کارخانه ذوب آهن کرج چگونه از اسرائیل سردرآورد؟!

سیدروح الله امین‌آبادی
در شماره‌های پیشین سلسله نوشتارهای « از کاپیتولاسیون تا تسخیر لانه جاسوسی» ابتدا به این قضیه پرداختیم که مستشاران آمریکایی از چند هزار نفر در ابتدای دهه چهل شمسی به بیش از 60 هزار مستشار در روزهای پیروزی انقلاب اسلامی رسیده بود، در ادامه تاکید شد که این مستشاران اختیارات وسیعی داشته و در ازای حقوق کلانی که از بودجه کشور دریافت می‌کردند تنها کارشان ورشکسته کردن اقتصاد کشور بوده است. در این راستا موارد متعددی را به نقل از جراید و رجال عصر پهلوی به عنوان مثال ذکر کردیم. در ادامه به یک مورد دیگر که بررسی آن در این مختصر مهم و ضروری می‌نماید یعنی تاریخچه تاسیس ذوب‌آهن در ایران و نقش جالب توجه مستشاران آمریکایی در این راستا می‌پردازیم.
و اما قصه ذوب‌آهن در ایران!
تاسیس ذوب آهن در ایران تاریخچه عجیبی دارد که مرور آن پرده از واقعیت‌های بسیاری برداشته و نشان می‌دهد که چگونه مستشاران غربی از جمله آمریکایی با وعده‌های فراوان سال‌ها از بودجه عمومی کشور ارتزاق و کاری نکرده و هر سال کار ذوب آهن را به سال بعد واگذار و رها کرده و رفته‌اند!


آبان 1316 (اوایل نوامبر 1937 میلادی) قراردادی میان دولت ایران و کنسرسیوم دماگ-کروپ از آلمان برای احداث یک واحد فولادسازی به ظرفیت 100 هزار تن فولاد در سال در کرج منعقد می‌شود، با آغاز جنگ جهانی دوم روند تاسیس این کارخانه متوقف شده و هرگز شروع به کار نمی‌کند و در دوره‌های زمانی مختلف ایران تنها هزینه‌های هنگفتی برای مستشاران غربی که وعده تکمیل و یا احداث ذوب آهن را می‌دهند پرداخت می‌کند.
با گذشت نزدیک به سه دهه و به سرانجام نرسیدن وعده‌ها و وعیدها در سال 1343 پهلوی قصد خود مبنی بر احداث کارخانه ذوب آهن را بار دیگر مطرح کرده و متعاقب این مسئله، پیشنهادهای مختلف دیگری از طرف کشورهای صنعتی به ایران داده می‌شود اما نهایتاً قرعه احداث کارخانه ذوب آهن اصفهان به نام شوروی خورد و این کشور شروع به احداث مهم‌ترین کارخانه ذوب آهن ایران در آن زمان کرد. عملیات احداث در سال 1346 آغاز شد و بخش‌هایی از این کارخانه در سال 1350 و برخی از بخش‌های دیگر آن در سال‌های بعد به بهره‌برداری رسید.
17 دی 1339 روزنامه‌های سراسری کشور خبری را منتشر ساختند که نشان می‌داد که با کمک آمریکایی‌ها تکلیف ذوب آهن در بهار 1340 مشخص خواهد شد، بهار 1340 فرا می‌رسد و خبری نمی‌شود، تا اینکه 13 خرداد 1340 مطبوعات کثیرالانتشار کشور می‌نویسند: « دولت شوروی علاوه‌بر دعوت از علی امینی نخست‌وزیر اصلاح‌طلب ایران برای سفر به مسکو پیشنهاد کرده است که یک کارخانه ذوب آهن و چندین سد نیز در ایران بسازد.»
این پیشنهاد با توجه به خبری که ذکر آن رفت یعنی تعیین تکلیف ذوب آهن توسط مشاورین آمریکایی در بهار 1340 نشان می‌دهد که این مستشاران در کار خود دبه کرده و دولت ایران را سر کار گذاشته بودند!
