برکناری در کمین بن سلمان

شریفی-ولیعهد خام تاکنون هر چاله ای کنده، خودش اولین شخصی بوده که در آن افتاده است. چاله هایی که گاه تبدیل به مردابی می شوند و او را می بلعند. همچون جنگ خودسرانه یمن که معلوم نیست چه زمانی به پایان خواهد رسید. اقدامات و دستورات بن سلمان از بازداشت شاهزادگان در هتل پنج ستاره تا اسارت نخست وزیر لبنان، هیچ کدام برای او به اندازه دستور قتل خاشقچی هزینه ساز نبوده است. بن سلمان  در سطح ظالمانی چون «صدام حسین» و «معمر قذافی» قرار گرفته است که از سفارتخانه‌هایشان برای ترور تبعیدی‌ها استفاده می کردند. اکنون عربستان سعودی با بزرگ ترین بحران دیپلماتیک خود با غرب بعد از حملات 11 سپتامبر سال ۲۰۱۱ مواجه است و این بحران با دستان خود خانواده سلطنتی ایجاد شده و دلیل آن این است که به نظر می‌رسد ماجرای ناپدید شدن ستون‌نویس روزنامه «واشنگتن پست» به طور مستقیم به دولت عربستان باز می‌گردد. روزنامه تایمز انگلیس در مقاله ای با عنوان «چه کسی جانشین محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان می‌شود؟» نوشت: اگر ملک سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه عربستان تصمیم بگیرد ولیعهد را قربانی کند احتمالا ترجیح خواهد داد این پست همچنان متعلق به این خانواده باشد و همین مسئله باعث شده «خالد بن سلمان»، سفیر عربستان در واشنگتن و برادر کوچک تر محمد بن سلمان که به تازگی در پی پرونده خاشقچی به ریاض فراخوانده شده، جایگزین احتمالی باشد. خالد یکی از افرادی بود که مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا در سفر اخیرش به ریاض با او دیدار کرد. البته در صورت سرمایه گذاری روی «خالد» به نظر نمی رسد کنار گذاشتن «محمد» از ولیعهدی کار ساده ای باشد. او از زمانی که پدرش به پادشاهی رسید توانسته مراکز قدرت را به تنهایی در دست بگیرد؛ از ریاست بر غول نفتی آرامکو تا وزارت دفاع و ولیعهدی رژیم سعودی. «گاردین» نیز نوشت که اگر ردپای ناپدید شدن  خاشقچی به بن سلمان برسد، زمان آن رسیده که تغییرات اساسی در خاندان سلطنتی عربستان انجام بگیرد. با این حال، چیزی که او را به خطر نزدیک کرده میزان زیاد اطلاعات و اسنادی است که از جنایت در کنسولگری سعودی در استانبول منتشر می شود. نیویورک تایمز در گزارشی هویت افراد مظنون در پرونده جمال خاشقچی را مشخص کرده است. بر اساس این گزارش، دست‌کم 9 نفر از ۱۵ مظنون معرفی شده در ارتش، سرویس امنیتی یا وزارتخانه‌های عربستان مشغول بوده‌اند. روزنامه نیویورک تایمز به کمک نرم‌افزارهای تشخیص چهره، یک بانک اطلاعاتی از شماره تلفن‌های عربستان سعودی، اسناد دولتی عربستان که منتشر شده‌اند، اظهارات شاهدان و گزارش رسانه‌ها، گزارشی درباره "هویت مظنونان پرونده جمال خاشقچی" تهیه کرده است. در این گزارش به عنوان مثال به فردی به نام ماهر عبدالعزیز مطرب به عنوان مظنون اشاره شده که به نوشته نیویورک تایمز در سفرهای امسال به آمریکا، اسپانیا و فرانسه ولیعهد عربستان را همراهی کرده است. همین مستندات باعث شده واشنگتن از آب گل آلود حادثه اخیر ماهی بگیرد، آن هم صیدی چند ده میلیون دلاری. چند هفته پیش هنگامی که ترامپ اعلام کرد سعودی بدون کمک آمریکا دو هفته هم دوام نمی آورد، ریاض با تاخیری چند روزه به این سخنان واکنش نشان داد. اما اکنون در تغییر موضعی 180 درجه ای حاضر شده در قبال جنایت اش به آمریکا «حق السکوت» بپردازد. بر همین اساس، همزمان با ورود مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا به ریاض، عربستان سعودی 100 میلیون دلار بابت تامین بخشی از هزینه های حضور آمریکا در سوریه به واشنگتن پرداخت کرد!
