تصمیمات خبرساز شورای شعر و ترانه دفتر موسیقی همچنان ادامه دارد ممنوع‌الدردسر!

مهدی فیضی‌صفت- فکر کنید شورایی در یک دفتر؛ دفتری که خود زیرمجموعه ای است از معاونت امور هنری وزارتخانه ای با نام فرهنگ و ارشاد اسلامی هر از چندگاهی غوغایی به پا می کند، خبرسازتر از هر وزارتخانه ای. در جدیدترین اتفاق، نام یک آهنگساز را از آلبوم ترانه سرایی نامدار خط زده که شهرتش را از دنیای شعر و ترانه در کوله بارش ریخته و حالا به خیل عظیم خوانندگان پیوسته است. روزبه بمانی، ترانه سرای مشهوری که سابقه همکاری با شناخته شده ترین آوازخوانان از آن سوی آب ها تا پولسازترین خوانندگان داخلی را در کارنامه دارد، چندی است تصمیم گرفته صدای خود را امتحان کند و ترانه هایش را که خریداران زیادی در میان جوان ها دارد، نه با حنجره دیگری بلکه با آواز خود روانه بازار کند. او در این راه 13 ترانه از خودش را به دست چهره های مشهوری در عرصه آهنگسازی و تنظیم سپرد و البته از ملودی های یارِ غارش هم در تولید آلبوم «کجا باید برم» بهره برد؛ علیرضا افکاری.
یک ممنوع‌الکارِ جذاب
علیرضا افکاری را جوان ها و علاقه مندان به موسیقی پاپ به خوبی می شناسند، برای دو خواننده بزرگ موسیقی ایران یعنی داریوش اقبالی و ابراهیم حامدی، «فول آلبوم» ساخته و از نصرالله معین تا احسان خواجه امیری، علی زندوکیلی، علیرضا عصار، رضا صادقی، خشایار اعتمادی، نیما مسیحا و چندین و چند خواننده نامدار دیگر روی ملودی های او، آواز سر داده اند. نکته قابل تامل این که بسیاری از این کارها با استقبال بسیار زیادی در میان علاقه مندان به موسیقی همراه بوده است. حالا شورای شعر و ترانه دفتر موسیقی، نام افکاری را از آلبوم بمانی خط زده و حتی اجازه نداده روزبه بمانی در قسمت تشکر از خانواده و سایر منسوبین! هم نام یکی از عوامل اثر را بیاورد. پیش‌تر افکاری در این باره گفته بود: «وزارت فرهنگ و ارشاد به کار کردن من مشروعیت نمی‌دهد و من کماکان ممنوع‌الکار هستم.»
یکی به نعل، یکی به میخ


حال سوال این است اگر« افکاری» ممنوع الکار است، چگونه قطعه ای از او در آلبوم قرار می‌گیرد؟! وگرنه خط زدن اسم آهنگساز چه دردی را از هنر و به طور خاص موسیقی دوا می کند؟ در این صورت جوانان به گناه نمی افتند؟! در دنیایی که تکنولوژی، مردم را در خود حل کرده، دسترسی به اطلاعات به هیچ عنوان کار سختی نیست. شبِ انتشار‌ آلبوم «کجا باید برم» روزبه بمانی در کانال تلگرامی اش از علیرضا افکاری عذرخواهی کرد و معلوم شد نام آهنگساز قطعه های مشکوکش! کیست: «... باید تشکر صمیمانه‌ای کنم از علیرضا افکاری برای زحمات بی‌دریغی که در این مجموعه کشید و نشد نامی ازش برده شه». به همین سادگی! شورای موسیقی وقتی می داند تصمیماتش با توجه به سرعت انتقال اطلاعات، هیچ ضمانت اجرایی ندارد، چرا کارهایی انجام می دهد که تنها افکار عمومی را نسبت به خود بدبین می کند؛ کاری که با آلبوم «ابراهیم»، جدیدترین اثر محسن چاوشی هم انجام شد.
پاتکِ چاوشی
بعد از جنجال های «ابراهیم»، قرار بر انتشار آلبوم با حذف دو قطعه شد که مضامین سیاسی و انتقادی داشت. این اتفاق صورت گرفت و آخرین اثر چاوشی با 6 قطعه بیرون آمد، اما در انتشار بین‌المللی، 8 قطعه داشت. جالب تر این که محسن چاوشی دو قطعه مجوز نگرفته را در کانال تلگرامی خود که صد هزار عضو دارد، منتشر کرد و تقریبا می توان گفت دیگر کسی از علاقه مندانش نبود که دو قطعه ممیز خورده را نشنیده باشد! فردایش هم دو آهنگ را از کانالش حذف کرد تا از عواقب احتمالی جلوگیری کند، ولی سوال این جاست مدیرانی که رای به حذف دو قطعه دادند، توانستند جلوی شنیده شدنش را بگیرند یا تنها بدنامی و واکنش منفی افکار عمومی را به جان خریدند؟ واکنش هایی که به استعفای محمدعلی بهمنی از ریاست انجامید. از طرف دیگر فرض می گیریم دو قطعه حذف شده از آلبوم به صورت رسمی بیرون می آمد و شنیده می شد، همان طور که حالا شنیده شده اما غیر قانونی، آیا اتفاق خاصی رخ داده یا نظمی به هم خورده است؟
مدیرانِ دردسرگریز
این موضوع، بُعد دیگری هم دارد که قابل تامل است. به نظر می رسد متولیان امر مجوز در حوزه فرهنگ و به طور ویژه موسیقی فقط سعی دارند از تنش دوری کرده و برای خود دردسر درست نکنند، وگرنه بحث کیفی و عمق آثار اهمیت چندانی برای شان ندارد. بررسی تنها چند نمونه از آثاری که امضای مدیران ممیزی را پای خود دارد، گواه این مدعاست، ترانه هایی سخیف که نه تنها بار معنایی ندارند، بلکه از ابتدایی ترین اصول عروضی بی بهره اند و تنها کنار هم قرار دادن واژه‌ها از سوی فردی است که نه تحصیلات آکادمیک ادبی دارد و نه ذوق و قریحه ای جوششی. مثل یک کار محبوب (در میزان شنیده شدن میان نوجوانان و جوانان) که بخشی از ترانه اش این است: «...بیا دلبریتو یه کم کمترش کن...دلم بی قراره داره کم میاره... دیگه خسته ام از حالت چشم تو و حالای باحال نصفه کاره». بد نیست مدیران شورای شعر و ترانه دفتر موسیقی کمی درباره ویژگی های ادبی این ترانه توضیح دهند! گویی مدیران شورای موسیقی فقط می خواهند از ایجاد دردسر برای خود جلوگیری کنند و تنها حواس شان به شعر و ترانه هایی است که امکان دارد انتشارشان سبب شود از سوی مدیران بالادستی بازخواست شوند.
موسیقی همچنان حکم بچه ای سرِ راهی را دارد برای مدیران؛ بچه ای که دست بر قضا سرنوشتی کوزِت وار داشته و گیر خانواده تناردیه افتاده است! اما هر چه هست تصمیمات اخیرشان در میان افکار عمومی، بازتاب مثبتی نداشته چرا که اندیشه را بُریدن، ممکن نیست.