دیپلماسی انفعالی دولت در قبال اروپا صدای حامیانش را هم درآورد

سرویس سیاسی-در بخشی از این یادداشت آمده است‌: اتفاقاتی مثل موضوع اتهام‌زنی دانمارک به ایران که طی این مدت رخ داده است نشان می‎دهد که برخی کشورها چراغ سبزهایی را به آمریکا به شکل‌ها و روش‌های مختلف نشان داده‌اند. کشور دانمارک با دو هدف این اقدامات را در پیش گرفته است. هدف اول آن، نوعی در اختیار گرفتن دست برتر است. برخلاف کنوانسیون‎های بین‎المللی، سرکرده‎های تروریستی در دانمارک حضور دارند و دانمارک باید طبق قطعنامه‌‎های ضدتروریستی سازمان ملل متحد، امکان مجازات سرکرده‌‎های تروریستی و استرداد آنها به ایران را فراهم کند که در نهایت این اقدام را انجام نداد و به نوعی رفتار فرار به جلو را در پیش گرفت.
در ادامه این یادداشت تصریح شده است‌: در وزارت خارجه به نوعی کوتاهی هست و این خواسته‎ها باید زودتر و به صورت رسمی مطرح می‎شد.
در بخش دیگری از این یادداشت آمده است : دوم اینکه این اقدام دانمارک به نوعی چراغ سبز به دشمنان ایران است. جمهوری اسلامی ایران باید در چارچوب مقررات بین‎المللی، کماکان، تقاضای استرداد را پیگیری کند.
گفتنی است منتقدین در سال‌های گذشته بارها از انفعال وزارت خارجه در برخورد با کشورهای غربی گلایه و انتقاد کرده‌اند در همه این موارد روزنامه‌های زنجیره‌ای به دفاع از دولت پرداخته و رویه انفعالی که امروز خود بر آن تاکید دارند را طبیعی و دیپلماتیک خوانده بودند، دیپلماسی که منتقدین از آن سررشته‌ای ندارند!


دیپلماسی انفعال یا دیپلماسی فعال‌؟!
روزنامه اصلاح‌طلب قانون در گزارشی با عنوان «‌دیپلماسی فعال برای مبارزه با تروریسم‌» نوشت‌: «‌در حالی که با نزدیک شدن به زمان اجرای تحریم‌های آمریکا چند روزی بیشتر وقت باقی نمانده است، دستگاه دیپلماسی کشورمان بیش از هر زمان دیگری فعال شده و امور مربوط به مبارزه با تروریسم و اتهامات تروریستی را پیش می‌برد. در حالی که ایران و اتحادیه اروپا برای اجرای یک ساز و کار جدید مالی آماده می‌شوند، خبر ناگهانی و اتهام واهی تلاش افراد وابسته به ایران برای انجام عملیات ترور در خاک دانمارک، داستان خاشقجی و عربستان را ناگهان کنار زد و به صدر اخبار بین‌المللی رسید.»
گفتنی است انفعال عجیب و حیرت‌آور وزارت خارجه کشورمان در قبال اقدامات ضد‌ایرانی و گستاخانه کشورهای اروپایی از جمله در ميزباني و حمایت از گروهک‌های تروریستی، بازداشت اسد‌الله اسدی دیپلمات ایرانی در آلمان خلاف همه اصول دیپلماتیک و استانداردهای جهانی و پاسکاری آن در بین کشورهای اروپا‌، پرونده‌سازی و اخراج دیپلمات‌های ایرانی از هلند و.. منجر به آن شده که کشورهای اروپایی به جای پاسخگویی درباره میزبانی چند دهه‌ای خود از یک تشکیلات تروریستی و جنایتکار به نام سازمان منافقین و دیگر گروه‌های ضدایرانی‌، در جایگاه طلبکار بنشینند و اتهامات سنگینی را متوجه ایران کنند. دولت دانمارک نیز به جای آنکه طبق عرف و قوانین بین‌المللی، سران گروهک تروریستی که رسما مسئولیت حمله وحشیانه تروریستی در اهواز را به عهده گرفتند، تحویل جمهوری اسلامی ایران دهد، حال مدعی شده و ایران را به تلاش برای حمله به رهبران یک گروهک تروریستی و جنایتکار متهم می‌کند!
