نزاع شهر و روستا در آمریکا

گویی به عصر دولت های مطلقه در اروپا بازگشته ایم؛عصری که در آن همه تحولات سیاسی و اجتماعی بر مدار تضاد شهر و روستا قرار می گرفت. عاقبت این تضاد اجتماعی البته سلطه شهر بر روستا و بورژوازی بر فئودالیسم بود. این چنین بود که دولت های مطلقه به ابزار دست بورژواها تبدیل شدند تا امکانی بر انباشت سرمایه و ارزش افزوده ایجاد شود. با تحقق چنین موضوعی اروپا و غرب پا  به عصر دولت های مدرن و مشروطه و درنهایت دموکراتیک گذاشتند.اما گویی تاریخ در حال تکرار است و این بار پس از ٣٠٠ سال در ایالات متحده آمریکا. نتایج انتخابات میان دوره ای به خوبی نشان‌دهنده یک شکاف عمیق میان مناطق روستایی و شهری است.اما به نظر می رسد تفاوت بنیادین میان این شکاف با حادثه مشابه تاریخی اش وجود دارد.نزاع در قرن ١٧و ١٨بر سر ابزار تولید و نیروهای تولید بود که نتیجه اش را دیالکتیکی می ساخت که از دل آن سرمایه داری سربرآورد.اما نزاع متاخر بر سر ارزش ها، هویت و هنجارهای اجتماعی و سیاسی است.این شکاف برای دموکراسی آمریکا بسیار خطرناک و دردناک است، برخلاف نظر ساده بینان نتایج انتخابات میان دوره ای نشان از افول پدیده ترامپ ندارد. پیروزی در مجلس نمایندگان ماحصل تفوق عددی شهرنشینان بر روستاییان و همچنین سیاست النصر بالرعب دموکرات ها برای کشاندن طبقات شهری به پای صندوق های رای بود.آن ها برای این بسیج اجتماعی با همه توان پای به صحنه گذاشتند از باراک اوبامای لیبرال تا برنی سندرز سوپر سوسیالیست؛ اما آن نیرو و جنبشی که در نوامبر ٢٠١٦ ترامپ را راهی کاخ سفید کرد، همچنان فعال است و از قضا به دلیل ویژگی های منحصر به فرد انتخابات ریاست جمهوری به ویژه آرای الکترال قابلیت تکرار در سال ٢٠٢٠ را دارد.تصویر آماری فایننشیال تایمز به ما می گوید که دموکرات ها حزب شهری شده اند و جمهوری خواهان حزب روستایی. اگر نخبگان سیاسی در واشنگتن یا عقلای این ملت تدبیری نیندیشند چنین شکافی می تواند همه اندوخته های سیاسی آمریکارا پس از اعلامیه استقلال برباد دهد.عصبانیت روز چهارشنبه ترامپ در کنفرانس خبری و جدل لفظی اش با خبرنگار سی‌ان‌ان عادی نیست، این جدل نشانه ای از خشم روستاییان و نماینده شان در کاخ سفید از نتایج انتخابات است. پس برخلاف شعارهای سیاسی دموکرات ها باید گفت آمریکا دوباره به ریل بازنگشته است و از همین امروز باید آمریکاییان خود را برای یک دوره طولانی و سخت دوئل های خونین و با شدت سیاسی آماده کنند.بر اساس مجموع این استدلال ها دو نتیجه گیری مهم باید مورد توجه قرار گیرد: اول این که صحبت از افول ترامپیسم در آمریکا عجولانه، غیر علمی و آغشته به انگیزه های سیاسی است. دوم این که با مجموع متغیرهای موجود بعید به نظر می رسد که نتایج انتخابات کنگره تاثیری فوری و کوتاه مدت بر سیاست واشنگتن علیه تهران داشته باشد.
هادی خسروشاهین