روزنامه آفتاب یزد
1397/07/23
16 سال حق من پایمال شد
آفتاب یزد- محمد افشار: علاقمندان به موسیقی به وضوح به یاد میآورند که در اواسط دهه هفتاد، با زحمت و دلسوزی برخی از اهالی هنر، موج خروشان و ارزشمندی در راه ارتقای موسیقی پاپ کشور به راه افتاد و نسیم دل انگیزی از نواها و صدای خوانندگان و موزیسینهای خوش صدا و صاحب سبک در کوچه پس کوچههای شهر شروع به پرسه زدن کرد و حاصل این نسیم خوش آوا به معرفی هنرمندان و چهرههای درخشانی منتهی شد که هنوز در آسمان موسیقی کشور همچون ستارهای دنباله دار سو سو میزنند و آثارشان آنچنان بر دل مینشیند که میتواند سرمشق و الگوی هنرمندان جوان امروزی باشد. حسین زمان، خواننده مطرح و فعال آن روزها - و البته شاید گمنام این روزها- یکی از همان هنرمندانی بود که صدای گرمش مرهم شبهای دلتنگی مان بود!با خود اندیشیدم که در هیاهوی آشفته و احیانا کاذب محیط موسیقی پاپ امروزی، سری به حیاط دلشان بزنم و به پای خاطرات و شِکوههای ایشان بنشینم! ماحصل این اراده را در گفتوگوی آفتاب یزد با وی بخوانید:
***
***
آقای زمان با توجه به اینکه ممکن است که برخی خوانندگان روزنامه – علیالخصوص جوانان دهه هفتادی – به دلیل دوری چند سالهتان از عرصه موسیقی، خیلی از شما و بیوگرافیتان اطلاعات کاملی نداشته باشند. مقداری از خودتان بگویید؟
من فعالیتهای سیاسی قبل از انقلاب را از سن حدود 15 سالگی یعنی وقتی در دبیرستان تحصیل میکردم شروع کردم. البته چون به شدت به نوشتههای مرحوم دکتر علی شریعتی علاقه داشتم تحت تاثیر کلام او تفکراتم شکل گرفت. در سالهای آخر دبیرستان به طور مخفیانه اعلامیههای شخصیتها و نوشتههای دکتر شریعتی را تکثیر و در دبیرستان توزیع میکردم. من دانشآموز بسیار ساعی بودم و در همه دوران دبستان و دبیرستان شاگرد اول کلاس و گاهی کل مدرسه بودم. سال 56 در کنکور قبول شدم و قصد داشتم در دانشگاه صنعتی آریامهر آن زمان (دانشگاه شریف فعلی) ادامه تحصیل دهم ولی سال 56 دانشگاه شریف دانشجو نپذیرفت و همه متقاضیان آن دانشگاه در دانشگاه صنعتی اصفهان ثبت نام کردیم. سال 56 در رشته مهندسی کمونیکاسیون پذیرفته شدم و ترم دوم به دلیل فعالیتهای سیاسی شناسایی و بازداشت شدم و تحصیلم در دانشگاه به حال تعلیق در آمد. چون نمیخواستم در تحصیلم وقفه ایجاد شود عازم آمریکا شدم و در حالیکه نزدیک صد واحد دانشگاهی گذرانده بودم و در آنجا نیز شاگرد اول کالجی بودم که در آن درس میخواندم با شروع جنگ ایران و عراق تحصیل در آمریکا را رها کردم و به ایران بازگشتم و پس از مدتی عازم جبهه شدم. در دوران جنگ موفق شدم تحصیلم در مقطع کارشناسی را تکمیل کرده و از دانشگاه صنعتی اصفهان فارغالتحصیل شدم. از سال 61 تا 91 به تدریس در دبیرستانها و دانشگاههای مختلف به تدریس دروس رشتههای مخابرات، الکترونیک و کامپیوتر مشغول بودم. البته لازم به ذکر است که در مقطع کارشناسی ارشد، در رشته مهندسی مخابرات از دانشگاه خواجه نصیر فارغالتحصیل شدم و چند سالی است علیرغم همه گرفتاریها و مشکلات در مقطع دکترا و در رشته مدیریت آیتی مشغول ادامه تحصیل میباشم.
