غول تصویرسازی نظام سلطه چگونه خاموش می شود؟

جوزف نای، نظریه‌پرداز سیاسی مشهور معاصر در کتاب «قدرت نرم» خود، سخنی دارد به این مضمون که آمریکا دست برتر را در زمینه قدرت نرم در برابر حریفان و دشمنان خود دارد؛ به دو دلیل:
1. نسل آینده رهبران دیگر کشورها در دانشگاه‌های آمریکا تحصیل می‌کنند و نگرش آن ها به جامعه و جهان در آن جا ساخته می‌شود.
2. آمریکا با سامانه‌های رسانه‌ای مانند هالیوود و سی‌ان‌ان همچنان کارخانه رویاسازی برای افکار عمومی جهان را در اختیار دارد.
ادعای جوزف نای را هنوز هم می‌توان کم و بیش تصدیق کرد اما چالشی که امروز آمریکا بیش از گذشته با آن دست و پنجه نرم می‌کند آن است که عملکرد دولت‌های متوالی این کشور در سده کنونی میلادی، در مسائل مختلفی که ارزش خبری بسیاری برای مردم جای جای جهان دارد، با روندی پرشتاب از تصویری که آمریکا می‌خواهد از خود مخابره کند، پیشی گرفته است. به این ترتیب، دستگاه تصویرسازی آمریکا - چه از طریق دیپلماسی علمی و آموزشی و چه از مسیر دیپلماسی رسانه‌ای و عمومی - روزبه روز کار دشوارتری پیش رو دارد. در حالی که به واسطه گستردگی فضای مجازی پنهان‌کاری یا دست‌کاری در افکار عمومی سخت‌تر (نه غیرممکن) شده، کارخانه تصویرسازی ایالات متحده به‌طور فزاینده با رسوایی‌هایی مواجه است که نیاز به رُفوگری در ذهن مردم دارد. روی کار آمدن رئیس‌جمهور ترامپ نیز کار نقاب‌سازی برای چهره آمریکایی را دشوارتر کرده است. چند نمونه ساده که مردم در ماه‌های اخیر در کشور ما، منطقه غرب آسیا و در سراسر جهان از نزدیک آن را لمس کرده‌اند، شواهدی واضح برای این ادعا هستند. خروج آمریکا از برجام در حالی که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به طور مستمر و مکرر بر پایبندی کامل ایران به تعهداتش در این توافق صحه گذاشته و تلاش برای فروختن توافقی گران‌تر به ایران با استفاده از فشارهای اقتصادی - روانی، در همین زمینه قابل ارزیابی است. از سوی دیگر، روابط اقتصادی گسترده ایالات متحده با رژیم دیکتاتوری سعودی که حتی موضوع حقوق بشری واضحی مثل پرونده قتل جمال خاشقچی نیز نتوانست رئیس‌جمهوری آمریکا را از فسخ قراردادهای تجاری - نظامی با عربستان ملک سلمان منصرف کند، پیش چشم است.
تصور کنید در میدانی که کم و بیش همه جهان به دست برتر آمریکایی‌ها در زمینه طراحی و اثرگذاری بر افکار عمومی معترف هستند، کشورهای رقیب و حریف ایالات متحده باید با چه هزینه و کدام نقشه بهترین عملکرد را از خود ارائه می‌دادند تا این گونه از ماهیت سوداگرانه سیاست‌های آمریکا پرده بردارند؟ در چنین شرایطی، عملکرد سامانه‌های تصویرسازی نظام سلطه نیز نتیجه معکوس خواهد داد؛ چرا که فاصله آن ها از واقعیت‌های عیان پیش چشم مردم از اعتبارشان خواهد کاست و چندان باورپذیر نخواهد بود. این یکی از مهم‌ترین ابعاد فرسایش قدرت نرم ایالات متحده است که حتی آگاهی از آن توسط این کنشگر مدعی کدخدایی، کمک چندانی به جلوگیری از افول هژمونی‌اش نخواهد کرد. چون از ماهیت باطل سلطه‌گری - سخت باشد یا نرم - و تقابلش با سنت الهی ناشی می‌شود که دیر یا زود تاب خود را در برابر انکشاف حقایق بر فطرت انسان از دست خواهد داد.