روزنامه شهروند
1397/07/25
قرار بود اینجا زندگی بیاید
زهرا جعفرزاده| «اوضاع چطور شده؟ چطور باید میشد، از آن موقع هم بدتر شده، بیشتر شدهاند، شما یکسر برو میدان شوش، ببین در پیادهراهها چه خبر است، کوچه پسکوچهها پُر شده، قبلا همهشان در یک پارک جمع شده بودند، حالا که پارک نیست، کوچهها را گرفتهاند.»ستونهای دراز و بدقواره ساختمان نیمهکاره از فاصله چندمتری، عرضاندام میکنند. سرسره فلزی ناتمام برای کودکانی که دلشان برای سرخوردن از رویش غنج میرود، دست تکان میدهد و سیمانهای روی هم نشسته که انگار قرار است تبدیل به یک ساختمان عریض و طویل شود، هر روز بیشتر از روز قبل توی ذوق اهالی میزند. اهالی حالا تنها آنهایی نیستند که زاده «هرندی» و «دروازه غار»ند و به خانه آبا و اجدادیشان وفادار ماندهاند، اهالی از 15، 10سال پیش، مهاجرانیاند که کار خیلیهایشان اعتیاد است، آنها که درآمدشان از مواد است و زندگیشان در اتاقکهای چندمتری خلاصه شده.
«دیوار کشیدند تا معتادها نروند داخل پارک. نمیروند. عوضش همه کارشان را در کوچه پسکوچهها میکنند، دستشوییشان، موادکشیدنشان، دزدیشان.»
بیستم مهر سال 94 بود که اعضای شورای شهرچهارم در یک ماموریت ویژه، از پشت صندلیهایشان در «بهشت» بلند شدند و به یکی از مناطق جنوبی تهران رفتند. مقصد، پارک حقانی در محله هرندی دروازه غار بود؛ محلهای آسیبدیده در منطقه 12 تهران. همه بودند، از چمران که آنموقع رئیس شورای شهر بود تا حافظی و انصاری و دنیا مالی. سه معاون قالیباف که آن زمان شهردار تهران بود و شهرداران منطقههای 12 و 15 هم گروه را همراهی میکردند. پارک حقانی و محله هرندی، سوژه آن روزها بود، همه جا حرف از این محله، جمعیت بالای معتادان و کارتنخوابهایش بود. حرفها، وعدهها و تصمیمها زیاد بودند، از راهاندازی مددسرا و گرمخانه تا انتقال معتادان به مراکز ترک اعتیاد. بهزیستی و شهرداری و نیروی انتظامی، کار را به گردن دیگری میانداختند، یکی میگفت وظیفهام نیست آن یکی میگفت بودجه نداریم و... با همه اینها اما هر سازمان، فارغ از وظیفهای که داشت، وارد میدان شد. کمکم پای سازمانهای مردمنهاد هم به میان آمد و مهربانیها گل کرد. غذای مهربانی، دیوار مهربانی، یخچال مهربانی و... وعده غذایی معتادان متنوعتر شد، لباسها و پتوهایشان بیشتر. برایشان حمام و سرویس بهداشتی صحرایی آوردند و میانشان کارت حمام پخش شد.
«قبلا خود ما معترض بودیم، میگفتیم چرا اینهمه معتاد در پارک نشسته و کسی هم چیزی نمیگوید، تجمع کردیم، نامه نوشتیم، بیرونشان کردند، جمعشان کردند و آخرسر هم پارک را خراب کردند. پای معتادان را که از پارک بریدند، وضع محله بدتر شد.»
