به حق شهروندان را به اطمينان داشتن به سطح شعور و بلوغ مردم پاسخ داد.
پايان يك طلسم


اما از ساعات ابتدايي صبح ديروز، شمار زيادي از دختران و زنان دست به دعا و مصرانه دنبال آن بودند تا بتوانند هيجان حضور در آزادي را بالاخره تجربه كنند كه قطعا بهتر بود بسيار محترمانه و بي آنكه كسي بخواهد خود را آرايش مردانه كرده يا اشك حسرت بريزد، به او امكان استفاده از حقش را بدهند. اين كه تا آخرين ساعات پيش از بازي ديروز، هنوز مسئولان و دست اندركاران ورزشي نمي دانستند كه در برابر حق مسلم زنان براي حضور در عرصه هاي اجتماعي چه بايد كنند و لیلا صوفی‌زاده نایب رییس فدراسیون فوتبال مي گفت «۳۰۰ زن می‌توانند برای دیدن بازی فینال باشگاه‌های آسیا میان تیم‌های پرسپولیس و کاشیما آنتلرز وارد ورزشگاه آزادی شوند». اما مدیرعامل شرکت توسعه و نگهداری اماکن ورزشی گفته بود «جایگاه ویژه‌ای در ورزشگاه آزادی تهران با ظرفیت ۸۵۰ نفر برای تماشاچیان زن فینال لیگ قهرمانان آسیا در نظر گرفته شده است» اتفاقي نازيبا بود كه نشان مي داد هنوز برخي مسئولان در پذيرش حق زنان با ترديد مواجه اند. شايد برخي حضور نمادين زنان در ورزشگاه آزادي را در چندان ماه قبل براي تماشاي بازي هاي جام جهاني از روي نمايشگر را نخستين حضور زنانه در آزادي قلمداد كنند اما همگان مي دانند كه حضور در يك بازي رسمي و زنده ورزشي حداقل خواسته زنان بود كه ديروز تحقق يافت. هر چند هنوز تا نشستن خانواده ها كنار يكديگر در ورزشگاه مطابق آنچه سال هاست كه ديدار هاي ورزشي خارجي مي بينيم و با لذت از فرهنگ و شعورشان حرف مي زنيم، فاصله باقي است. فاصله اي كه اكنون با گستره شبكه هاي اجتماعي و رسانه‌هايي كه هر لحظه حقوق شهروندان را مطالبه مي كنند، هر روز كمتر شده و دور از انتظار نيست در آينده اي نزديك، خانواده هاي ايراني شانه به شانه هم لذت و هيجان ورزشگاه‌ها را تجربه كنند.قريب به چهل سال زنان و دختران از رسيدن به درهاي ورزشگاه آزادي كه نمادي براي حضور برابر زنان و مردان در محيط هاي عمومي بود، محروم بودند و تنها بايد اسطوره‌هايي چون ناصر حجازي يا آقاي گل هايي چون هادي نوروزي فوت مي كردند، تا شايد براي تشييع جنازه پاي‌شان به آزادي رسد. اما اتفاق ديروز نشان داد كه مي توان در اوج سلامت و زندگي، فرصت را براي استفاده شهروندان از حقوق طبيعي شان فراهم كرد و اميد است اين حضور توام زنان و مردان در عرصه هاي اجتماعي با رعايت تمام آنچه در قوانين مدني آمده است، تداوم يابد.