همه این خبرها نشان از تلاش پهلوی برای تاسیس ذوب آهن در ایران با کمک بیگانگان داشت ولی چون هزینه‌های فراوانی بابت مستشاران خارجی داده می‌شد همه کشورها ردیف شده بودند تا سهم خود را از بیت‌المال ملت مستضعف ایران برداشته و بعد با بیان اینکه «ذوب آهن در ایران صرفه اقتصادی ندارد » کاری انجام نداده بروند!
سال‌هایی که دنیا 25 قرن جلو رفت و ...!
با گذشت بیش از دو دهه از زدن اولین کلنگ ذوب آهن در کشور و پرداخت مبالغ گزاف به مستشاران غربی مردم نتیجه‌ای را مشاهده نکرده و به این نتیجه می‌رسند که غرب تمایلی به این ندارد که ایران ذوب آهن داشته باشد، 10 خرداد 1341 «روزنامه اطلاعات» در گزارشی به این مسئله پرداخته و نظرات مردم را پوشش می‌دهد: « مردم روی استنباط خودشان می‌گویند نمی‌گذارند ایران کارخانه ذوب‌آهن داشته باشد زیرا اگر ایران کارخانه ذوب‌آهن داشته باشد دیگر لازم نیست محصول ساخت خارجی‌ها را بخرد و بازار فروش اجناس آنها باشد.»
مجله طنز توفیق نیز 17 خرداد 1341 به این مسئله پرداخته و نوشته بود: « بر هر فردی از افراد واضح و مبرهن است که صلاح ما در نداشتن چنین کارخانه‌ای می‌باشد چون ما وقتی کارخانه ذوب‌آهن وارد کنیم قاعدتا خیلی از کالاهای مورد احتیاجمان را خودمان باید بسازیم و آن وقت کشور ما متأسفانه از صورت يك بازار هر دمبیل برای کشورهای بزرگ، خارج می‌شود!»
در گزارش دیگری به تاریخ 10 خرداد 1341 به نقل از یک مهندس ایرانی در «روزنامه اطلاعات» آمده بود: « ما از دماك کروپ بابت کارخانه ذوب آهن کرج مبالغ هنگفتی طلبکار بودیم. وقتی جنگ تمام شد و طلب ما هم از کمپانی مزبور روی اسناد و مدارك ثابت گردید کمپانی مزبور چون حاضر نبود پولی را که گرفته بود مسترد بکند، لذا اعلام کرد که کرج جای مناسبی برای نصب کارخانه ذوب آهن نیست.»
این مهندس گفته بود :«دماك کروپ به این بهانه تمام پول‌هایی که باید به ایران مسترد می‌کرد بابت مطالعه و تهیه طرح محسوب داشت و سال‌ها وقت این مملکت را تلف کرد تا بتواند بدهی خود را به این طريق مستهلك كند و علاوه‌بر آن مبالغ هنگفتی هم بابت مطالعه و مکاشفه از ملت این مملکت بگیرد حالا بعد از 25 سال و صرف ده‌ها میلیون دلار پول نمی‌دانیم کجا معدن داریم که به درد ذوب آهن بخورد و چه نوع کارخانه‌ای لازم داریم چقدر باید ظرفیت داشته باشد. کجا باید نصب شود. درست همان نقطه اول که بودیم هستیم به اضافه مقدار زیادی پرونده و نقشه و طرح که به درد بایگانی می‌خورد.»
و در پایان این گزارش آمده بود: « ولی 20 سال و 25 سال در عمر یك مملکت زمان خیلی زیادی است. در این 25 سال دنیا به اندازه 25 قرن جلو رفته است و ما هنوز می‌گوئیم که سرگرم مطالعه هستیم!»
می‌آیند و می‌روند و با ما کاری ندارند!
در همین روز یعنی 10 خرداد 1341 روزنامه دیگری طی گزارشی نوشته بود: « مهندسین آلمانی می‌روند متخصصین سوئدی می‌آیند. متخصصین سوئدی می‌روند کارشناسان آمریکایی می‌آیند و به قول جمله معروف ذکاءالملك فروغی که گفته بود می‌آیند و می‌روند و با ما کاری ندارند، می‌ترسیم اگر 50 سال دیگر هم بگذرد باز ما گرفتار همین آمدن و رفتن‌ها باشیم و مهندسین در تونل‌های زیرزمینی به دنبال ذغال‌سنگ و سنگ آهن بگردند و بالاخره هم تاسیسات ذوب آهن نداشته باشیم.»
