اصلاح‌‌‌‌‌‌طلبان نخوانند!

سیدعلی هدایتی: 1- بازی تخت و تاج در خاندان سعودی آنقدر بدوی و غیرمتمدنانه و ادبار بوده و هست که حقیقتا دون‌شأن جریان‌‌های فکری اصیل و با‌نزاکت است که بخواهند در دل آن به دنبال پیدا کردن خود یا نظیری شبیه به خود بوده باشند اما متاسفانه اصلاح‌‌‌‌‌‌طلبان در ایران این کار را کردند و وارد این بازی شدند و شریک و نظیر گرفتند. دوستان ایرانی ملک عبدالله بن‌عبدالعزیز آل‌سعود (اگر مرحوم هاشمی‌رفسنجانی و دنباله‌‌های ایشان در سیاست ایران را دوستان خاندان سعودی تلقی کنیم) ناگهان شجره‌نامه خاندان سعودی و اصول این خانواده و خاطرات آن شب‌‌های جنادریه را فراموش کردند و دل در گرو پسر اول از زن سوم سلمان بن‌عبدالعزیز آل‌سعود بستند. جریان موسوم به اصلاح‌طلب در ایران نه برای فرزندان به بند کشیده عبدالله دل سوزاند و نه روی نفوذ محمد بن‌نایف در آمریکا و اروپا حساب باز کرد. اصلاح‌‌‌‌‌‌طلبان خود را در محمد بن‌سلمان یافتند. اگر ترامپ حمایت از شاهی بن‌سلمان را 500 میلیارد دلار قیمت‌‌گذاری کرد و با این پول تا حدودی ریاست‌جمهوری 8 ساله‌‌‌‌اش را تضمین کرد اما حامیان دولت در ایران- حالا اگر بحث دریافتی‌ها را ارفاق بدهیم- با دیدن سعودی جوان آرزوهای خود را مرور کردند. چقدر برایش هورا کشیدند و او را پرچمدار اصلاحات در عربستان نامیدند. نوشتند اگر دنیا همانند عربستان، بن‌سلمانی اداره می‌شد، زودتر به نقطه مطلوب می‌رسید! پسر سلمان فرزندان عبدالعزیز و فرزندان فرزندان عبدالعزیز را به بند کشید تا رقبای خود را از صحنه حذف کند؛ اصلاح‌‌‌‌‌‌طلبان در ایران اما برایش هورا کشیدند و نوشتند او در حال مبارزه با فساد است.
وقتی نخست‌وزیر لبنان را در ریاض کتک زدند و بستند و آداب میهمان‌نوازی عرب که هیچ، حق نوکری رفیق‌شان حریری را نادیده گرفتند و وجهی از بی‌فرهنگی و بی‌توجهی به بدیهی‌‌‌‌‌ترین آداب حقوق‌بشر و حقوق بین‌الملل و حقوق اسلامی را یکجا نشان دادند، اصلاح‌‌‌‌‌‌طلبان در ایران هرگز شعارهایی مثل جامعه مدنی و حقوق‌بشر و جهان‌وطنی و گلوبالیزیشن و... را در ذهن‌شان مرور نکردند. در عوض اما روی سفر بن‌سلمان به آمریکا و دیدارهایش با مدیرعامل فیسبوک و گوگل و افزایش پهنای باند در عربستان خیمه زدند و به صورت جمهوری اسلامی چنگ کشیدند که چرا از پسرک اصلاح‌طلب سعودی عقب افتاده است!
با دستور مستقیم بن‌سلمان، یمن به بزرگ‌ترین کارگاه جنایات جنگی در عصر حاضر تبدیل شد و سعودی در کودک‌کشی، از صهیونیست‌ها سبقت گرفت؛ اصلاح‌‌‌‌‌‌طلبان اما چشم از زنان سعودی برنداشتند و پلک نزدند و حقوق بدیهی مانند حق رای و حق رانندگی زنان در سعودی را نمودی از تمدن مطلوب سلمانی در حجاز خواندند و کف زدند!
موارد دیگری هم بوده که طرح آن زمان دیگری می‌خواهد اما حالا اصلاح‌‌‌‌‌‌طلبان ایرانی مانده‌‌اند و جنازه ناپیدای جمال خاشقجی که روی دست پرچمدار اصلاحات و نظیر و شبیه‌‌‌‌‌ترین فرد به آنها در عربستان مانده است!


