روزنامه جهان صنعت
1397/08/19
آسیبشناسی عملکرد سلبریتیهای ایرانی در فضای مجازی
محمد میلانی- جایگاه رسانهها در زندگی اجتماعی و روزمره انسانها کجاست؟ فعالان رسانه به عنوان افرادی تاثیرگذار در نوع و حتی روند زندگی مردم در کجای این ساختار رسانه یا حد فاصل میان مردم و اجتماع قرار دارند؟ زندگی امروزی ما تا چه اندازه میتواند به فرآیند تجربه فعالان رسانهای مربوط و وابسته باشد؟ به این معنا جایگاه سلبریتیها و افراد مشهور از فرهنگی دیگر عارض بر فرهنگ ما شده است. این فرهنگ در فرآیند زندگی اجتماعی و حتی فردی ما چگونه میتواند باشد؟ تا کجا یک فرد میتواند همراه یکی از چهرههای مشهور به پیش رود و از او تبعیت کند؟فرآیند تبیین مساله
این پرسشها و چندین پرسش پراهمیت دیگر گردونهای وسیع از ساختاری را میسازند که امروز میتوانیم از آن به عنوان فرآیند سلبریتیگرایی نام ببریم؛ فرآیندی که این روزها بدترین نوع تاثیرهای روانی و کلامی را بر جامعه ما گذاشته و به صورت تاسفباری، باعث بروز اتفاقات نهچندان مطلوب و نامتناسب با مدنیت ایرانی نیز شده است. در واقع شدت فاجعه بدون هیچ اغراقی تا همین اندازه است. بهانه پرداختن به چنین معضلی نیز دقیقا از آخرین ابراز نظرهای یکی از خوانندگان زیرزمینی سبک رپ ایرانی شکل گرفت که ظرف چند سال گذشته عملا و علنا در فضای مجازی و رسانهای با پشتوانه رویت افراد یا همان فالوئرها هر نوع کلام سخیف و توهینآمیزی را به صورت تحقیرآمیز عنوان میکرد. دست آخر و پس از خروجش از کشور نوعی عناد و کشمکش درونی خود را با جنسیت زن بیان کرد و با فالوئرهایش به اشتراک گذاشت جریانی که پیش از نشان دادن هر چیز و امر شخصی از سوی او دقیقا جامعه ایرانی را با این پرسش جدی مواجه میکند که به راستی جایگاه فعالان رسانهای- شبکههای مجازی و چهرههای شاخص آن به خصوص سلبریتیها در کجای اجتماع ماست؟ آیا آنها مشهور و معروف میشوند و سپس جامعه به آنها روی میآورد؟ آیا جامعه نیز در پروسه شهرت آنها نقش مهمی بازی میکند؟ آیا حرفشنوی و تاثیر کلام آنها در جامعه به وضوح قابل اندازهگیری و رویت عمومی است؟ دقیقا تلاش برای یافتن پاسخ برای این پرسشهاست که شکل اجتماعی و حتی در شرایط خاص آسیبشناسی اجتماعی این فرآیند را مهم برجسته میکند و به آن جلوه میدهد.
الگوها و رفتارهای نامتعارف اما تاییدی
جامعه ایرانی نیز به شباهت از همه جوامع اجتماعی سراسر جهان که در طول دو دهه اخیر به تدریج و تناوب جذب فضای مجازی و شبکههای اجتماعی و رسانهای شده است، در این مدت توانسته سلبریتیپروری کند و نتیجه آن حجم قابل توجهی از انواع و اقسام افراد مشهور شده است که این روزها با اتکا به فالوئرهای خود تقریبا میتوانند کارها و حرفهایی که از نظر خودشان اهمیت دارد و گاه نشاندهنده مشکلات روانی آنهاست را مطرح کرده و نظر خودشان را با مردم به اشتراک بگذارند و در اغلب موارد به آنها تحمیل کنند. در واقع این نیروی تحمیل است که متناسب با روحیه تمایزجویی و سلطهگری انسانی ترکیب میشود و به سلبریتیها این امکان را میدهد تا درست در پس بیان نظر شخصی از هوادارانشان بخواهند نظرات آنها را به عنوان یک اصل بپذیرند و حتی در صورت حمایت، از فالوئرها بخواهند نظرات آنها را اجرایی کنند. سلبریتیها در چنین شرایطی است که تبدیل به یک عنصر ضداجتماعی و ضدفرهنگی میشوند. امیرحسین مقصودلو به همت رویت نظرات و کلامش در شبکه اینستاگرام ضد جنسیت موافقش هر ناروایی را به جامعه تحمیل میکند و دیگر سلبریتیای که بازیگر و هنرپیشه است به خودش اجازه میدهد در مورد اقتصاد سیاسی نظر بدهد و حتی به این فکر نکند که از اساس کلامش اشتباه است. یا از آن سو، دیگر سلبریتی از میان این حجم قابل توجه سلبریتیهای ایرانی، جسورانه به خودش اجازه میدهد با جعل، نظریه اجتماعی- اقتصادی مربوط به هفت دهه پیش وضعیت اروپای درگیر جنگ جهانی را به عنوان فرضیه اقتصادی خودش بر فالوئرها تحمیل کرده و به آنها بقبولاند که بدیعتر از این نظریه در ساحت اقتصاد اجتماعی مطرح نشده است.
