روزنامه ابتکار
1397/08/19
«ابتکار» درباره نارضایتی شهروندان از اجرای ضعیف طرحهای گوناگون خدماتی گزارش میدهد
از ضربالاجلهای الکی تا پایانهای بازگروه جامعه – «کارتهای ملی قدیم تنها تا پایان امسال اعتبار دارند»، «خودروهای فاقد معاینه فنی از این تاریخ هر روز 50 هزار تومان جریمه میشوند»، «مهلت ثبتنام تمدید نمیشود»، «بعد از این تاریخ دیگر کارتهای قدیمی اعتبار ندارند»... تمدید شد! تمدید شد! تمدید شد!
این حکایت بسیاری از اخباری است که در طول این سالها شنیده میشوند. یک بار طرح تعویض و یکسان سازی پلاک خودروهاست و یک بار طرح یکسان سازی کارتهای پایان خدمت، امروز خبر از کنار گذاشته شدن کارت سوخت است و فردا خبر میرسد با توجه به بازگشت کارت سوخت، صاحبان خودروها هر چه سریعتر به تعیین تکلیف کارت سوخت خودرویشان اقدام کنند. یک روز سخن از قطعیت اجرای فلان طرح از تاریخ مشخصی است و در آستانه آن تاریخ، مهلت تمدید میشود و چه بسا بعد از چند وقت اصلا کل طرح فراموش شود. چرخه ایجاد طرح جدید، مهلت اجرای آن، تمدیدهای چند باره و فراموشی طرح، چرخهای است که میتوان ردپای تمام یا بخشی از آن را در خدمات عمومی کشور مشاهده کرد. طرح تعویض پلاک خودروها در سال 78، طرح کارت سوخت، طرح صدور کارتهای ملی، طرح تعویض کارتهای ملی، طرح تعویض کارتهای پایان خدمت سربازی، طرح LEZ و جریمه معاینه فنی خودروها، طرح هدفمندی یارانهها و اجزای آن از جمله جمعآوری اطلاعات اقتصادی خانوار برای دهکبندی اقتصادی جامعه و دهها طرح دیگر از جمله طرحهایی هستند که مروری بر آنها میتواند نشان دهد که هر یک کجای این چرخه ایستادهاند. به این موارد باید مثالهایی از ثبتنامهای طرحها و آزمونهای گوناگون یا قرعهکشیهای مختلف را اضافه کرد که بازههای کوچکتری از جامعه را درگیر خود میکنند.
هر چند هر طرح غالبا به منظور مثبتی ایجاد میشود، اما شیوه اجرای آن الزاما نتایج مثبتی ندارد. درگیر کردن فضای اخبار و به تبع آن فکر و ذهن جامعه، تراکم جمعیتی و ایجاد صفهای طویل برای جا نماندن از مهلت مقرر و احیانا مشمول جریمههای عدم تبعیت از قانون طرحهای جدید شدن، هزینه نفر- زمان فراوان برای خدماتدهندگان و خدماتگیرندگان هر طرح، هزینههای ایجاد زیرساختهای اجرای هر طرح، هزینههای مردم برای دریافت خدمات هر طرح و در مواردی کنار گذاشته شدن همه این هزینههای زمانی و مالی در صورت لغو طرح، از جمله آثار نامطلوب اجرای طرحهای گوناگون در ایران هستند.
محمد، شهروند 46 ساله تهرانی درباره نگاهش به اخبار طرحهای گوناگون میگوید: «هرگاه خبر طرح جدیدی را میشنوم تنم میلرزد. مثلا یاد 6-7 ساعتی میافتم که سال گذشته برای ثبتنام کارت هوشمند ملی در شلوغی و گرما، سر پا ایستادم تا نوبتم شود از ترس این که دیگر نتوانم کارهای مالی و اداریام را با کارت ملی قدیمی انجام دهم، اما طرح تمدید شد و الان دوستانی دارم که بدون استرس و شلوغی کارشان را انجام میدهند». وی ادامه میدهد: «تازه مادر پدرم هم هستند. آنها که از تکنولوژی و ثبتنام اینترنتی و این چیزها سر در نمیآورند، باید هر طرحی که مطرح میشود، اگر شامل آنها هم بشود، برایشان انجام بدهم. گاهی کارها مثل همین کارت ملی نیاز به رفتوآمد و بردن و آوردن آنها هم دارد. اینها را به ترس و عجلهای که مسئولان در هر خبر به جان ما میاندازند و از آن طرف، احساس کلاهی که بعد از تمدید یا لغو طرح سرمان میرود حساب کنید، حال یکی مثل من را میفهمید».
