قتل خاشقجی، درس‌هایی برای همه

نادر کریمی‌جونی- سعدی می‌فرماید مرد باید که گیرد اندر گوش/ ور نوشته است پند بر دیوار
قتل جمال خاشقجی از جهات گوناگون مورد توجه و بررسی قرار گرفته است اما این ماجرا برای همه حکومت‌های جهان از جمله حکومت جمهوری اسلامی ایران درس‌هایی دارد که باید عبرت‌آموز دولتمردان شود چه همان‌گونه که عربستان اکنون موجب عبرت دیگران شده یا ترکیه که با موج‌سواری به بهره‌برداری از این بحران بین‌المللی پرداخت، درس نگرفتن از واقعیات حتما خطرها یا ناکامی‌هایی را به دنبال دارد که می‌تواند موجبات افسوس و پشیمانی سیاستمداران و تصمیم‌گیران را در پی داشته باشد.
در وهله نخست باید تاکید کرد که قرائت حکومتی از یک واقعه دیگر قرائت غالب و مستولی نیست و شهروندان به راحتی از اظهارات مقتدرانه حاکمان عبور و به واقعیت‌هایی دست پیدا می‌کنند که به مذاق حاکمان خوش نمی‌آید. اکنون مثل سال‌های دور گذشته نیست که پادشاه اعظم نکته‌ای را بیان کند و «به فرموده» عبارت غالب و تنها عبارت قابل استناد در جوامع باشد. حتی در درون کشورها‌ شهروندان تحت حکومت‌ها، به راحتی از این «به فرموده‌ها» عبور می‌کنند و به دنبال لایه‌های زیرین اطلاعات می‌گردند. از این‌رو است که حاکمان امروزی باید موقعیت‌های اجتماعی و سیاسی جوامع را درک و در اظهارات خود به باورپذیری، اقناع‌کنندگی و آزادی اندیشه شهروندان خود تمکین کنند چه در جهان کنونی که ابزار اطلاع‌رسانی علاوه بر حکومت‌ها، در اختیار شهروندان نیز قرار دارد و هر شهروند بالقوه یا بالفعل می‌تواند یک خبرنگار و تجهیزات فردی‌اش مانند موبایل می‌تواند یک رسانه یا بخش مهمی از یک شبکه
رسانه‌ای باشد، حاکمان مقتدر و حکومت‌های قدرتمند نمی‌توانند از انتشار اخبار جلوگیری کنند. در واقع رفتار نادرست و اظهارات آمرانه‌ مانند زمان جنگ‌های جهانی اول و دوم، دیگر نمی‌تواند شهروندان را وادار به پذیرش یا مجبور به اطاعت کند و اگرچه ممکن است مخالفت شهروندان و سوءظن افکار عمومی نسبت به ادعاهای حکومتی تاثیر مستقیم و بلافاصله نداشته باشد اما در گذر زمان فشار افکار عمومی و مخالفت‌های مردمی، چنان قدرتی دارد که بالاخره حکومتگران را وادار به چرخش در مواضع اولیه خواهد کرد. در عین حال رفتار دولتمردان ترکیه نیز نکات قابل توجهی دارد؛ از یک سو هماهنگی جامعه حکومتی ترکیه در قبال این مساله، جالب و قابل توجه‌ بود و نه فقط در قوه مجریه‌ که در سایر بخش‌های حکومتی، کارگزاران و حکومت‌کنندگان اعتبار اظهارات اردوغان را به چالش نگرفتند. از این بابت شاید تنها صدایی که از آنکارا شنیده می‌شد حرف‌هایی بود که اردوغان مطرح می‌کرد. این انسجام البته در بسیاری از کشورها نیز به چشم می‌خورد و نهادهای حکومتی برای بی‌اعتبار کردن یکدیگر تلاش نمی‌کنند. در عین حال رسانه‌های ترکیه نیز از شایعه‌‌پراکنی، دروغگویی و مچ‌گیری درباره رهبران یا نهادهای این کشور پرهیز کردند. حتی در کشورهایی که به نحوی با ماجرا مرتبط بودند مانند ایالات متحده رسانه‌ها‌ برای مچ‌گیری یا شایعه‌پراکنی تلاش نمی‌کردند بلکه تلاش خود را به روشنگری و تبیین ماجرا معطوف کردند.


با اطمینان نسبتا بالایی می‌توان اظهار کرد که با توجه به بازی با کلمات اردوغان در طول تحقیقات انجام شده برای کشف راز قتل خاشقجی، اگر فعالیت حرفه‌ای روزنامه‌نگاران نبود، شاید آگاه ساختن جهان از ابعاد این قتل و برخی اسرار آن‌ تا این حد سریع صورت نمی‌گرفت. البته برخی ناظران بر این باورند که اطلاعات درز کرده در رسانه‌ها و روزنامه‌های ترک و غیرترک، در حقیقت عملیات روانی سرویس اطلاعات ترکیه بوده است. قرائن مهمی وجود دارد که این ادعا را تایید می‌کند چنان که برخی اطلاعات انتشار یافته در این خصوص، مانند صدای ضبط شده حاصل از شنود مکالمات درون کنسولگری ترکیه، فقط در اختیار سرویس امنیتی ترکیه بوده است. اگر این اطلاع‌رسانی، عملیات روانی مدیریت یا راهبری شده از جانب سرویس امنیتی ترکیه باشد، بی‌گمان باید به این سرویس امنیتی تبریک گفت که چنین عملیاتی را به خوبی راهبر‌ی کرده است.
نکته پایانی این ماجرا تحمیل واقعیات بر ادعاهاست. در جهان کنونی واقعیات خود را بر ادعاها تحمیل می‌کنند حتی اگر تمایلی به افشای ادعاها نداشته باشند.
این نکات البته همگی برای ایرانیان درس‌های مهمی دارد. ایرانیان به مصداق ضرب‌المثل «ادب از که آموختی، از بی‌ادبان» باید اندیشه کنند و درس بیاموزند تا خود موجب عبرت دیگران نشوند.