بیستوهشتم مهر سال 94، «هرندی» کلید واژه سخنرانی اعضای شورای شهرچهارم در یکی از جلسههایشان بود. صدای محمد سالاری، از پشت تریبون شنیده میشد که میگفت: «باید طرح ارتقای کیفیت زندگی در منطقه 12 تهران اجرا شود.» آن را یک آزمون بزرگ برای شورا و شهرداری میدانست. مرتضی طلایی میگفت که باید معابر در این محله بازگشایی شوند: «اگر ساختوساز در این محله آغاز شود، به خودی خود آسیبها رفع میشود.» همانسال بود که اجرای پروژه بوستان زندگی در «هرندی» تصویب و قرار بر این شد تا دوسال بعد، یعنی در سال 96 به پایان برسد؛ پروژهای که سه بوستان خواجویکرمانی، بهاران و حقانی را به هم متصل میکرد، سالن سرپوشیده داشت، پارکینگ و شهر کودک و آمفیتئاتر و دریاچه و پیادهراه و... داشت. قرار بر این بود تا نردهها و دیوارهای پیرامونی از پارک شهر الگوبرداری شود.
«نمیدانیم والا قرار است چه اتفاقی بیفتد. دوسال است میخواهند هتلمتل، پاساژ ماساژ بسازند. نگاه کنید، همان که ستونهایش بالاست. فعلا که خبری نیست. فقط پارکها را با هم قاطی کردهاند. معتادان هم دیگر وارد پارک نمیشوند؛ درش بسته است؛ قفل زدهاند؛ راهشان نمیدهند؛ میآیند در کوچهها. بغل بیمارستان مولوی بروید، پر از معتاد است، مثل کوچه خودمان. شبها معتادان اینقدر زیاد میشوند که روی هم روی هم میخوابند. هیچکس هم هیچکاری نمیکند، مامور میبیند، میرود. کلا به شما بگویم از تعداد معتادان کم نشده که بیشتر هم شده.»
خرداد سال 97، الهام فخاری، رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران، نسبت به توقف پروژه بوستان زندگی در محله هرندی تذکر داد و از مسئولان خواست تا در این زمینه گزارشی بدهند. به گفته فخاری، برای این پروژه بودجهای تصویب شده و حالا اعلام کردهاند که پروژه پس از دو سال وقفه در سال 98 تمام میشود. دیوار پیرامونی بوستان زندگی تمام شده، درهای آهنی بالا پاهایشان را در زمین کوبیدهاند، درها چفت شده، نردهها زده شده تا پای معتادان به داخل پارک باز نشود، باز هم نشده. آنها اساسا راهی برای ورود به پارک ندارند.
«کوچهها بوی ادرار گرفته، کاش فقط ادرار بود، وسط کوچه مدفوع میکنند. وارد کوچهها که بشوی، باید ماسک بزنی. همین پایین یک خانه متروکه هست که مال شهرداری است. اگر دروغ نگویم، شبی بالای 50، 60 معتاد داخلش جمع میشوند. خودم 40، 50سال است در این محله زندگی میکنم. بچه که بودیم یک معتاد هم اینجا نمیدیدیم؛ اگر هم کسی اعتیاد داشت، کت و شلواری بود.»
تصویر سیاه مچاله سه معتاد درست روبهروی پارک تازهساخت حقانی سایه انداخته است. مرتضی، عباس و مجتبی دور خودشان چنبر زدهاند. آنها به نمای روبهرویشان، سازههای نیمهتمام و خسته پروژه بزرگ بوستان زندگی زل زدهاند و زندگیشان را در پایپهای شیشهای دود میکنند. مرتضی با صورتی سیاه، دستانی سیاه و پیراهنی سیاه به زحمت واژهها را از میان لبهای سیاهش بیرون میدهد. میگوید آرد میکشد، احتمالا همان هرویین. از پارک حقانی تنها اسمش را شنیده. دو سه روز است که از شهرستان آمده. عباس و مجتبی هم اهل تهران نیستند. یکی از شمال غربی کشور آمده و یکی هم از جنوب؛ 6 ماهی میشود و در تمام این 6ماه، در کوچه و پسکوچههای هرندی پرسه میزنند؛ روی دیوارهایش دستشویی میکنند و روی زمینهای آسفالتش میخوابند. شبها را در گرمخانه میگذرانند، اما فقط شبها. عباس میگوید محله یک توالت دارد که همان هم پر شده. مرضیهخانم ساکن خانه روبهرویی پارک حقانی سابق است و از آن بالا سریال آمدن و رفتن معتادان را به تماشا نشسته. آنها منتظرند شهرداری خانهشان را بخرد تا بروند از این محله. ساختمان خانه آنها جدا از همه خانههاست: «ما اصلا نمیدانیم اینها از کجا آمدهاند. مال اینجا نیستند.» مرضیهخانم میگوید تعداد معتادان بعد از ماجرای پارک، کم شده اما در کوچهها پخش و پلا شدهاند. نقد لیلی ارشد، مدیر خانه خورشید بر فعالیت های شهرداری در هرندی