مهری هم که 34 سال دارد و در یک شرکت خصوصی کار میکند، در این باره میگوید: «من هر سال ماشینم را برای معاینه فنی میبرم. اما در این سالها هر بار طرح یا خبری بوده که ناگهان در آستانه انجام معاینه فنی خودرویم، صف زیادی را در مراکز معاینه فنی ایجاد کرده است و یک کار ساده، برایم تبدیل به مصیبت میشود». وی ادامه میدهد: «مثلا سال گذشته اعلام کردند که خودروهای بدون معاینه فنی، هر روز توسط دوربینهای ترافیکی جریمه میشوند. گویا چند وقتی هم این طرح اجرا شد. اما حالا دوباره امسال اجرای این طرح مطرح شده و مراکز معاینه فنی غلغلهاند». مهری با اشاره به این که مردم هم در انجام ندادن به موقع کارهایشان تا زمانی که زور بالای سرشان نباشد در این زمینه مقصرند، میافزاید: «با این حال برای امثال من که سعی میکنم کارهایم را سر وقت انجام دهم، به قواعد و قوانین احترام بگذارم و وقتم برایم ارزش دارد، این شیوه انجام طرحهای گوناگون فاجعه است». وی یادآور میشود: «درست است که در بسیاری موارد سامانههای اینترنتی کار را راحتتر کردهاند، اما مثلا همین سایت ثبتنام معاینه فنی خودرو، طراحی ضعیفی دارد که نوبت گرفتن در آن سخت است. به علاوه برخی طرحهای دیگر هم هستند که دوبارهکاری دارند. مثلا اگر مشخصاتت را اینترنتی وارد کردهای، باز هم نیاز به مراجعه حضوری، ارائه مدارک و پر کردن فرم هستی! این یعنی طراحان این طرحها، از ابتدای کار، فکر جامعی پشت سر طرحشان نگذاشتهاند». نعمت، 61 ساله هم میگوید: «یادم هست که در سال 78 وقتی پلیس تصمیم گرفت پلاکهای مختلفی را که در طول سالها صادر کرده بود یکسانسازی کند، طرح تعویض پلاک را راه انداخت. آن زمان باید میرفتیم و همه عوارض و جریمههای معوق را میدادیم تا بتوانیم یک برچسب تعویض پلاک بگیریم. میگفتند اگر خودرویی برچسب نداشته باشد، از فلان تاریخ جریمه و یا حتی توقیف میشود». وی ادامه میدهد: «آن زمان حتی خبرهایی بود که عدهای شیشه خودروها را برای به دست آوردن آرم تعویض پلاک میشکستند یا مثلا در آگهیهای فروش خودرو، داشتن برچسب یک آپشن بود که ممکن بود خودرو را چند صد هزار تومانی گرانتر کند». نعمت یادآور میشود: «آخرش آن همه عوارض و جریمه و هزینه دادن و ایستادن در صف و این حواشی، هیچ اثری نداشت. تا چندین سال بعد که پلاکهای ملی آمد، کسی سراغی از این طرح نگرفت. معلوم هم نشد پولی که برای صدور برچسب و این طرح دادیم چه شد و کجا رفت، چون وقتی برای گرفتن پلاکهای ملی رفتیم، آن برچسبها به هیچ کاری نیامد!». سیما، 24 ساله هم خاطره تلخی از این طرحها دارد. او میگوید: «ما وضع مالی خوبی نداشتیم. پدرم فوت کرده و مادرم با مستمری پدرم امور زندگی را میگرداند. وقتی هدفمندسازی یارانهها اعلام شد، ثبتنام کردیم. یارانهمان وصل نشد. کلی پیگیری و دوندگی کردیم و بعد از بارها امروز سایت قطع است و اول ماه اقدام کنید و این حرفها، آخر یارانه وصل شد. آن زمان یارانه ما خودش کمک خرجی بود. هنوز چند وقتی نگذشته بود که دوباره یارانهمان قطع شد. باز هم کلی تلاش کردیم تا برقرار شود. در دولت یازدهم، باز هم مساله انصراف از یارانه مطرح شد، ما انصراف ندادیم، از دهکهای بالای جامعه هم نبودیم، اما باز یارانهمان قطع شد. مادرم سر پیگیریهای بار آخر، این قدر تحت فشار عصبی قرار گرفت تا سکته مغزی کرد و ماهها طول کشید تا با هزینههای فراوان کمی وضعیتش به شرایط عادی نزدیک شد. حالا هم با هر طرح این چنینی، تن و بدنم میلرزد».