**
در خاطرم هست حدود سال 77-76 شما و عدهای از هنرمندان نظیر دکتر اصفهانی، علیرضا عصار،خشایار اعتمادی، قاسم افشار و...به صورت یک اکیپ جدید، فعالیتهای هنریتان را با آهنگسازان و موسیقیدانهای با سابقهای چون استاد فریدون شهبازیان، مرحوم بابک بیات و...آغاز کرده و با حمایتهای برخی مسئولان فرهنگی وقت، خط و مسیر جدیدی از عرصه خوانندگی را پس از انقلاب ایجاد کردید. ادله درخشش آن دوران طلایی و ظهور هنرمندان نوظهور و صاحب سبک چه بود؟
مهم ترین دلیل نیاز به موسیقی بهویژه نزد نسل جوان ما بود. فقدان آثار موسیقایی به خصوص در ژانر موسیقی پاپ سالها پس از انقلاب مشهود بود و ما نسل اول خوانندگان موسیقی پاپ بعد از انقلاب که خود عاشق این نوع موسیقی بودیم تحت حمایت اساتید دلسوز از جمله مرحوم استاد بابک بیات و استاد فریدون شهبازیان پا به این عرصه گذاشتیم تا هم نیاز خود و هم نیاز هموطنانمان را مرتفع کنیم. باید اعتراف نمایم علیرغم همه محدودیتهای آن زمان آثار قابل دفاعی عرضه شد که با استقبال بسیار بالایی روبهرو شد. شاید بتوان گفت راز موفقیت آن دوران صداقت و عشقی بود که در خالقان اثر وجود داشت که کمتر آلوده کاسبی با هنرشان شده بودند.
**
طبق ادعای یک نظریه، مسئولان فرهنگی آن سالها سیاست خاصی را در گزینش هنرمندان پیش روی خود قرار داده بودند و بیشتر روی خوانندگانی سرمایهگذاری میکردند که رنگ صدایشان به نوعی شبیه یکی از خوانندگان مشهور قبل از انقلاب باشد. این نظر رو چقدر قبول دارید؟
اصلا قبول ندارم. اینکه شباهت در برخی صداها بود قابل قبول است ولی اینکه سیاست مسئولان فرهنگی این بوده حرف درستی نیست. اکثر مسئولان فرهنگی در آن زمان بیشتر مخالف ما بودند تا موافق.
**
تم کاست اول شما یعنی آلبوم شب دلتنگی، بیشتر مبنایش بر پاکی، صداقت، طراوت، بخشش و... بنا شد. اما ناگهان میبینیم در کاست دوم یعنی قصه شب اکثر اشعار تماما اعتراضی است. روی جلد کاست با ذکر نام از رئیسجمهور اصلاحات سخن به میان آورده و از وی تجلیل به عمل آوردید. این تغییر مسیر شما دلالیش چه بود؟ (تفاوت رنگ و لعاب آلبوم دوم با اول)
در آلبوم اول علاوه بر انگیزههای آرمانی و پایبندیهایم به مقوله هنر تلاش داشتیم به اکثر سلیقهها پاسخ داده باشیم. در آلبوم قصه شب بیشتر هدف رساندن پیامهای خاصی بود که در آن مقطع خاص ضروری میدیدم. به هر حال قرار نیست همواره تلاش ما در ارائه آثار هنری یک رنگ و لعاب به قول شما داشته باشند.
**
میبینیم حسین زمانی که دورانی در اوج عرصه موسیقی پاپ قرار دارد به یکباره به حاشیه رفته و از فعالیت خوانندگی تقریبا دور میشود. دلیلش چیست؟
من به حاشیه نرفتم بلکه در حاشیه قرار گرفتم. از سال 81 کم کم جلو فعالیتهایم گرفته شد، پخش آثارم از صدا و سیما ممنوع شد و اجازه اجرای زنده نداشتم. ارادهای وجود داشت
و دارد که من از عرصه هنر حذف شوم. چرای آن را
خیلی درک نکردم ولی گویا مواضع شفاف من در
عرصههای اجتماعی، هنری و سیاسی بعضی را عصبانی کرده و در جایگاه قدرت حق من را نزدیک به 16 سال پایمال کردند. البته طی چند سال اخیر، اگر چه خیلی دشوار، چند کار مستقل تولید کردم و در شبکههای اجتماعی تقدیم دوستان کردیم.