راهاندازی ساختمان تجاری برندهای معروف در دروازه غار!؟
لیلی ارشد، مدیر خانه خورشید است؛ خانهای که سالهاست در محله هرندی تهران، در منطقه 12 فعال است و زنان آسیبدیده را تحت پوشش قرار میدهد. لیلی ارشد، پیش از این شاهد حضور معتادان در پارک حقانی بود و حالا هم روند ساخت و ساز در پارک حقانی را نظارهگر است. هر روز که مسیر خانه خورشید را طی میکند، به حال و روز محله افسوس میخورد:«دور تا دور پارک حقانی را دیوار کشیدهاند، نرده و سنگ زدهاند و دیگر کسی نمیتواند داخل پارک برود.» ارشد میگوید در محله هرندی15 «انجیاو» فعال هستند، اما برای تغییر کاربری پارک حقانی، با هیچ کدام از این «انجیاو»ها مشورت نشد:«شاید اگر با «انجیاو»ها صحبت میشد و آنها در جریان تصمیمگیریها قرار میگرفتند، نتیجه متفاوت میشد. خیلی از این پروژهها و برنامهها را ما نمیپسندیم، اما در تصمیمگیری دخالت داده نمیشویم. در نهایت هم نمیدانیم واقعا این پروژهها چقدر ارزش اجرایی دارند و میتوانند نتیجه داشته باشند. مسأله دیگر این است که آنقدر گروههای مختلف و نهادهای دولتی و غیردولتی در این منطقه مداخله داشتند و آدمهای مختلف به آن رفت و آمد کردند، اما در نهایت اتفاقی که افتاد خیلی نتوانست به نفع اهالی باشد و آسیبها را کم کند.»
ساخت و ساز در پارک کم و بیش ادامه دارد، دور تا دور پارک حصار آهنی کشیده شده، استخر نیمه کاره مانده، شهربازی با سازه سرسره رها شده و لیلی ارشد میگوید ظاهرا قرار است در همین محوطه پارک، ساختمانی تجاری ساخته شود که در آن برندهای مختلف فعال شوند. اما نکته این است که آیا مردم دروازه غار، برندپوش هستند یا برندپوشهای شهر برای خرید به این محله میآیند؟:«سوالی که ما از مسئولان داریم این است که سرنوشت پروژههایی که در این منطقه و مناطق مشابه اجرا میکنند، چه میشود، مثلا وقتی آشپزخانه تولید شیشه را میبندند یا خانهای را تخریب میکنند، بعد چه اتفاقی میافتد؟ وقتی گروهی معتادان متجاهر را دستگیر میکنند، بعدش چه اتفاقی میافتد؟ اجرای این برنامهها چقدر منجر به کاهش آسیبهای منطقه میشود؟» این فعال اجتماعی معتقد است که برنامههای کاهش آسیب به درستی اجرا نمیشود، دلیل آن هم پایداری آسیبها، بازگشت معتادان به همین منطقه و ... است: «متاسفانه برنامه درستی برای کاهش آسیبها صورت نمیگیرد، به هر حال افراد آسیبدیده در شهر هستند و این طور نیست که از این شهر رفته باشند، آنها دنبال جای امنی میگردند. حالا هم کافی است سری به کوچه پس کوچههای هرندی و دروازه غار بزنید تا با جمعیت بالای معتادان مواجه شوید، پیاده راههای شوش و مولوی پر از این افراد است. روزی نیست که ما در مسیر رفتن به خانه خورشید، کیفهای خالی سرقت شده را روی زمین نبینیم.» ارشد میگوید تغییر کاربری یک پارک و ساخت و ساز در آن منجر به تغییر فرهنگی نمیشود، چرا؟ چون اهالی محل هیچ نقشی در آن نداشتهاند و به راحتی آن را پس میزنند، آن طور که به نظر میرسد جامعه محلی خیلی همراه و پشتیبان این تغییرات نیست. چرا که در جریان مسائل و تغییرات محلهشان قرار نگرفتهاند، اگر حمایتی نمیکنند، دلیلش این است که چیزی از این تغییرات نمیدانند.
