روزنامه فرهیختگان
1397/07/24
در جوانی صبح تا شب پای منبر علما بودم
فرهیختگان: روز گذشته رضا امیرخانی، نویسنده کتاب و خالق اثرهایی چون «رهش»، «قیدار»، «من او»، «بیوتن» و «جانستان کابلستان» در نمایشگاه کتاب یک تشکل دانشجویی در دانشگاه شاهد حاضر شد و در فضایی صمیمی به گفتوگو با دانشجویان پرداخت. امیرخانی که تصاویر خرید طولانی کتاب اخیرش «رهش» خبرساز شده بود، اینبار با حضور در دانشگاه با مخاطبان دانشجویی خود بیش از دو ساعت گفتوگو کرد و درباره علت حضور خود گفت: «به دانشگاه آمدهام تا با دغدغه و ذائقه دانشجوی امروزی آشنا شوم.» او در کنار گپوگفت با دانشجویان، کتابهایی را که دانشجویان از آثار او تهیه کرده بودند، امضا کرد و در عین حال بهبرخی نقدهای دانشجویان هم پاسخ گفت. انجمن اسلامی دانشگاه شاهد هرساله بهمناسبت بازگشایی دانشگاهها نمایشگاه کتابی برپا میکند و کتابهایی را که مورد علاقه فضای دانشجویی است با درصدی تخفیف در اختیار دانشجویان قرار میدهد؛ اما امسال در ابتکاری که با استقبال دانشجویان این دانشگاه مواجه شد از رضا امیرخانی دعوت کرده بود که او هم در دانشگاه حاضر شود. بیشترین سوالها از او درباره کتاب «رهش» یا همان شهر وارونه بود؛ اینکه آیا او در این کتاب به جناح سیاسی خاصی تاخته است یا شهردار سابق را نواخته است یا خیر؟ یا اینکه چرا این اثر او مانند رمانهای سابقش آن ادبیات خاص و دلچسب را ندارد؟ حالا امیرخانی این فرصت را یافته بود تا در فضایی غیررسمی از نزدیک به مخاطبان دانشجویی خود پاسخ دهد. او در پاسخ به اینکه چرا دانشجویان کتاب نمیخوانند، معتقد بود اتفاقا در نسبت با اقشار مختلف مردم از کتاب خواندن دانشجویان راضی است. امیرخانی میگفت ذهن دانشجویان پر از سوالهای گوناگون است و خیلی دغدغهمند به موضوعات نگاه میکنند. او در اظهارنظری جالب در پاسخ به سوال دانشجویی گفت: «دانشجویان بهجای اینکه وقتی صبح از خواب بیدار میشوند ذکر «یا دولت» بگیرند، به آسمان نگاه کنند و خودشان به فکر خودشان باشند.» امیرخانی در پاسخ به سوال دانشجویی که درباره علت حضور شخصیتهای اصلی و مثبت کتابهای امیرخانی پرسید، گفت: «من در سنین جوانی بهاصطلاح آخوندباز بودم و صبح تا شب پای منبر علما مینشستم و از آنها الهام میگرفتم، حتی مدت زیادی هم راننده آیتالله گلپایگانی بودم و هر روز چندمرتبه او را تا مسجد همراهی میکردم و این بسیار برای من خوب بود.» امیرخانی ادامه داد: «اما نسل جوان امروزی خیلی نمیتواند با منبریهای معروف زمان خود ارتباط برقرار کند و شاید این ارتباط را کمتر دارد، میخواهم بگویم آن دسترسی مستقیم و راحت به آنها الان فراهم نیست اما در زمان ما این امکان برای من بود و از امثال آیتالله گلپایگانی و علامهجعفری الهام میگرفتم.» او در جمع اعضای انجمن اسلامی حکایت انتخاب اسم قیدار برای رمان معروف خود را بیان کرد و گفت: «هنگامی که رمان «قیدار» را نوشته بودم به دانشگاه زنجان دعوت شدم. در آن زمان هنوز عنوان رمان را انتخاب نکرده بودم و کتاب منتشر نشده بود؛ در جریان این سفر با راننده ماشین زانتیا به سمت زنجان رفتیم.» او در ادامه با ذکر خاطرهای گفت: «از کرایه بالای راننده زانتیا گلایه کردم که چرا این هزینه را میگیرد و او گفت سرعت زیاد علت این کرایه و فرق او با بقیه است. اما او با سرعت 180 کیلومتر رانندگی میکرد و برای اینکه پلیس جلوی او را نگیرد وارد جاده فرعی شد و درنهایت سر از شهرستان قیدار درآوردیم و اینطور شد که گره ذهنی برای انتخاب نام رمان به ذهنم رسید و همین عنوان را انتخاب کردم.» او درباره «رهش» نیز به دانشجویان توضیح داد: «نقد من در این کتاب این بود که اگر برای توسعه شهری بخواهید از خود شهر بکنید و هزینه توسعه آن کنید، شهرتان میشود مثل تهران، حالا این کار را هر کسی که میخواهد انجام دهد، مهم نیست و فرقی ندارد.»