سلبریتیگرایی و سمت و سوی اخلاقمداری
دقیقا همین شرایط نامتعارف سلبریتیهاست که تحلیلگران اجتماعی را به این فکر وامیدارد که آیا میشود حد و اندازهای برای نوع و نحوه عملکرد سلبریتیها وضع کرد؟ اما نه از این سو، بلکه از سوی مردم و فالوئرها. به این معنی که جامعه به لحاظ سطح سواد اجتماعی و بسته به میزان اعتقادات و ارزشهای انسانیاش میتواند مهمترین عامل کنترل و بازدارنگی در برابر عملکرد و رفتار سلبریتیها باشد یعنی اگر به طریق اولی بسته به میزان احکام بازدارنده اجتماعی و حتی قانونی نشود نوشتهها و اعتقادات سلبریتیها را کنترل کرد، این ساختار فرهنگی و نوع نگرش عمومیتیافته فرهنگی جامعه است که میتواند مهمترین تاثیر دلخواه را بگذارد. حتی میتواند در نحوه و عملکرد آتی سلبریتیها نیز اثر گذارد. برای مثال وقتی یک نظر شخصی تند یا سخیف از سوی یک سلبریتی در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی انتشار پیدا میکند، دنبالکنندگان و هوادارانش باید بدانند در صورت مذموم بودن به هیچ عنوان مطالب و نظر او را تایید نکنند، از انتشار آن مطلب تا حد فردی جلوگیری کنند و بر این منوال اگر نظر انتشار یافته ارتباطی نیز با آنها ندارد، دست کم به افراد و عقاید به تمسخر گرفته شده احترام بگذارند و با این رفتارها به سلبریتیها این مهم را انتقال میدهند که چگونه رفتار کنند و در مورد چه چیزهایی نظر دهند. اما جامعه استفادهکننده و حاضر در گردونه شبکههای اجتماعی در میان فارسیزبانان به هیچ عنوان متصف به این اوصاف نیست. به معنای کاملا واضحتر، بخش قابل ملاحظهای از کاربران اینترنتی شبکههای اجتماعی یا همان فالوئرها به هیچ عنوان یا کارکرد صحیح شبکههای اجتماعی را بلد نیستند و یا به هیچ عنوان طرحی ذهنی منوط به علت حضور خویش در شبکههای مجازی و اجتماعی را ندارند. از این رو هر گونه اقدام بیحساب و نسنجیده از سوی سلبیرتیها و اخذ تایید از سوی فالوئرها به آنها این غرور کاذب را میدهد که کلام سنجیدهای دارند و بر این منوال از هیچگونه کوششی در راستای اعمال و تلقین حرف و نظر خود کوتاهی نمیکنند. در واقع این بخش قابل توجهی از جامعه فارسیزبان فاقد آموزش و بصیرت لازم در مواجهه با اتفاقات شبکههای مجازی و رسانههای اجتماعی است و از این رو بدترین ضربهها را نه تنها به اجتماع، بلکه به بخشها و طبقات مختلف اجتماعی میزنند. در نمونهای دیگر، مدتی پیش یکی از ورزشکاران ارزشمند و اسطورهای کشور نظری در خصوص یکی از معضلات موجود حال حاضر کشور گفته و آن را در صفحه شخصیاش در اینستاگرام انتشار داده بود. اگر چه بسیاری مخالف نظر او بودند و عملا میتوانستند باعث کمرنگ شدن حرف او در اذهان عمومی شوند، اما همین مخالفت را نیز با تایید و لایک بیان کرده بودند و اینگونه شد که او به این آمار تاییدی اشاره میکرد و در برابر حریفان و منتقدان اینگونه طرح موضوع میکرد که گفتهاش بدون تردید، مورد تایید حامیانش قرار گرفته است.
