دولت سیاستگذار است یا مردم؟

 
 
رئیس جمهور محترم روز گذشته در دانشگاه تهران فرمودند: «من هر روز لیست قیمت اجناس را می‌بینم می‌دانم وضع زندگی مردم چگونه است مخصوصا آن‌هایی که حقوق ثابت دارند، اما ما باید در برابر شرایط جدید تسلیم شویم یا به هم امید دهیم؟ ما از این راه عبور می‌کنیم چه غصه بخوریم چه امید داشته باشیم...» اینکه ایشان قیمت کالاها را رصد می‌کنند، جمله‌ای نبود که مردم منتظر شنیدن آن از زبان شخص اول اجرایی کشور باشند. این جملات نمی‌تواند التیامی باشد بر زخم‌ها و مشکلات اقتصادی که بر جان مردم افتاده است. قطعا این سخنان خوشایند مردمی که ماه‌هاست با گرانی و مشکلات معیشتی رو‌به‌رو هستند، نخواهد بود. می‌توان چنین استنباط کرد بخشی از سخنان ایشان خطابش به مردم بود که اگر مردم، بنگاه‌ها، شرکت‌ها و غیره در برخی مسائل کمک می‌کردند، اکنون اوضاع بدین شکل نبود! و بهتر از این بود. اما نکته مهم این است که آقای رئیس‌جمهوری به نقش دولت در این نابسامانی‌ها اشاره‌ای نکردند. به این اشاره نکردند که وجوهی که در اختیار دولت است، متعلق به مردم و بودجه عمومی و بیت‌المال است و برای مصرف آن سازوکارهایی تعریف شده که دولت باید هم سیاستگذاری درستی برای مصرف آنها می‌داشت و مشکلات را سامان می‌بخشید. اینکه همه مشکلات را بر عهده تحریم‌ها و یا عملکرد مردم بیندازیم و از ضعف عملکرد مدیران و سیاست‌های دولت سخنی به میان نیاوریم و به نقش دولت اشاره‌ای نکنیم، چندان به واقعیت نزدیک نخواهد بود. اگر دولت در بخش نظارت، سیاستگذاری و عملکردها درست و منطقی رفتار می‌کرد آیا باز هم شاهد چنین وضعی می‌بودیم؟ به نظر سخنان روز گذشته رئیس‌جمهوری در جمع دانشجویان، زیاد مورد توجه افکار عمومی و به خصوص دانشگاهیان قرار نگرفت. البته که همه در کشور روی وفاق ملی و همبستگی بین مردم، دولت و قوای دیگر متفق‌القول هستند و باید ارتباط قوی بین مردم و دولت، دولت و مردم وجود داشته باشد، اما به شرطی که دولت هم سهم 60 درصدی خود را به نحوه احسن ادا کند. دولت در زمینه سیاستگذاری و نظارت، خوب عمل نکرده و ضعف داشته است. انصاف این است که رئیس جمهوری آن 50 درصد سهم دولت در این نابسامانی‌ها را بر عهده می‌گرفتند و ضعف عملکرد دولت را به جامعه یادآوری می‌کردند! و سپس از مردم برای بهبود اوضاع یاری می‌طلبیدند. وقتی که در فروردین امسال نرخ ارز 4200 تومانی مطرح شد و دلار گران شد، آیا این مردم بودند که چنین نرخی را تعیین کردند؟ آیا تورم، نقدینگی، افزایش هزینه‌های جاری که طی این مدت 4 برابر شده است، آیا مردم باید همکاری می‌کردند تا این موارد کاهش پیدا کند؟ مردم همین قدر که فشارهای اقتصادی را تحمل می‌کنند و یعنی با شرایط به‌وجود آمده سازگاری داشته باشند، این خود بزرگترین همراهی است که مردم با دولت دارند. اما این طور مواجه شدن با مشکلات و موضع‌گیری‌های این‌چنینی رئیس‌جمهوری می‌تواند اعتماد دولت را در نزد مردم کاهش دهد. دولت هم نباید انتظار داشته باشد که اگر سیاستگذاری غلطی دارد و یا اگر در بخش نظارت ضعیف عمل می‌کند، خطاب این ضعف‌ها به مردم باشد و از سهم دولت در مشکلات اقتصادی کشور سخن نگوید. متوجه کردن اشکالات به سمت دولت و نپذیرفتن ضعف عملکرد تیم اقتصادی دولت و مدیران نمی‌تواند قانع کننده باشد و جامعه این موضع را نخواهد پذیرفت. حتی ایشان عنوان کردند که فردا با اقتصاددان‌ها جلسه‌ای خواهم داشت و به آنها نکاتی را خواهم گفت! اینکه ایشان در جلسه‌ای بنشینند و به سخنان و راهکارهای کارشناسان اقتصادی گوش فرا بدهند و یا نکاتی را به اقتصاددانان گوشزد کنند، دو مقوله جدا از هم است. این یعنی دولت عاری از اشکال و مشکل است و در بخش سیاستگذاری و نظارت قوی عمل کرده و حال می‌خواهد به منتقدان خود راهکار ارائه داده و آموزش نقد و اقتصاد بدهد! واقعا این موارد قابل پذیرش هیچ‌کس نیست و دولت باید اشتباهات خود را بپذیرد. تیمی که در اختیار دولت قرار دارد، سازمان‌ها، افراد پژوهشکده‌ها باید پاسخگو باشند که چه سیاستگذاری‌ها و برنامه‌هایی داشته‌اند که منجر به وضع اقتصادی کنونی شده است. از سویی در بخش نظارت هم باز دولت افراد، نهادها و دستگاه‌هایی دارد که مسئول نظارت هستند، خوب اینها کجا بودند؟ ارز 4200 تومانی اگر توزیع شده چرا توزیع شده؟ به چه کسانی داده شده است؟ چرا این دلارها که به هر حال مربوط به بیت‌المال است و دولت موظف است از آن حفاظت کند و درست مصرف کند، نظارتی روی موارد مصرف آن انجام نشده است؟ این همه حقوق‌های کلان داده می‌شود، مسافرت‌ها و ماموریت‌های مختلف، سمینارها و نشست‌های رنگارنگ انجام می‌شود، نتیجه اینها چه بوده است؟ دولت باید پاسخگوی این موارد باشد. سخنان آقای روحانی عدم اعتمادی که به دولت وجود دارد را تشدید کرد و به هیچ وجه به نفع دولت نبود.
* اقتصاددان