لیلی ارشد، سالهاست که جمعیت مهاجر این منطقه را میبیند و میشناسد، افرادی که به دلیل نزدیکی هرندی به راه آهن و ترمینال جنوب و بازار تهران و مولوی به آن پناه میبرند، خانهها ارزان است، خانه که نه اتاقی که با چند نفر دیگر شریک میشوند و در نهایت درگیر انواع آسیبها: «کسی که 20 سال است در این منطقه زندگی میکند، دیگر نمیتوان به او گفت، مهاجر. آنها دیگر جزوی از این محله به شمار میروند.»
او از وضع کوچههای هرندی باخبر است، از بوی تعفن و ادرار و مدفوع و استفراغ و میگوید که یکی از مشکلاتشان برای بازدید از خانه همین بو است: «حقیقت این است که با همه این برنامهها، چیزی از تعداد معتادان کم نشده است.» معاون اجتماعی و فرهنگی شهرداری منطقه 12 تهران در گفتوگو با «شهروند»: شهرداری تهران موظف به ساماندهی معتادان نیست از زمانی که پروژه بوستان زندگی در هرندی کلید خورد، دوسال میگذرد و گزارشهای میدانی نشان میدهد که پروژه نه امسال که شاید در یکی دوسال آینده هم تمام نشود. پیش از این در خرداد امسال، یکی از اعضای شورای شهر پنجم خبر از توقف این پروژه و نسبت به آن هم تذکر داده بود، سعید شاهمیر، معاون اجتماعی و فرهنگی شهرداری منطقه 12 تهران اما به «شهروند» میگوید که پروژه بوستان زندگی متوقف نشده و اقدامات عمرانی درحال انجام است: «من توقفی ندیدم، حتی در چند وقت گذشته، فعالیت عمرانی بیشتر هم انجام شده است.» او میگوید بوستان زندگی، یک مجموعه فرهنگی، اجتماعی و ورزشی است، به طوری که قرار است طبقه همکف شهربازی باشد، طبقه اول رستوران و سینما و طبقه بعدی شهر کودک: «نگاه ما به این پروژه برای درآمدزایی نبوده و محور تمام اقدامات، کودکان است. نمونه چنین پروژهای شاید در تهران پیدا نشود.» حالا سوال این است که چه کسانی قرار است مخاطب این مجموعه فرهنگی-ورزشی شوند، شاهمیر پاسخ میدهد، اول اهالی محل و بعد از آن اهالی محلههای دیگر: «اولویت با اهالی محل است، اما با زیرساختهای در نظر گرفته شده، ظرفیت برای حضور اهالی سایر محلهها هم ایجاد میشود.» شهرداری اسم محله هرندی را «امید» گذاشته و از اینکه هرندی بهعنوان محله آسیبدیدهای معروف شده، دلخور است: «صرفا ابعاد منفی این محله مطرح میشود و فقط مشکلات و معضلاتش دیده میشود، ما میخواهیم این بار منفی از دوش این محله برداشته شود، تمام اتفاقهایی که برای توسعه محله درحال رخ دادن است، برای ارتقای آن است.» به اعتقاد مسئولان شهری، هر چقدر در محله هرندی رفتوآمد زیاد شود، بخش اجتماعی آن هم توسعه پیدا میکند و نگاه مثبتتری به منطقه ایجاد میشود.