یکی از انتقاداتی که در مورد شما مطرح میشود این است که شما به نوعی سیاست زده شدید. بدین معنی که نقش خود را فراتر از دردمندیهای اجتماعی پررنگ کردید و علنا و رسما از یک هنرمند دغدغهمند به یک فرد سیاسی تمام عیار استحاله و صدای سیاسی اصلاحطلبان وقت شدید. تا جایی که بعد از ترور سعید حجاریان، برای بهبود حال ایشان با گروهی از حزب مشارکت مراسم دعای کمیل برگزار کردید. چقدر این نقد را وارد میدانید؟
من بارها به این مسئله اشاره کردهام که برای هنر تعریفی قائلم و آن تعریف این است که "هنر یعنی بیان زیبای واقعیتهای زندگی" وظیفه هنرمند روشنگری و آگاهی بخشی است. هنرمندان به اعتبار حمایتهای مردم زندهاند و زنده میمانند چگونه میتوانند مسائل و مشکلات مردم را نادیده بگیرند. هنرمندان باید با شناخت درستی از واقعیتهای جامعه برای تبیین آن واقعیتها از هنرشان بهره بگیرند. حال اگر در پارهای از مواقع این روشنگریها در تضاد با مقاصد عدهای است نام این کار سیاست ورزی است؟ آیا به خاطر این انگ هنرمندان باید از زیر باز مسئولیت فرار کنند یا سکوت نمایند؟ من اگر آدم سیاسی کاری بودم شرایطم قطعا خیلی بهتر بود.
**
آیا قبول دارید ورود هنرمند به مانیفستهای سیاسی روزمره، باعث خدشه دار شدن رسالت فرهنگیاش میشود و چقدر خود را در این مسئله مبتلابه میدانید؟
من همراهی هنرمندان را با مردم در جریانهای سیاسی لازم میدانم و اتفاقا اصلیترین رسالت فرهنگی ایشان به حساب میآورم ولی بازیچه دست سیاست شدن را نمیپذیرم. من هیچ گاه وامدار هیچ تشکل و گروه سیاسی نبودهام ولی در مواقع ضروری با مردم و خواستههای ایشان همراه شدهام.
اگر در سالهای گذشته به مواضع من در بیانیهها و
مصاحبه هایم مراجعه نمایید متوجه خواهید شد مدافع
صد در صد هیچ تفکر سیاسی نبودهام و در هیچ دولتی وابسته هیچ فرد یا تفکری نبودهام. سعی کردهام راهم را با فکر و اندیشه و تحلیل و البته مشورت با صاحبنظران پیدا نمایم و از هیچ مانیفست سیاسی تبعیت محض نکردهام.
**
کمی از ممنوع الکاریتان بگویید. به چه دلیل و چند سال و از سمت چه گروهی؟
قبلا هم اشاره کردم تقریبا از سال 81 شروع شد. ممنوعالپخش شدن آثارم در صدا و سیما به دستور مستقیم رئیس وقت مجموعه صورت گرفت و از همان سالها جلو اجراهای زندهام گرفته شد. ارگان مشخصی شناسایی نشد ولی سالهای اخیر با اصرار من و پیگیریهایی که داشتم وزارت ارشاد اعلام کرد طی ابلاغ بیرون از ارشاد اجازه دادن مجوز به من را ندارند. البته با مساعدت جناب آقای ترابی، مدیر محترم دفتر موسیقی وزارت ارشاد، تلاشهایی شده تا مجوز فعالیت من صادر شود که امیدوارم این اتفاق بیفتد. (هنگام انتشار این مصاحبه مجوز صادر شده است.)