در صورتی که به اندازه بسیار ابتدایی استفادهکنندگان ما از شبکههای مجازی و اجتماعی بتوانند از این موهبت صحیح استفاده کنند، بدون هیچ شک و تردیدی بخش قابل توجهی از این اتفاقات بعضا خانهبرانداز روی نخواهد داد. چرا که ما در مقام افراد عمومی اجتماع و قانون، در مقام اعمالکننده هنجارهای اجتماعی، به هیچ عنوان نمیتوانند ممنوعیت فعالیت برای این افراد یعنی سلبریتیها را وضع کنند و یا آنها را در تنگنا قرار دهند. بلکه صرفا میتوان نظرات و پیشنهادات و انتقادات به رفتار سلبریتیها را از طریق آگاهی دادن به مردم آموزش داد.
چگونگی تعامل سلبریتیها و جامعه
اگر چه هر جامعهای بسته به میزان سواد اجتماعی، اعتقادات و نیز میزان و نحوه استفادهاش از اینترنت و کسب آگاهی از شبکههای مجازی و اجتماعی صورت خاص و متفاوتی را تجربه میکند و برآن منوال نیز ساختارهای آتی روابط و مختصات رفتاری آنها شکل میگیرد، اما بالجمله در یک اصل یعنی همان استفاده بهینه از فضای مجازی مشترک، همسو هستند.
در شکلگیری جریانهای سلبریتیپرور، بسته به نوع و میزان کیفیت شکلگیری آنها در کشورهای مختلف تفاوتهایی وجود دارد. یعنی در کشورهایی که اغلب سلبریتیها ورزشکاران هستند، بسته به نوع ساختار جامعه در کشوری دیگر این هنرمندان و بازیگران سینما و تئاتر هستند که جریان سلبریتیگرایی را راهبری میکنند. براین منوال اگر چه میتوان از همان ابتدا درک کرد که جریان سلبریتیگرایی در هر کشور و عرصه فرهنگی به چه نحوی میتواند و باید عمل کند، اما به همان میزان که جامعه به فرد مشروعیت میدهد، باعث رشد شهرت فرد میشود و در نهایت او را به یک سلبریتی تاثیرگذار و محبوب تبدیل میکند. به همان میزان نیز فرد سلبریتی باید خودش را ملزم و متعهد به اجتماع خودش بداند و در راستای هرچه بهتر شدن شرایط موجود جامعه کوشش کند. بیان زندگی خصوصی سلبریتیها اگرچه مهمترین اولویت متقاضیان و فالوئرهای آنهاست و اصل سلبریتیگرایی نیز به همین سمت و سو میرود، اما همیشه سلبریتیهای باهوش و زیرک نشان دادهاند که شکل مناسبی از محبوبیت و با مردم بودن همیشه میتواند بالارفتن از سختترین پلههای ترقی را میسر سازد. این نسبت دقیقا عمل و عکسالعمل است. یعنی به میزانی که از اجتماع و فالوئرها بهره میبرند، به همان اندازه نیز بهره میرسانند.