فرزاد، 29 ساله هم میگوید: «من خیلی خودرویم را عوض کردهام. در زمان طرح کارتهای سوخت، همیشه یکی از دغدغههایم همین کارت سوخت بود؛ یکی نمیخواست سهمیه درون کارتش بسوزد، یکی کارتش گم شده بود و دیگری به خاطر بنزین درون کارت میخواست خودرو را گرانتر بفروشد. این سالهای اخیر که کارتهای سوخت عملا به کار نمیآیند، دیگر برایم مهم نبود، اما اخیرا که باز هم خبر بازگشت کارتهای سوخت به گوش میرسد، یاد آن اعصابخردیها میافتم». وی میافزاید: «در تمام این مدت سر هر سوختگیری به این فکر کردم که چقدر هزینه صرف تبلیغات، اخبار، آموزش، امور صدور کارت و ایجاد زیرساختهای کارت سوخت مثل تجهیز جایگاهها و شبکه جامع کشوری آن شده، اما حالا خیلی راحت آن را کنار گذاشتهاند. حالا برای بازگشت کارت سوخت، قطعا بخش زیادی از این هزینهها تکرار میشود، اما این سوال همیشه در ذهنم هست که آیا این هزینههای مالی و زمانی، به نتایج مثبت این طرح میارزد؟!»
سوال تیام، سوال بسیاری از مردم درباره بسیاری از طرحهاست. به نظر میرسد که مسئولان به جای طرحهای خلقالساعه برای حل مشکلات هر بخش، باید نگاه جامعتری به مشکلات جامعه و راهحلهای آن داشته باشند. این که مثلا قرار است کارت هوشمند ملی عملا جای کارتهای گوناگونی مثل گواهینامه و کارت پایان خدمت را بگیرد و همه اطلاعات لازم را در خود ذخیره کند، اما سالها بعد از مطرح شدن، همچنان سامانههای گوناگونی به آن متصل نیستند، نشانه بخشی از ضعفهای مسئولان در برنامهریزی طرحهایشان دارد. معضلی که باید فکری برای آن کرد تا میلیاردها دقیقه زمان مردم و میلیاردها ریال سرمایه ملت، در کنار بار روانی حاصل از فرآیندهای کاغذبازی و صفهای طولانی، هدر نرود.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
عباس عراقچی:
رسیدن به سازوکار مالی ویژه با اروپا زمانبر است
محمدعلی وکیلی
زیاد دلخوش نباشیم
دانشمندان بخشی از راه حلهایی که انسانها میتوانند برای کاهش گرمایش جهانی در آن نقش داشته باشند را به اشتراک گذاشتهاند
نظر کارشناسان درباره لایحه جامع رسانهای مرور شد
سرنوشت روزنامه نگاری در ابهام
تشدید نظارت سازمان حمایت از تولیدکننده و مصرفکننده میتواند بازار را کنترل کند؟
«ابتکار» درباره نارضایتی شهروندان از اجرای ضعیف طرحهای گوناگون خدماتی گزارش میدهد
گزارش «ابتکار» از نتایج انتخابات کنگره و تاثیر آن بر سیاستهای داخلی و خارجی آمریکا
محمود صادقی در گفتوگو با «ابتکار» تشریح کرد
با بحران بیاعتمادی در جامعه مواجهیم
فیلم سینمایی «خانم یایا» به کارگردانی عبدالرضا کاهانی به سینما آمد
بازگشت «عطاران» به سینما با سُسِ تایلندی
واکنش ظریف به ادعای وزیر خارجه آمریکا
آقای شما شرم ندارید؟
دردسرهای آمریکا برای تشکیل ناتوی عربی در برابر ایران
ائتلافی که در نطفه خفه شد
هشدار یا راهکار؟