هرکه می خواهد الگو باشد باید از خود شروع کند!

بسیاری از سخنان پیامبر و خاندان گرامی ایشان که در حوزه فردی بیان شده است، عینا در فضای اجتماعی قابل تطبیق است. یکی از سخنان گهربار امیرمؤمنان در عرصه تربیت فردی این عبارت عمیق و ظریف است که "من نصب نفسه للناس إماما فلیبدأ بتادیب نفسه قبل تأدیب غیره/ کسی که خود را برای گروهی از مردم الگو و پیشوا می داند باید پیش از تربیت دیگران به تربیت خود بپردازد"، سپس اضافه کردند که " معلم نفسه و مؤدبها أحق بالإجلال من معلم الناس و مؤدبهم/ کسی که به تعلیم و تربیت خود مشغول باشد، بیش از معلم و مربی فرزندان شما سزاوار تکریم و تجلیل است" یعنی هر چه بخواهید معلمان و مربیان را بزرگ بدارید و لازم بدانید که به آنان احترام کنید، بیش از آن باید کسی را گرامی داشت و تکریم کرد که مشغول تربیت و تعلیم خودش باشد. اکنون اگر به کشورهای مختلف نگاه کنیم خواهیم دید که کشورهای توسعه یافته و پیشرفته برای طبقه معلم بیشترین ارزش را قائل هستند و به طور طبیعی هم جامعه ای که برای معلمان و مربیان خود بیشترین ارزش را قائل باشد به مرور از توسعه علمی و پیشرفت برخوردار می شود.  حالا تصور کنید که در یک محیط اجتماعی همین ارزش و بالاتر از آن را برای کسی در نظر بگیرند که مشغول خودسازی و تربیت اخلاقی خویش باشد.  ناگفته پیداست که چنین جامعه ای در ارزش های اخلاقی و تعالی فرهنگی چه رشد و پیشرفت شگرفی خواهد داشت. همین حدیث شریف را که در ابتدا ناظر به جنبه های فردی است می توان در سطح اجتماعی کلان تفسیر کرد و گفت که اگر کشوری که نصب نفسه للناس اماما... بخواهد برای کشورهای دیگر الگو باشد، لازم است که نخست به اصلاح وضع خویش بپردازد. یعنی هر مؤسسه یا مجموعه یا شرکت یا سازمانی که ابتدا به حل مشکلات خود می پردازد و به جای نسخه پیچیدن برای جهان توجه خود را به اصلاح و رفع ایرادها و اشکال های خود معطوف می سازد، بیش از همه سزاوار تحسین و تقدیر است.    به همین ترتیب می توان گفت کشوری که به اصلاح وضع خود مشغول است، بیش از کشورهای دیگر که به سایرین مشغول می شوند، سزاوار تجلیل و تکریم خواهد بود.  زیرا وقتی کشوری از نظر فرهنگ عمومی، مسائل اجتماعی و اخلاقی، سطح رفاه و آسایش اجتماعی و قدرت اقتصادی بهبودی محسوسی پیدا کرد به طور طبیعی دیگر کشورها از آن الگو می گیرند و می کوشند تا مانند آن باشند.  همان طور که یک شخص در جایگاه بزرگ تر و مربی و معلم باید نخست خود را اصلاح کرده باشد، یک موسسه و نهاد اجتماعی و جامعه و کشور هم باید نخست به اصلاح امور خود بپردازد. اگر کسی خود دارای عیوب و نقایص اخلاقی و رفتاری باشد، قطعا تذکر و موعظه و توصیه او برای دیگران اثری ندارد یا کم نتیجه است، به همین ترتیب هم اگر یک نهاد اجتماعی یا سیاسی کلان نتوانسته باشد مشکلات ساختاری و معضلات گسترده خود را برطرف کند، بی تردید جایگاه شایسته ای برای رهنمود دادن به دیگر نهادها و جوامع نخواهد داشت و نمی تواند توقع داشته باشد دیگران به چشم الگو نگاهش کنند و از آن نسخه عملی برای تغییر و بهبود خویش بخواهند.