سلبریتیگرایی در آینده ایرانیان
اتفاقاتی از این دست یعنی همان مثال آقای مقصودلو اگرچه یک اتفاق طبیعی در عرصه شبکههای مجازی و فالوئرپروری محسوب میشود و میتوان با کمی اغماض از کنار آن گذشت، اما واقعیت این است که فضای حاکم بر شبکههای اجتماعی و محیطهای رسانهای برای سلبریتیها فضای مناسبی نیست. سلبریتیها حتی به بدترین شکل ممکن مورد اهانتهای کلامی قرار میگیرند. این نه تنها در مورد این افراد به صورت بومی صدق میکند، بلکه دنبالکنندگان فارسیزبان شبکههای اجتماعی به خوبی نشان دادهاند که برای تحقیر و توهین به سایر شخصیتهای مطرح نقاط دیگر دنیا از هیچ کوششی فروگذار نمیکنند. از ارائه کامنتهای مستهجن برای بازیگران و مدلهای غربی تا الفاظ رکیک برای سیاستمداران و ورزشکاران کشورهای اروپایی عملا نشان از پایین بودن سطح رفتار عمومی ما در دنیای مجازی است. سلبریتیهای داخلی نیز اگرچه از این اهانتها و توهینها به هیچ عنوان در امان نیستند، اما هیچ تلاشی نیز در راستای بهبود حداقلی رفتار و منش اهالی شبکههای مجازی و اجتماعی نمیکنند. اهمیت دادن به خود و صرفا خود را دیدن، تبدیل به بزرگترین آفت سلبریتیهای ایرانی شده است. تا جایی که رفتارهای آنها گاهی اوقات در برابر حجم کثیری از حمایتهای کاربران و مردم عادی عملا تعجببرانگیز و البته شرمآور است. تلاش تنی چند از سلبریتیهای هنر سینما در بروز حادثه زلزله کرمانشاه و سرپلذهاب دقیقا نشان داد که تا چه حدی رفتارهای فالوئرها متاثر از شخصیت همین افراد است و رفته رفته نیز از شان اخلاقی در شبکه های رسانهای و اجتماعی کاسته میشود. از اینرو است که وقتی سلبریتی احساس تعهد در برابر اجتماعش نکند و چیزی ورای هرآنچه که هست را از جمع حامیان و فالوئرها طلب کند، عملا به اهانت و پردهدری در شبکههای اجتماعی و بر علیه مردم میرسیم. با این اصل اگر چه رابطه آتی جامعه، فالوئرها و سلبریتیها در آینده فضای مجازی ایرانی به هیچ عنوان مطلوب، اثربخش و توامان با تعاملی به نظر نمیرسد، اما نشانههایی نیز از سوی سلبریتیها وجود دارد که اثبات میکند ظرفیتهای فعال و پویایی در آنها وجود دارد که میتوان به لطف آن به آینده ادب و احترام و از جمله تاثیرگذاری و تاثیرپذیری آنها و جامعه امیدوار بود. در غیر این صورت و برخلاف چنین منشی به نظر نمیرسد که سلبریتیهای ایرانی، از نمایندگان مجلس شورای اسلامی گرفته تا ورزشکاران رزمی، حتی بتوانند فکر تلاش در راستای بهتر و ایمنتر شدن فضای مجازی به لحاظ اخلاقی کنند. چرا که نباید فراموش کنیم، براساس آخرین دستاوردهای پزشکی و علم روانشناسی به همان میزان که شخصی مانند امیر تتلو میتواند یک نوع آفت و بیماری در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی باشد، سایر افراد اجرایی، ورزشکار، هنرمند و. . . که مدام از خود تعریف میکنند و از هر سه پست آنها دو پست اختصاص به تصویر خودشان دارد نیز نشاندهنده رفتار سالمی نیست.
بیماری سلفی گرفتن دائمی اگر چه امروز مایه تمسخر در حق این افراد تلقی میشود، اما در آیندهای نه چندان دور از بزرگترین و حادترین بیماریهای جوامع و من جمله جامعه ما و سلبریتیهایمان خواهد بود. در واقع میتوان گفت، ژست کنترل از نوع عمومی و اجتماعی سلبریتیها از امروز از سوی فالوئرهای آگاه میتواند راهگشای رفتار صحیح ما در آینده جهان مجازی باشد.
سایر اخبار این روزنامه
عراقچی: برجام کماکان به نفع ماست
«قرارداد آتی شاخص» در راه بازار سهام
فرار از اتهام جنایت علیه بشریت
بندر چابهار از محدودیتهای جدید آمریکا معاف شد
دور برگشت فینال لیگ قهرمانان آسیا
آسیبشناسی عملکرد سلبریتیهای ایرانی در فضای مجازی
فریدون و جهانگیری!
عزم دولت برای خروج از بنگاه داری
اتلاف ظرفیت تولیدات صادراتی کشور با تکانههای شدید اقتصادی
هنجارشکنیهای ترامپ ادامه دارد
از وزارت صمت ناامید شدهایم
دولتی تقسیم شده در کشوری دو پاره
چرایی معافیت چابهار از تحریمها
پیروزی دموکراسی
رویترز:
مواظب بابک زنجانیهای جدید باشید!