«روزنامه اطلاعات» 12 خرداد 1341 و در ادامه پرونده‌ای که برای این موضوع باز کرده بود نوشت: «به مرور زمان مسئله ذوب آهن يك منبع مالی تمام نشدنی زرخیز برای مهندسین مشاور بلژیکی،آلمانی، انگلیسی سوئدی و اخيرا آمریکایی در‌آمد. به صورتی که با جرات می‌توان گفت که مبالغی که از سال 1316 به این طرف به این مهندسین پرداخت شد کافی بود با آن يك كارخانه کوچک پولادسازی ۳۰ هزار تنی ساخته شود و باز به جرات می‌توان گفت که از سال 1316 تا کنون برای اجرای هیچ طرح فنی در دنیا تا این اندازه مطالعه نشده و مطالعات آن خرج و هزينه نداشته است.»
17 خرداد 1341 نیز سرمقاله‌نویس این روزنامه نوشت: « 35 سال است کسانی که عمرشان اقتضا دارد گوششان با کلمه ذوب آهن آشناست و کسانی که کمتر از سی و پنج سال عمر دارند از روزی که به دنیا آمده‌اند این کلمه را شنیده‌اند. سی و پنج سال يك عمر است و ما يك عمر روی مسئله ذوب آهن مطالعه کرده‌ایم، حرف زده‌ایم، چیز نوشته‌ایم، پول داده‌ایم، میسیون به خارج فرستاده‌ایم میسیون خارجی دعوت کرده‌ایم و از مجموع این کوشش و تلاش و صرف وقت و صرف پول امروز غیر از يك رمان گرد و خاك گرفته به نام تاریخچه ذوب‌آهن نداریم، که آن را چندروز است همکاران ما از زیر خاك بیرون کشیده و مفتوح کرده‌اند.»
پولش را ایران داد بهره‌اش را اسرائیل برد!
با گذشت زمان ابعاد دیگری از تراژدی ذوب‌آهن در روزنامه‌ها منتشر می‌شود از جمله اینکه هزینه تاسیس ذوب آهن در ایران از خرید تجهیزات تا حقوق مستشاران خارجی را ایران پرداخت کرده بود ولی بعد از جنگ جهانی دوم همه این تجهیزات تحویل رژیم صهیونیستی می‌شود تا اسرائیل از این تجهیزات استفاده کند!
«محمد على مجد» معاون وزارت صنایع و معادن در سال 1316 و اولين مامور اجرای طرح ذوب‌آهن می‌گوید: « وزن ماشین‌آلات کارخانه ذوب‌آهن ایران 60 هزار تن بود که فقط 8 هزار تن آن به ایران حمل شد و باقی آن یا ساخته نشد یا در آلمان از بین رفت و نکته دیگر آنکه این 2500 هزار لیره که باید در چندین سال پرداخت شود به مبلغ سی و شش میلیون مارك تسعیر و قبل از رسیدن موعد به دماك گروپ نقدا پرداخته شده بود!»
و دوم تیر 1341 روزنامه‌ها فاش کردند؛ «کارخانه ذوب آهنی که برای ایران ساخته شده بود و قرار بود در کرج نصب شود هم اکنون در اسرائیل مشغول کار است، اسرائیلی‌ها ماشين آلات کارخانه ذوب‌آهن ایران را که ساخته شده و آماده حمل بود و به علت جنگ در انبارهای کارخانه باقی مانده بود با بهای ارزان خریداری کردند و قطعات مورد احتیاج آن ساخته شد و تکمیل گردید و حالا مشغول کار است.»
کوتاه سخن اینکه ذوب آهن اگر برای ملت ایران یک تراژدی‌گریه‌آور بود برای مستشاران غربی منبع زرخیری بود که بابت آن سالیانه به مدت چند دهه میلیون‌ها دلار از پهلوی گرفتند و کاری نکردند!