هیتلر و موسیلینی و استالین و پینوشه و صدام و قذافی از نظرها محو شدند با کاری که پسر سلمان با جمال خاشقجی کرد. جنایتی کرد که روی جنایتکاران قبلی را اصطلاحا سفید کرد. سوپرمن اصلاحات در عربستان حالا به جنایتکار شماره یک دنیا تبدیل شده است. دوستان و مجیزگویان ایرانی بن‌سلمان اما روی‌شان سفید نیست.
یک جایی نوشته بود: «عمر جمال خاشقجی با ورود به کنسولگری عربستان در استانبول به پایان رسید. حالا باید بن‌سلمان تلاش کند جان سالم به در ببرد». خب! اصلاح‌‌‌‌‌‌طلبان ایرانی چه می‌کنند با این فاجعه دوست و همفکر سعودی‌شان؟ هیچ. برخی منابع، پسران و نوادگان عبدالعزیز را تا 1000 نفر هم ذکر کرده‌‌‌اند؛ حالا بالاخره یکی از اینها یا نواده‌های‌شان باز هم مطلوب اصلاح‌‌‌‌‌‌طلبان هموطن خواهد افتاد.
2- تعاریفی که اصلاح‌‌‌‌‌‌طلبان به بهانه دفاع از بن‌سلمان از اصلاحات و مبانی آن ارائه کردند، جزو بدیهی‌‌‌‌‌ترین مبانی و اصول انسانی است. حق به‌رسمیت شناخته شدن زنان در عربستان، اگر هم یک اقدام مناسب و متفاوت نسبت به حاکمان قبلی این پادشاهی تلقی شود اما اینکه این کشور به عنوان نماد اصلاح‌طلبی در منطقه و مدل حکومتی عربستان به‌عنوان مطلوب‌‌‌‌‌ترین مدل حکمرانی در دنیا جا انداخته شود؛ از آن اقدامات سبکی است که اصلاح‌‌‌‌‌‌طلبان مرتکب شدند و حالا مانده‌‌اند با خروارها سوال و شائبه‌ای که با حمایت‌‌های شلخته و بی‌قاعده از بن‌سلمان، در ذهن طرفداران‌شان نسبت به استانداردهای اصلاح‌طلبی به‌وجود آورده‌‌‌اند. اگر اصلاحات آن چیزی است که اصلاح‌‌‌‌‌‌طلبان درباره اقدامات بن‌سلمان گفته‌اند؛ خب! بخش عمده‌ای از اینها از همان ابتدای شروع نظام اسلامی در ایران به‌رسمیت شناخته شده و سال‌هاست زنان در ایران به عنوان نیمی از جامعه‌ ایرانی دارای اصلی‌‌‌‌‌ترین و محوری‌‌‌‌‌ترین حقوق هستند. با این تعاریف و تفاسیر، اساسا دیگر کارکرد و کاربرد اصلاح‌‌‌‌‌‌طلبان در جمهوری اسلامی چیست؟
چگونه محمد بن‌سلمان بن‌عبدالعزیز بن‌عبدالرحمن بن‌فیصل بن‌ترکی بن‌عبدالله بن‌محمد بن‌سعود را که هم خودش و هم جایگاهش طعنه به دنیای مدرن است، به عنوان پرچمدار اصلاحات جا زدن و نظام سعودی را مطلوب‌‌‌‌‌ترین شیوه حکمرانی در دنیا دانستن، از آن سوالاتی است که اصلاح‌‌‌‌‌‌طلبان باید تا مدت‌ها درباره آن به جامعه ایرانی جواب بدهند.
3- اصلاح‌‌‌‌‌‌طلبان خودشان هم مدت‌هاست فهمیده‌‌اند نه در فضای اندیشه و گفتمان و نه در ساخت سیاست، جایگاهی در آینده ایران ندارند. آنها ناگزیرند از پذیرش 2 راه؛ ادغام در محافظه‌کاری و راندن کالسکه نومحافظه‌کاران یا خروج رسمی از حاکمیت و پوشیدن خرقه اپوزیسیون. هر کدام را که انتخاب کنند قطعا دیگر در بالای مجلس نخواهند نشست. دلیل این موضوع هم مشخص است؛ نداشتن منظومه فکری منسجم در حوزه اعتقادی و همین‌طور نداشتن حسن‌نیت و اعتبار در حوزه حاکمیتی. هم بی‌اعتقاد شده‌‌اند و هم بی‌اعتبار.