قصابی خاشقچی با موسیقی
شیشه های عینکش زیر پا خرد شده، لخته خون زیر چشمانش را سیاه کرده، خودش هم آن قدر کتک خورده و بدنش کوفته شده که نتواند تکان بخورد. خاشقچی در داخل ساختمان کنسولگری به شدت شکنجه شده بود. حالا نوبت تیم ترور اعزامی آل سعود، همان 15 نفری بود که به عنوان توریست با دو جت اختصاصی به استانبول آمده اند تا وارد عمل شوند. آن ها ابتدا انگشتان جمال و در نهایت سر این روزنامه نگار مشهور را به طرز وحشیانه بریده‌اند. در اسناد صوتی به دست آمده صدای اعتراض محمد العتیبی، سرکنسول سعودی در استانبول شنیده می شود که می‌گوید: «این جنایت را بیرون از کنسولگری انجام دهید و برای من بلا و دردسر درست نکنید.» در پاسخ به اعتراضات سرکنسول، فردی با خشونت به وی می‌گوید: «اگر در بازگشت به عربستان قصد زندگی داری، ساکت شو.» برای سعودی ها که همیشه با شمشیر سر می بریدند صدای اره برقی آزار دهنده بود. بر اساس نوارهای صوتی ضبط شده‌ای که در اختیار مقام‌های ترکیه است، پیش از این که خون بر دیوار و وسایلی که اردوغان می گوید تازه رنگ شده بپاشد، سرهنگ «صلاح الطبیقی»، رئیس پزشکی قانونی امنیت عمومی عربستان از دستیارانش خواسته در زمان مثله کردن بدن  خاشقچی «به موسیقی گوش کنند.» منابع ترکیه‌ای اظهار کردند: قتل جمال تنها در هفت دقیقه انجام شده و تیم امنیتی هیچ تحقیقی از او انجام نداده‌ و این اشاره صریح به این دارد که آن ها دستورهایی را از بالادستی‌ها درباره قتل او بدون نیاز به بازجویی گرفته بودند.همزمان الجزیره به نقل از منابع ترکی گزارش داد : ماهر مطرب از چهره‌های نزدیک به محمدبن سلمان  که در مراسم رسمی بسیاری در کنار تیم حفاظت وی بوده ،هماهنگ‌کننده عملیات قتل جمال خاشقچی  است. او در روز ترور ۱۹ تماس تلفنی، از جمله چهار تماس با دفتر منشی ولیعهد سعودی داشته است.
 
 فراخبر
خاشقچی فقط یک روزنامه نگار نبود!

