از رقابت تا جنگ

فاطمه رحیمی- چین همیشه در عرصه اقتصاد یک رقیب سنتی برای آمریکا محسوب می‌شود اما از زمان روی کار آمدن دونالد ترامپ، روابط این دو ابرقدرت اقتصادی رو به خصومت نهاد و رقبای سرسختی برای هم شدند‌. طی چند ماه اخیر بین این دو کشور جنگ تجاری- تعرفه‌ای جدیدی شروع شده که می‌تواند سرآغاز جنگ سرد جدیدی باشد‌. اکونومیست در آخرین شماره خود به چگونگی رقابت این دو کشور در عرصه سیاسی و اقتصادی پرداخته که در ادامه می‌خوانید‌.
طی یک ربع قرن اخیر رویکرد آمریکا نسبت به چین بر باور همگرایی استوار بوده است‌. این همگرایی سیاسی و اقتصادی نه تنها چین را ثروتمندتر می‌کرد، بلکه آن را لیبرال‌تر، پلورالیست‌تر و دموکراتیک‌تر می‌ساخت، اما در این میان بحران‌هایی به وقوع پیوست، مانند بحران تنگه تایوان در سال 1996 یا سقوط یک هواپیمای جاسوسی در سال 2001‌. اما آمریکا بر این عقیده ماند که با امتیازهای درست، چین در نهایت به عنوان یک «ذی‌نفع مسوول» به نظم جهانی خواهد پیوست‌.
امروز آن همگرایی مرده است‌. آمریکا چین را یک رقیب استراتژیک می‌بیند؛ یک بازیگر خشن و قانون‌گریز‌. دولت ترامپ این کشور را متهم به مداخله در فرهنگ و سیاست آمریکا، سرقت مالکیت معنوی و تجارت ناعادلانه و همچنین تلاش نه تنها برای رهبری آسیا بلکه سلطه جهانی کرده است‌. این کشور سوابق حقوق بشری چین در داخل و گسترش آن به خارج از مرزها را محکوم کرده است‌. طی ماه جاری مایک پنس، معاون رییس‌جمهور آمریکا حمله لفظی شدیدی به چین داشت و صحبت‌هایش به شکل شومی شبیه شیپور یک جنگ سرد تازه بود‌.
اصلا فکر نکنید که پنس و رییس اش، دونالد ترامپ تنها هستند‌. دموکرات‌ها و جمهوریخواهان برای ضربه زدن به چین با هم رقابت می‌کنند‌. از اواخر دهه 1940 تاکنون هیچ‌گاه فضای بین تاجران، دیپلمات‌ها و نیروهای نظامی آمریکا تا این اندازه با این ایده که ایالات متحده با یک رقیب ایدئولوژیک و استراتژیک جدید روبه‌رو است، تفاهم نداشته‌.


در عین حال چین نیز تغییر نیات مختص خود را دارد‌. استراتژیست‌های چینی مدت‌هاست آمریکا را متهم می‌کنند که به صورت مخفیانه خواستار متوقف کردن خیزش این کشور بوده است‌. بخشی از چرایی استراتژی «مخفی نگه داشتن قدرت و خریدن زمان» از سوی چین هم به همین برمی‌گردد‌. برای بسیاری از چینی‌ها بحران مالی 2008 لزوم توازن و فروتنی را از بین برد‌. از آن زمان، شی جین پینگ، رییس‌جمهور چین «رویای چینی» خود از ملتی که قامتی بلند در جهان دارد را تقویت کرده است‌. بسیاری از چینی‌ها آمریکا را ریاکاری می‌بینند که تمام گناهانی که چین را به آنها متهم می‌کند را مرتکب می‌شود‌. زمان مخفی کاری و وقت خریدن پایان یافته است‌.
این مساله‌ای بسیار هشداردهنده است‌. به گفته اندیشمندانی چون گراهام آلیسون از دانشگاه‌ هاروارد، تاریخ نشان داده که هژمون‌هایی مانند آمریکا و قدرت‌های رو به خیزشی مانند چین می‌توانند در یک چرخه رقابت خصمانه محبوس شوند‌.
آمریکا ترس این را دارد که زمان به نفع چین است‌. اقتصاد این کشور با سرعتی دو برابر اقتصاد آمریکا رو به رشد است و چینی‌ها پول خود را وارد فناوری‌های پیشرفته‌ای چون هوش مصنوعی، محاسبات کوانتومی و بیوتکنولوژی می‌کنند؛ اقدامی که امروز دلهره‌آور است- ریشه‌یابی مالی معنوی غیرقانونی- فردا غیرممکن خواهد بود‌. چه خوشمان بیاید چه نه، هنجارهای جدید درباره چگونگی رفتار ابرقدرت‌ها با هم در حال شکل‌گیری است‌. زمانی که انتظارات شکل بگیرد، تغییر دوباره آن سخت خواهد بود و برای خاطر نوع بشر هم که شده، این دو کشور باید به یک درک صلح‌آمیز برسند‌. شاید اینکه چین و آمریکا به رقیب تبدیل شدند، اجتناب‌ناپذیر بود، اما اینکه این رقابت به جنگ منجر شود، اجتناب‌ناپذیر نیست‌.