**
چند سالی از تهران به جزیره کیش کوچ کردید و دوباره به پایتخت بازگشتید. آیا این یک نقل مکان اجباری و از روی محدودیت بود یا یک مسئله شخصی؟
من سال 81 به دعوت دانشگاه کیش به جزیره کیش رفتم و مشغول تدریس در آن دانشگاه شدم. البته بعدها دانشگاه کیش تبدیل شد به پردیس بینالملل دانشگاه شریف و من کماکان بهعنوان عضو هیئت علمی و معاون طرح و برنامه آن پردیس به کارم ادامه دادم. لازم است اعتراف کنم یکی از دلایلم برای رفتن به کیش پیدا کردن محیطی بود که بتوانم کمی روحیهام را تقویت نمایم. من تا سال گذشته در کیش بودم و از یکسال پیش برای کمک به دوستانم در یک پروژه مرتبط با فناوری اطلاعات به تهران برگشتم. البته ارتباطم با کیش قطع نشده و در حال حاضر عضو شورای آیتی منطقه آزاد کیش هستم و گاهی برای شرکت در شورای مذکور به کیش میروم. خیلی دوست دارم دوباره به کیش برگردم. باید به این مسئله نیز اشاره کنم که در سال آخر دولت آقای احمدینژاد ارتباط من را با دانشگاه و پردیس کیش قطع کردند و بعد از استقرار دولت آقای روحانی شرایط برای من فرقی نکرد.
**
چه فعالیتهایی جهت رفع مشکلات و ممنوعالکاریتان انجام دادهاید؟ به چه جاهایی رسیدهاید؟ آیا امیدی هست که باز صدای شما را به صورت رسمی بشنویم؟
من از سال 81 عملا ممنوعالفعالیت شدم. یعنی اجازه اجرای زنده نداشتم. تقریبا در همان محدوده زمانی پخش کارهای من از شبکههای رادیو و تلویزیون ممنوع شد. از همان سالها پیگیر بودم ولی رسما کسی پاسخگو نبود. سال 91 برای اولین بار وزارت ارشاد اعلام کرد که بنا به دستور نمیتوانند اجازه فعالیت به من بدهند. از آن زمان بارها به وزارتخانه و معاونت هنری وزارت ارشاد مراجعه کردم ولی همیشه همان پاسخ داده میشد. چندین نوبت با مسئولان ارشاد جلسه داشتم و یکبار هم با افراد دیگر خارج از وزارت ارشاد در محل این وزارتخانه ولی هیچکدام نتیجه مشخصی نداشت. از حدود سه ماه پیش با مساعدت آقای ترابی مدیر کل دفتر موسیقی وزارت ارشاد گشایشی حاصل شده و این احتمال وجود دارد تا شرایط تغییر کند و بتوانم مجوزم را بگیرم. امیدوارم بتوانم بار دیگر روی صحنه با اجرای زنده در خدمت مردم عزیز باشم.
**
در این مدت اشخاص حقیقی و حقوقی خاصی شما را جهت حل مشکلات هنری یاری نکردند؟
یک بار چند سال پیش رئیس دولت اصلاحات از آقای مرادخانی، معاون هنری وزارت ارشاد خواستند که به این مسئله رسیدگی کنند ولی هیچ اقدامی از جانب ایشان صورت نگرفت. تنها کسی که به طور جدی جهت رفع مشکل اقدام کرده آقای ترابی مدیر فعلی دفتر موسیقی میباشد.
**
نظرتون راجع به حال و روز موسیقی پاپ امروز و خوانندگان این دوره و مضامین شعرهای انتخابی چیست؟
متاسفانه همانگونه که بارها اشاره کردهام موسیقی مظلوم واقع شده است. هنر موسیقی مثل هنرهای دیگر و حتی بیش از هنرهای دیگر از آزادی محروم است و هنری که آزاد نباشد نمیتواند به تعهداتش عمل کند. هنر سفارشی و هنر فرمایشی فاقد وجاهت لازم میباشند. در این بازار آشفته دلالان فرصت طلب به کاسبی مشغولند. دلالانی که قدر و منزلت هنر و هنرمند را نمیشناسند. متاسفانه این سالهای اخیر آثار ارزشمند موسیقایی کمتر تولید شده و از نظر من در عرصه موسیقی پاپ عقبگرد داشتهایم.
