خواننده و پژوهشگر آواز ایرانی از حال نا کوک موسیقی اصیل ایرانی می گوید

از خوانندگان توانمند و صاحب سبک آواز ایرانی است که لحن و شیوه‌ خاص خودش را در پیش گرفته است. در روزگاری که شماری از خوانندگان در دام کپی و تقلید افتاده‌اند، «حسین علیشاپور» از این دام گریخته است. سال‌ ها سابقه تدریس، تحقیق و فعالیت رسانه‌ای در عرصه های مرتبط با آواز و موسیقی ایرانی دارد و از همین رو، رویکردی دقیق و موشکافانه به دایره مسائل این هنر دیرپا و بااصالت اتخاذ کرده است. وی اعتقاد دارد: دشوارترین کار در موسیقی ایرانی، آواز خواندن است. اما این روزها آوازخوانی در موسیقی ایرانی کم‌‌رنگ شده چون خوانندگان ترجیح شان خواندن تصنیف است تا آواز. با ورود موج جدید موسیقی، خوانندگانی به این عرصه پا گذاشته اند که با آهنگ های پرتحرک صحنه ای و حاشیه‌سازی‌های مرسوم، می خواهند یکی دو ساله مشهور و پولدار شوند. بزرگ ترین حسرتش، دیدن جای خالی استادان بزرگ آواز ایرانی روی صحنه‌هاست. علیشاپور، خواننده آواز ایرانی که تجربه کنسرت های متعدد ملی و بین المللی، داوری جشنواره‌های موسیقی و همکاری با استادان برجسته ای چون کیوان کلهر را دارد، در حضور کوتاهش در مشهد، از این دغدغه ها با ما سخن می گوید.
 
سرشتم را به هنر نوشته‌اند
علیشاپور سر حرف را با اشاره به گوشه‌ای از فعالیت های هنری خود باز می کند و می گوید: بیشتر اوقاتم به کار و پژوهش در مکاتب آوازی و سبک های استادان شاخص آن مکاتب و استخراج مطالب برای استفاده های عملی از آن ها در زمان حاضر می گذرد. متاسفانه آواز ایرانی هنری است در محاق و شاید تلاش ناچیز من کمی بتواند به آن کمک کند. به همین دلیل در عرصه اجرا، در حال تمرین کنسرت هایی هستم که همه آن ها در شهرستان ها برگزار خواهد شد و به جز برنامه های محدودی در جمع اهالی هنر، فعلا رغبتی به اجرای کنسرت در تهران ندارم. در زمینه تولید آلبوم هم بیش از یک سال است که آلبومی را برای خواندن قبول نکرده ام و تنها در حال ضبط تک آهنگ هایی هستم که عمدتا خودم ساخته و شعرش را هم سروده ام.وی از بستر شکل‌گیری علاقه اش به موسیقی می گوید و زمینه‌های هنری در خانواده و البته خاک هنرپرور شیراز را عامل این عشق به هنر می داند و تعریف می کند: در دوران کودکی به همراه خانواده ساکن شیراز بودیم. از همان ایام به موسیقی علاقه وافری داشتم و جالب آن که همان زمان هم تمایلاتم بیشتر به سمت و سوی موسیقی پاپ و اشعار خوش گرایش داشت.این خواننده آواز ایرانی که سرشت اش به هنر آمیخته است، خاطر نشان می کند: صدای خوش چه از سوی اجداد پدری و چه خویشان مادری ودیعه ای موروثی است و گوشم با صدای خوب بیگانه نبود. اما جرقه حرکت حرفه‌ای من در موسیقی اصیل ایرانی در ۱۶ سالگی و با شنیدن صدای جادویی استاد غلامحسین بنان زده شد. به هر روی عاشقی از آن زمان شکل گرفت و تاکنون نیز ادامه دارد.
دریغ از جای خالی استادان بزرگ موسیقی ایرانی


