محسن هاشمی رفسنجانی گزینه واقعی مدیریت شهر تهران

 
ظاهرا استدلال جامعه حقوقی که بر این باورند قانون منع اشتغال بازنشستگان شامل حال کسانی که با قوانین خاص و رأی مستقیم نمایندگان مردم انتخاب می‌شوند، کارساز نبوده و اداره شهر و پست شهرداری را در بن بست حقوقی قرار داده‌اند والا کیست که نداند مثلا انتخاب شهردار تهران به مدت چهار سال قبل از الزامی شدن قانون منع به‌کارگیری بازنشستگان حداقل شامل حال شهردارانی که هنوز دوره چهار ساله انتخاب آنان سپری نشده است، نمی‌شود؟ مثلا اگر نمایندگان مجلس که حداکثر سن مجاز شرکت آنان در انتخابات 75 سال است، در 74 سالگی ثبت نام کرده و با رأی مستقیم مردم انتخاب شده باشد، یکسال بعد که به 75 سالگی رسیده است باید به این ادعا که سن 75 سالگی پایان دوره شرکت در انتخابات است او را از نمایندگی منع کرد. به هر صورت حال که شهر تهران می‌رود در فرصت کمی که از آغاز به کار شورای پنجم گذشته است، سومین شهردار انتخابی خود را رونمایی کند، باید دنبال بهترین گزینه‌ای باشیم که کلید اداره شهر تهران را به وی بسپاریم. وقتی اعضای شورای پنجم به بهانه میثاقنامه بین خود درصدد برآمدند که فردی غیر از اعضای منتخب شورا را به شهرداری انتخاب کنند، نگارنده که بر این باور بوده و هستم که رأی مردم به آقای مهندس محسن هاشمی درواقع رأی به شهردار شدن ایشان بود. زیرا آقای مهندس محسن هاشمی در دوره قبل هم آمادگی خود را برای اداره شهر تهران اعلام کرده بود و اعضای شورای چهارم بر این باور بوده و هستند که بهترین و کامل‌ترین برنامه برای اداره شهر تهران همان برنامه‌ای بود که آقای هاشمی ارائه کردند. همه می‌دانیم در آن زمان چه اتفاقی افتاد که با اختلاف یک رأی پرحاشیه و گفت‌وگو، آقای‌مهندس هاشمی تهرانیان را از مدیریت خوب خود محروم دید. نگاه آقای مهندس هاشمی در مورد اداره شهر تهران به دو بخش، برابر برنامه مدونی که به اعضای شورای چهارم ارائه کرده، تقسیم می‌شود: نخست، سرو سامان دادن به بافت فرسوده شهر تهران که آسیب‌پذیرترین بخش شهر است و اگر خدای ناکرده زلزله‌ای ولو با درجه ریشتر کم در سرزمین زلزله‌خیز ایران که تهران روی گسل‌های فعال قرار دارد به وقوع بپیوندد، کمک به ساکنان مرکزی شهر که در واقع بافت کهنه و باقیمانده از دوره پهلوی و قاجاری‌هاست، امری محال است.
ادامه صفحه 7