**
در آخر اگر حرف ناگفته و خاصی دارید، بفرمایید؟
نه حرف دیگری ندارم. امیدوارم هوایی تازه برای عرصه هنر بهویژه هنر موسیقی مهیا شود.
---------------------
حسین زمان بعد از 16 سال مجوز گرفت
حسین زمان خواننده ممنوعالفعالیت موسیقی پاپ میگوید پس از 16 سال غیبت و عدم برگزاری کنسرت و انتشار آلبوم و عدم شرکت در برنامههای تلویزیونی سرانجام توانسته برای سه ترانه از 9 ترانهای که به دفتر موسیقی ارائه کرده است مجوز بگیرد. زمان در اینستاگرامش نوشت: «با تلاش زیاد و البته مساعدت آقای ترابی مدیرکل واحد موسیقی وزارت ارشاد که به بنده خیلی محبت داشتهاند تاکنون توانستهام مجوز سه ترانه از 9 ترانهای که برای مجوز انتشارشان به ارشاد دادهام را بگیرم. هنوز برای چند ترانه دیگر از طرف برخی عوامل مقاومت میشود. چنانچه مجوز باقی ترانهها داده شود برای اجرای زنده اقدام خواهم کرد و امیدوارم این اتفاق بیفتد.
بعد از شانزده سال محرومیت، کار سختی پیش رو دارم. تهیهکنندگان کنسرت و اسپانسرها ریسک برگزاری کنسرت برای فردی مثل من را با مسائل و مشکلات و حواشی که در مورد من وجود داشته به سختی میپذیرند. بدون حمایت اسپانسرها من، خود از عهده هزینهها برنمیآیم. از طرف دیگر اصلا علاقه ندارم با فروش بلیتهای گرانقیمت روی صحنه بروم. میخواهم اکثر مردم از اقشار مختلف بتوانند در اجراهای من شرکت کنند.
واقعیت تلخ دیگر که از بیان آن نگرانی ندارم این است که غیبت شانزده ساله و عدم برگزاری کنسرت و انتشار آلبوم، عدم شرکت در برنامههای تلویزیونی و نداشتن فرصت و توان مالی در تولید و انتشار کارهای قابل توجه در طی شانزده سال گذشته نه من را از مردم ولی مردم را از من دور نموده و البته گله و شکوهای از این بابت ندارم. حال این سوال برایم مطرح است که آیا برای اجراهای زنده مخاطبین لازم را دارم؟ سوال دیگر که برایم وجود دارد این است که با توجه به فضای موسیقی امروز و اصرار من در حفظ سبک کاری خودم آیا میتوانم از عهده مخاطبین و خواستههایشان برآیم؟
به هر حال دوست داشتم با توجه به پرسش بسیاری از دوستان درباره اجراهای زنده احتمالی من در آینده واقعیتهای پیش رویم را برای ایشان بازگو کنم.
با همه اینها آرزویم رفتن روی صحنه و دیدن شما عزیزان در اجراهای زندهام میباشد. در تلاشم تا اگر مساعدت کنند اولین اجرایم را به صورت خیابانی و رایگان تقدیم نمایم. به امید دیدار.
سایر اخبار این روزنامه
امید درمانی و دبه ماست!
تغییرات بیثمر
تاملی بر ضمانت اجرای احکام صادره از سوی دیوان لاهه
«سکینه اشرفی» معاون برنامه ریزی شهرداری تهران شد
وقتی قاضی آمریکایی علیه کشور خود رای میدهد یعنی هنوز عدالت وجود دارد
16 سال حق من پایمال شد
وقتی رفتن به رستوران نماد تشخص میشود!
معضل نوچه پروری سیاسی
الگوی پیشرفت ایران در پنجاه سال آینده
زیباکلام: آقای رئیس جمهور! مردم خردسال نیستند