در ادامه به برخی از آمال و آرزوهایش اشاره می کند و می گوید: همیشه آرزو داشتم، هم عصر و هم دوره استادانی چون تجویدی، یاحقی و وفادار بودم؛ با این حال، توانسته ام آثاری از آن ها را بخوانم. همچنین به سبک و سیاق آهنگ سازی استاد فضل ا... توکل هم بسیارعلاقه دارم. امیدوارم بتوانم آثار این بزرگان را بازخوانی کنم. خوشبختانه بخت یارم بوده که توانستم در سال های ۱۳۹۰ و ۱۳۹۴ در شش کنسرت کنار کیوان کلهر، استاد نامی موسیقی ایرانی باشم. فرصت نابی که مسلما نصیب هر آوازخوانی نمی شود. البته بارها و بارها با استادان دیگری هم اجرای کنسرت داشته ام که همه این همکاری ها برایم افتخاری بزرگ است.
بزرگ ترین حسرت علیشاپور، فقدان استادان بزرگ موسیقی ایرانی است. از دیدگاه او، این یک واقعیت غیرقابل انکار است که ما در طول سالیان اخیر نتوانسته ایم شرایطی برای جایگزینی بزرگانی چون بنان ها فراهم کنیم. جوانان فعال در عرصه موسیقی ایرانی باید روش و منش آن بزرگان را الگوی عمل خود قرار دهند.
هنرمند واقعی بر پایه بناهای باشکوه گذشتگان، بنای نو می سازد
کارنامه هنری علیشاپور نشان دهنده تمایلش به ایجاد سبک و خلاقیت در حوزه موسیقی ایرانی است. وی به امضای هنرمند پای کارش بسیار معتقد است و برای رسیدن به آن تلاش می کند و در این باره توضیح می دهد: ذات هنر آفرینش است و هنرمند، ذره ای است از وجود خداوند و تجلی ذات او که زیبایی می آفریند. مسلم است که در این راه مرارت های زیادی وجود دارد و کسی که در این وادی گام برمی دارد، باید زمان و حیات خود را عاشقانه فدا کند، بیاموزد و تا دم مرگ، یک دم از آموختن و ساختن غافل نباشد.این استاد و پژوهشگر موسیقی اصیل ایرانی تاکید می کند: به عنوان کوچک ترین شاگرد این عرصه، همیشه سعی کرده ام ضمن حفظ اصالت های ایرانی، در همین فضای موسیقی ایرانی، باغچه کوچکی درست کنم و گل هایی را با سلیقه خود در آن پرورش دهم. حال آن که چقدر توفیق داشته ام، اهالی فن و نظر درباره اش خواهند گفت. اما حقیقت آن است که هنرمند واقعی بر پایه بناهای زیبا و باشکوه قدیم، بناهای نو و ریشه دار می سازد. ‌وی تعریف هنر آواز و خواننده با اصالت ایرانی را از زبان خود این طور بیان می کند: آواز ایرانی، دریایی است بیکران و عمیق و آوازخوان ایرانی مجنونی است جست و جوگر که باید در این مسیر عاشقانه رهجوی و رهپوی باشد. بی‌شک دشوارترین کار در موسیقی ایرانی، آواز خواندن است. سال‌ها باید زحمت و ممارست داشت تا به آوازخوانی خوب تبدیل شد.
خوانندگان خوش آواز هم در پی سلبریتی شدن هستند
بر این باور است که این روزها آوازخوانی در موسیقی ایرانی کم‌ رنگ شده و خوانندگان ترجیح شان این است که تصنیف بخوانند و اگر مجالی بود چند دقیقه‌ای هم برای خالی نبودن عریضه، آواز می‌خوانند. چون بر این باور اشتباه هستند که آواز مخاطب ندارد،اما غافل‌اند که آواز خوب همیشه مخاطبان خاص خود را دارد. به هر ترتیب، آواز ایرانی این روزها مورد بی‌توجهی قرار گرفته و روزگار خوشی ندارد. حتی خوانندگانی که توان زیادی در آواز خواندن دارند هم چندان به این سمت تمایل نشان نمی‌دهند و به سلبریتی بودن فکر می‌کنند.در چند سال اخیر شاهد ظهور موج جدیدی از موسیقی و خوانندگی هستیم که به ‌رغم رنگ و لعاب ظاهری خوب و گرایش عمومی به آن، با کمتر سواد هنری می‎توان به سطح نازل و  یک بار مصرف این سبک‎های وارداتی پی برد. علیشاپور به عنوان یک هنرمند و محقق موسیقی درباره دلایل این ابتلای عمومی و پیش بینی عمر و ماندگاری این موج هنری با ابرازتاسف می گوید: این مشکلی نیست که فقط گریبان موسیقی و خوانندگی را گرفته باشد و در همه عرصه ها چنین رویکردی هم از سوی مردم و هم ارائه دهندگان کار به عناوین مختلف وجود دارد. اما در موسیقی، گویا وضع به گونه ای شده که هرکسی می خواهد سریع بیاید و به هر واسطه‌ای شده، در اصطلاح پول و پَله ای به هم بزند و بار خود را ببندد و برود.وی می افزاید: همین است که شاهدیم برخی خوانندگان با سر و صدای فراوان وارد این عرصه می شوند و یکی دو سالی با چند آهنگ عمدتا پرتحرک و حواشی های متعدد روی صحنه هستند و بعد به تدریج کم رنگ و کم رنگ تر می شوند. همان طور که همه می دانیم، ماندگاری، دقیقا موضوعی است وابسته به عمق و آفرینش یک هنرمند و اقبال عمومی در ماندگاری اثر هنری و هنرمند نقشی ثانویه دارد. به هرحال فعلا شرایط غالب به همین منوال است و تنها چشم امید به آینده دوخته ایم تا این شرایط تغییر کند.