به نظر می‌رسد که خوش‌باوری دولتمردان کشورمان به پروژه موهومی به نام «کانال تجاری با اروپا» یا همان «برجام اروپایی» باعث شده که دستگاه دیپلماسی ما آشکارا چشم بر شرارت‌ها و خباثت‌های اروپایی‌ها علیه کشور ببندند و موجب تحریص و تحریک بیشتر آنها به سناریوسازی علیه منافع ملی ایران شوند.
در شرایط حساس فعلی دولت همچنان سخنگو ندارد
روزنامه مردم‌سالاری در سرمقاله روز پنجشنبه خود با ‌اشاره تبلیغات سنگین رسانه‌ای آمریکا برای دور جدید تحریم‌های علیه ملت ایران نوشت: «در این میان همچنان خلأ اطلاع‌رسانی دقیق‌تر از شرایط به مردم احساس می‌شود. درحالی‌که شفافیت و روشن کردن دقیق‌تر مجموعه اقدامات صورت گرفته برای رودررویی با تحریم‌های آمریکا، می‌تواند در مدیریت بحران‌های وضع موجود اثرگذار باشد، اما دولت همچنان سخنگو ندارد و خبری هم از اقدامات اثرگذار ستاد اطلاع‌رسانی و تبلیغات اقتصادی کشور نیست. در حالیکه در این روزها که موج رسانه‌ای غرب برای فشار بر اقتصاد ایران بیشتر شده است؛ ضرورت ارتباط رسانه‌ای با مردم بیشتر احساس می‌شود تا در شرایطی که قرار است تحریم‌های جدیدی علیه ایران وضع شود، نگرانی جامعه و مردم براین بحران نیفزاید.»
این روزنامه در ادامه نوشت‌: «مجموعه اقدامات صورت گرفته برای روزهای پس از تحریم‌های 4 نوامبر، هنوز برای مردم تشریح نشده است. در حالیکه اگر جامعه از اینگونه اقدامات بیشتر مطلع باشد، آرامش روانی پدید آمده از این اطلاع‌رسانی دقیق و صحیح، خود کمک‌رسان قابل توجهی در این شرایط است.»
گفتنی است همواره به دولت انتقاد می‌شود که چرا کند و بی‌برنامه عمل می‌کند و دولت نیز همواره مدعی است که برنامه‌ریزی شده و قوی عمل می‌کند اما در همین مسئله کناره‌گیری نوبخت(از سوم مرداد ماه تاکنون) و خالی ماندن جایگاه سخنگو مشخص است که دولت برنامه‌ای برای حرف‌زدن با افکار عمومی ندارد و حتی این موضوع به بی‌اعتنایی به افکار عمومی هم تعبیر می‌شود. خالی ماندن پست سخنگویی در دولت باعث چندصدایی و غیررسمی بودن اظهارات دولتمردان شده. در غیاب سخنگو، رسانه‌ها مجبور هستند تا عطش مردم درخصوص وضعیت اقتصادی کشور را در مصاحبه با دیگر دولتمردان رفع کنند؛ موضوعی که در آن ‌اشکالات بسیاری وجود دارد و ابهام‌آمیز سخن گفتن از جمله آسیب‌های این روند است.
نادیده گرفتن تعمدی خلاف‌گویی شهردار سابق!
روزنامه زنجیره‌ای آفتاب یزد در یادداشتی به سوءاستفاده‌ها از ازدواج دوم نجفی شهردار سابق تهران پرداخته و این ازدواج را امری شخصی خواند که ربطی به توانایی یا ناتوانی او در اداره شهر ندارد.
در این یادداشت آمده است: به عبارتی جریان رقیب با برجسته نمودن مسئله ازدواج دوم نجفی و تخریب اصلاح‌طلبان درصدد است که بتواند شورای شهر تهران را وادار به انتخاب شهرداری غیر از گزینه اصلاح‌طلبی کند. در واقع به نظر می‌رسد که پشت پرده تخریب اصلاح‌طلبان به بهانه ازدواج دوم نجفی چیزی جز عبور از اصلاح‌طلبی و انتخاب شهرداری غیر از چهره اصلاح‌طلب وجود ندارد.
