امور تربیتی از نظر تا عمل

سوای صداقت و فروتنی و تعهد شهید ارزشی محمدعلی رجایی، دوران نخست وزیری ایشان و وزارت محمدجواد باهنر مصادف با ظهور پدیده ای غیر معمول به نام امور تربیتی در آموزش و پرورش ایران شد که نتوانست یادگاری ماندگار و پربازده برای آنان باشد. سابق بر این، امور تربیتی همانند دیگر کشورها در آموزش نهفته بود و ضرورتی برای تفکیک این دو موضوع احساس نمی شد. education در بردارنده تعلیم و تربیت توأم با یکدیگر است. فضای هیجانی و التهابات ناشی از انقلاب و درگیری‌های جناحی و وزن کشی احزاب در سال ۱۳۵۹ همچنان بر کشور حکمفرما بود. مسئولان وزارتخانه با این تصور که برای صیانت از ارکان نظام جمهوری اسلامی در آموزش‌وپرورش خود را نیازمند نهادی دانستند که به طور جداگانه و مستقل فضای تعلیم و تربیت را به سمت اهداف نظام جمهوری اسلامی سوق دهد. خطایی که خیلی زود با بازخورد منفی معلمان و دانش آموزان مواجه شد. مربیان پرورشی در مدت کوتاهی به رابط مدارس با واحد حراست ادارات معروف شدند. این نهاد بعدها به نام امور پرورشی در مدارس معروف شد و در سطوح مختلف از مدرسه تا وزارتخانه از پست معاونت برخوردار شد. با وجود تغییر نام و حتی ماهیت از مسائل تربیتی به اجرای برنامه های پرورشی، درواقع تربیت از اولویت اصلی دستگاه آموزش و پرورش حذف شد . همکاران آموزشی، تربیت را وظیفه مربیان پرورشی می دانند و مربیان پرورشی، وظیفه شغلی خود را در اجرای برنامه های دیکته شده وزارتی خلاصه می کنند و بدین ترتیب، امور تربیتی به طفل سر راهی آموزش و پرورش تبدیل شد. سیر تکاملی امور تربیتی تا امور پرورشی طی سی و هفت سال گذشته، باعث شده كه همکاران آموزشی ، تربیت را از سرفصل آموزشی خود حذف کنند یا به مقابله با اهداف امور پرورشی بپردازند. امور پرورشی پس از37 سال نه تنها نتوانسته رغبتی برای تمایل دانش آموزان به طرف ارکان نظام جمهوری اسلامی ایجاد کند بلکه از اجرا و به‌کارگیری ابتدایی ترین امور تربیتی نیز ناتوان بوده است. شواهد و آمار نشان می دهد که امور پرورشی در کنار دیگر واحدهای آموزش و پرورش یکی از فشل ترین نهادهاست. برخورد کلیشه ای و پادگانی با مسائل تربیتی بالاخص با نسل نو و نسلی که در دنیای ارتباطات بسیارهای از دیوارها را فرو ریخته، نشانه ناتوانی این دستگاه عریض و طویل است. امور پرورشی امروز نه تنها نتوانسته ارزش های آرمانی نخست وزیر و وزیر آموزش و پرورش سال ۱۳۵۹ را برآورده کند و باقیات صالحاتی برای طراحانش باشد، بلکه درواقع به نهادی برای تخریب آن ارزش ها تبدیل شده است. ‌