مهدی تدینی-چرا حاکمیت عربستان باید به خاطر یک روزنامه‌نگار خود را این‌چنین رسوا کند؟ مگر اصلاً یک روزنامه‌نگار تبعیدی (یا فراری) چقدر می‌تواند تأثیرگذار باشد که باید او را در خارج سربه‌نیست کرد؟ این وجه نامعقول قضیه است! راحت‌ترین کار این است که به سادگی بگوییم، آمرانِ  جنایت مشتی احمق بوده‌اند که اصلاً به عواقب کار خود نمی‌اندیشیده‌اند! اما این پاسخ به نظرم اشتباه، گمراه‌کننده و در واقع طفره‌ رفتن از پاسخ است.به همین دلیل شما را دعوت می‌کنم کمی عمیق شویم و از لایۀ سطحی اخبار به عمقی ناپیدا برویم که هیچ‌گاه اخبار آن را نمایان نمی‌کند. نکتۀ اصلی این است: گزارۀ اصلی درباره خاشقچی گمراه‌کننده است، یعنی این گزاره: «روزنامه‌نگار منتقد دولت سعودی سربه‌نیست شد.» این گزاره نادرست نیست، اما گمراه‌کننده است. در واقع این گزاره به ما اجازه نمی‌دهد به ابعاد ناپیدای قضیه پی ببریم. چرا؟ وقتی می‌گوییم «روزنامه‌نگار» در ذهن مان فردی مجسم می‌شود که کارش نوشتن مقالات است و اخبار را تحلیل می‌کند و البته از اندیشه‌هایی نیز دفاع می‌کند. ما با همین برداشت گمراه می‌شویم! مگر یک روزنامه‌نگار چقدر می‌تواند نفوذ و اهمیت داشته باشد که لازم باشد او را در خارج از کشور با این هزینۀ گزاف سربه‌نیست کرد؟ برای همین همه‌چیز نامعقول یا احمقانه به نظر می‌رسد.اما نکته این است که خاشقچی چنین روزنامه‌نگاری نبود. خاشقچی مشاور شاهزاده‌ای چون ترکی فیصل بود، کسی که 25 سال وزیر استخبارات (اطلاعات) عربستان بود. یا وقتی الولید بن طلال، ثروتمندترین مرد و شاهزادۀ عرب شبکه‌ای تلویزیونی تأسیس کرد، خاشقچی را به مدیریت آن نهاد. همین شاهزاده ثروتمند در جریان مبارزه بن سلمان با فساد به مدت 84 روز بازداشت شد و دقیقاً یکی از نقدهای اساسی خاشقچی به بن سلمان همین نحوه مبارزه او با فساد بود، زیرا می‌گفت: «چرا با عده‌ای برخورد می‌شود و با عده‌ای دیگر نمی‌شود؟»همین دو مثال کافی است تا بفهمیم خاشقچی نه صرفاً یک روزنامه‌نگار، بلکه عضوی از یک بلوک قدرت بسیار نیرومند در عربستان بود که بازوهای سیاسی و اقتصادی نیرومندی دارد اما در پی اوج‌گیری بن سلمان مغلوب و مغبون شده است. زمانی که ترکی فیصل سفیر عربستان در آمریکا بود، خاشقچی به او مشاوره می‌داد. حال آیا تصادفی است که وقتی بن سلمان قصد دارد قدرت را به طور کامل در قبضه خود بگیرد خاشقچی به آمریکا مهاجرت می‌کند؟ اگر آن جناح شکست‌خوردۀ سعودی بخواهد در آمریکا برای جلب نظر سیاستمداران آمریکایی و محدود کردن بن سلمان دست به لابی‌گری بزند آیا خاشچقی گزینۀ مناسبی برای این کار نیست؟ او هم دست‌به‌قلم است، هم چهره‌ای بسیار موجه است و هم روابط گسترده‌ای درون قدرت دارد. فرضیه‌ای که می‌خواهیم مطرح کنیم این است که اگر خاشقچی سربه‌نیست شد به خاطر «روزنامه‌نگار بودنش» نبود، بلکه احتمالاً او عضوی فعال از یک جناح قدرت بود که در آمریکا می‌توانست با لابی‌گری نظر سیاستمداران آمریکایی را برای حمایت از جناح مخالف بن سلمان جلب کند. بی‌تردید آن جناح شکست‌خوردۀ سعودی با آن نیروی سیاسی و اقتصادی فراوان خود بیکار نمی‌نشیند تا بن سلمان با خرج کردن ثروت ملی و بهره‌گیری از امکانات حکومت قاپ همۀ آمریکایی‌ها را برُباید.