فارغ از اینکه مسئله ازدواج هر فردی موضوع شخصی برای او بوده و به هیچ فرد و جریانی ارتباطی ندارد روی سخن اینجا است که فردی ازدواج کرده و زمان استعفا از شهرداری تهران به جای بیان واقعیت امر به رسانه‌ها و مردم خلاف واقع گفته است، نجفی در اردیبهشت سال جاری با بیان اینکه بیمار است و نمی‌تواند به فعالیت خود در شهرداری ادامه دهد استعفا کرد، مدتی نیز او و دیگر رسانه‌های زنجیره‌ای علیه دستگاه قضا و دادستانی دست به فضاسازی زدند که آنها با فشار به او نمی‌گذارند به مسئولیت خود ادامه دهد، حال مشخص شده است که دلیل استعفای او یک چیز دیگری بوده است نه آنی که روزنامه‌های زنجیره‌ای می‌گفتند و مدعی آن بودند.
حال فردی ازدواج دوم کرده و موقع استعفا نیز به مردم و رسانه‌ها خلاف واقع گفته است باید اصولگرایان را مورد هجمه قرار دهند مسئله دیگری است که پرداختن به آن مفید به نظر نمی‌رسد چرا که فردی که خود را به خواب زده است نمی‌توان بیدار کرد.
دروغگویی مدعیان اصلاحات
پس از یک نامه خیرخواهانه بود که هوچی‌گری طیف موسوم به اصلاح‌طلب آغاز شد؛ نامه‌ای که از سوی آیت‌الله یزدی، رئیس‌مجمع عمومی جامعه مدرسین خطاب به آیت‌الله شبیری زنجانی نوشته شد. در ادامه آن ماجرا اگر شخصی تیتر پنج شنبه روزنامه شرق را ببیند گمان می‌کند که مجمع عمومی جامعه مدرسین در بیانیه‌ای در مخالفت با آیت‌الله یزدی صادر کرده است. در این تیتر آمده: «نامه سرگشاده آیت‌الله یزدی شخصی است»!
تاسف‌آور آنکه در متن این گزارش به دروغ اعلام برائت به بیانیه مجمع نسبت داده شده است! حال آنکه در بیانیه مجمع عمومی جامعه مدرسین تاکید شده است. روزنامه شرق در این گزارش نوشته: «نامه‌ها یا بیانیه‌های سرگشاده‌ای که بعدا اعلام می‌شود شخصی بوده است. این بار هم قرعه به نامه سرگشاده شیخ محمد یزدی افتاده است تا جامعه مدرسین در یک بیانیه رسمی از آن برائت بجوید»!!
سپس در جای دیگری از متن عنوان شده: «اعضای این مجمع خواسته‌اند با این بیانیه صف خود را از شیخ محمد یزدی که رئیس‌جامعه است جدا کنند و بگویند در بیان آنچه از سوی شیخ رفته سهیم نبوده‌اند»!!
در شماره پنج‌شنبه کیهان متن کامل این بیانیه منتشر شده و در فضای مجازی نیز در دسترس است. این بیانیه در بخشی از آن آورده است: «حال که گویی برای برخی فرصتی پیش آمده تا به بهانه نامه مذکور، حملات خود را بر جامعه محترم و باسابقه مدرسین حوزه علمیه قم، شدت ببخشند (هر چند دوستان عزیز حوزوی و غیر حوزوی به این مسئله عنایت نداشتند که نامه از طرف شخص آیت‌الله یزدی بوده و نه به عنوان ریاست جامعه مدرسین) نکاتی را متذکر می‌شود:»
سپس در ادامه این بیانیه آمده: «به راستی آیا موضوع این نامه به اندازه‌ای بود که برخی صدای «وااسلاما، وامرجعا و برخی استرجاع» خوانند؟... مجمع عمومی جامعه مدرسین حوزه علمیه قـم با اعتقاد راسخ به جایگاه رفیع مرجعیت شیعه و کمال احترام به مرجع آگاه و وارسته حضرت آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی(دامت برکاته و متّع‌ الله‌ المسلمین‌ بطول‌ بقائه‌) نامه حضرت آیت‌الله یزدی(دامت برکاته) را در راستای صیانت و حراست از جایگاه والای مرجعیت و دفاع از نظام و ارزش‌های انقلاب اسلامی دانسته که صداقت ایشان در دفاع از رکن رکین مرجعیت، بر کسی پوشیده نیست.»
این جملات معنای برائت می‌دهد یا حمایت؟