سوال بعدی اما این است که با این ساختوسازها، معضلات اجتماعی محله کم میشود؟ کم شده؟ معاون اجتماعی و فرهنگی شهرداری منطقه 12 پاسخ دیگری میدهد. او میگوید که رسیدگی به معضلات اجتماعی تنها حضور یک دستگاه را نمیطلبد، همه اینها درحالی است که شهرداری تهران موظف به ساماندهی معتادان نیست. سازمانهای دیگری باید به موضوع وارد شوند: «ما اگر بخواهیم خیلی از ملاحظات را در نظر بگیریم، هیچ کاری نمیتوانیم انجام دهیم، شهرداری تهران با توجه به وظایفی که برای توسعه محلی دارد، کارش را انجام میدهد، اما در کنار همه اینها ممکن است موضوعاتی مطرح شود که پروژه با شکست مواجه شود، اما این وظیفه شهرداری نیست، سازمانهای متولی آسیبهای اجتماعی باید ورود پیدا کنند.» شاهمیر میداند که ممکن است معتادان کوچ کنند، از پارک خارج شوند و به کوچهها بروند و از یک منطقه به منطقه دیگر بروند، اما میگوید که شهرداری درنهایت در حیطه وظایفش کار میکند: «ما با ادغام سه پارک نظارت را بیشتر میکنیم، دورتادور پارک را دیوارکشی کردهایم و همین اتفاق حضور معتادان را کم میکند. شاید بتوان گفت این حداکثر کاری است که شهرداری میتواند انجام دهد. »
لیلی ارشد، مدیرخانه خورشید و فعال اجتماعی که سالها در منطقه هرندی فعالیت کرده، از تصمیمگیریهای شهرداری بدون مشورت با سازمانهای مردمنهاد که در آن منطقه فعالیت میکنند و تعدادشان هم کم نیست، انتقاد میکند و شاهمیر این انتقاد را قبول نمیکند: «یکسری از موضوعات ارتباطی با «انجیاو»ها ندارد، مثل اقدامات عمرانی. اما اینکه «انجیاوها» باید یاریگر ما باشند، در این زمینه اتفاقاتی افتاده و ما با آنها تعامل داریم. ذات کار در حوزه اجتماعی تعامل و مشارکت با حوزههای اجتماعی است، دستگاههایی مثل بهزیستی یا کمیته امداد خودشان باید در زمینه اقداماتی که انجام دادهاند، توضیح دهند.»
حالا با همه این اتفاقات آیا در دوسال گذشته بخشی از آسیبهای اجتماعی در هرندی کم شده؟ معاون اجتماعی و فرهنگی شهرداری منطقه 12 در پاسخ به این سوال میگوید که آسیب را نمیتوان به صفر رساند: «آسیب را باید کنترل کرد، ما در تمام پروژهها پیوست اجتماعی داریم، یعنی باید مطالعات اجتماعی روی پروژه انجام شود، شاید در زمینه طرح هرندی نارضایتیهایی وجود داشته باشد، اما مطمئن باشید که ما مطالعات اجتماعی انجام دادهایم.» مرتضی طلایی، عضو شورای شهر چهارم، دوسال پیش گفته بود که اجرای پروژه بوستان زندگی منجر به کاهش آسیبهای منطقه میشود و حالا شاهمیر همین را تایید میکند: «اگر پروژه اجرا شود، قطعا اتفاقاتی میافتد، ما در موضوع آسیبهای اجتماعی با مسأله فضاهای بیدفاع مواجه هستیم، اگر زمینه مساعد باشد، کاهش آسیب اتفاق میافتد، همین که تردد در آن منطقه بیشتر شود و فضای فرهنگی و اجتماعی توسعه پیدا کند، میتواند منطقه را از قالب فضای کمبرخوردار بیرون بیاورد.»
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
توطئه در میرجاوه
قرار بود اینجا زندگی بیاید
خودروهای خارجی رویایی که نقش برآب شد
دردسر عزل و نصبهای دقیقه نودی
یاد مزدا
مهرآب خون به پا کرد
این بار شایعه فوت مشایخی از کجا آب میخورد؟
چرا اسم بچه را میگذاری ملخ؟
دورهمی پول و جنایت
امیر جدیدی چگونه تختی نشد؟
کمی مسئولان و اندکی دانشآموزان
بازداشت شبح خانههای پایتخت
سبک سفر کنید
صفحه شهرونگ
اجرا می کنیم اما ...
قفل درهای آزادی به روی زنان شکسته شد
روی ما حساب کنید