صدا و سیما نه تنها از فقر برنامه‌های خلاقانه بهره می‌برد، بلکه اعتماد مخاطبانش را هم از دست رفته می‌بیند

تلویزیون زیر کپسول اکسیژن
مهدی فیضی‌صفت‪-‬ صدا و سیما دیگر مهم ترین و حداقل تاثیرگذارترین رسانه در ایران نیست، سال هاست قافیه را باخته به فضای مجازی. شبکه های اجتماعی مانند اینستاگرام و توئیتر و در راس‌شان، تلگرام شده اند مرجع رسانه ای مردم، آخرین اخبار را از کانال ها دنبال می کنند با یک کلیک، عکس ها و ویدئوهای مرتبط با اتفاقات روز را به لحظه رصد می کنند و صد البته نگران سانسورها و اصلاحات و خط و ربط سازمان صدا و سیما هم نیستند. تلویزیون در چند دهه اخیر فراگیرترین رسانه در داخل مرزهای ایران بوده که از سریال ها و فیلم هایش تا اخبار و برنامه های دیگرش را میلیون ها نفر به تماشا نشسته اند. تلویزیون و در مدیوم کوچک تر رادیو بنا به دلایل مختلفی، رقیبی هم نداشته اند و یکه تاز بوده اند در عرصه رسانه، شبکه دیگری نبوده که داعیه رقابت سر دهد و عرض اندام کند اما حالا فضای مجازی که شکلی غیر رسمی دارد، با نفوذ به موبایل های مردم و دسترسی آسان، تلویزیون را تا حد زیادی از عرش قدرت پایین کشیده‌اند.
فرهنگِ کم‌رنگ
صدا و سیما در چهل سال اخیر با تمام انتقادهایی که به عملکرد و سیاست هایش وارد بوده، ید طولایی در زمینه فرهنگ سازی داشته و توان خود را به کار گرفته تا حداقل در قامت تئوری، نشانی از فرهنگ را در جای جای برنامه های پر تعدادش لحاظ کند، اتفاقات و سوژه ها را رصد و بررسی می کرد تا مبادا نکته ای که قرار است موضوع یک گفت و گو و برنامه یا دستمایه یک فیلم و سریال شود، زاویه ای پنهان داشته باشد و در پسِ ظاهرش، «آتو»یی بدهد دست دشمنان و مخالفان. حالا اما داستان زمین تا آسمان فرق کرده، دم دستی‌ترین، سطحی ترین و بعضا زننده ترین سوژه ها را می آورند جلوی دوربینی که شاید وسعت دایره مخاطبانش به گستردگی سال های گذشته نباشد اما هنوز هم کودکان، نوجوانان، جوانان و در مجموع خانواده های زیادی را پای جعبه جادویی می نشاند.


مجریان پرمدعا
یک روز مجری برنامه ای که خودش از میان متقاضیان حضور در یک «استندآپ کمدی» به شهرت رسیده، کارگردانی را به برنامه اش دعوت می کند و دستش می اندازد؛ بماند که فرد مورد نظر را حتی نمی‌توان کارگردان نامید چرا که ویدئو کلیپ‌هایش از ابتدایی ترین اصول فیلمسازی بی بهره است اما به صرف شهرت مجازی اش، راهش می دهند به تلویزیون و آنتن در اختیارش می گذارند. حتی پربیننده‌ترین برنامه های تلویزیون با مجریان پر مدعای شان هم سوژه های خود را از دل فضای مجازی و کانال هایی تامین می‌کنند که طبیعتا سیاست‌گذاری ندارند و حتی از اندک دانش روزنامه نگاری برای سنجش سطح کیفی مطالب برخوردار نیستند. رضا رشیدپور هم مهندس عمران است و هم کارگردانی خوانده، بارها تلاش کرده ثابت کند دانش سیاسی فراوانی دارد و در برنامه «خندوانه» هم تاکید کرد پشتوانه اش «مردم» هستند، هر چند از چهره های موجهی مانند وزرای خارجه و ارتباطات را به برنامه اش دعوت کرده اما به کرات، فرد یا افرادی را به برنامه دعوت یا در موردشان صحبت کرده که در عرض 24 ساعت گذشته جزو سوژه های محبوب فضای مجازی بوده اند. علی ضیا، دانش آموخته مکانیک و مجری برنامه «فرمول یک» هم روند مشابهی را دنبال می کند و انگار در کورسی نامرئی با رشیدپور، سعی در دزدیدن سوژه ها دارد تا اولین بار از قاب برنامه خودش، به چهره یا اتفاق معروف دنیای مجازی بپردازد.
رسانه کمک‌آموزشی!
اگر دو برنامه «تاک شو» محبوب تلویزیون یعنی «حالا خورشید» و «فرمول یک» را کنار بگذارید، جز سریال «دلدادگان» و پخش فوتبال های مستقیم داخلی و خارجی، دیگر چیزی در تلویزیون نمی ماند که مخاطب عادت کرده به تلگرام و شبکه های اجتماعی و ماهواره ای را مجاب به تماشای برنامه های رسانه ملی کند. کانال ها را که عوض می کنی یا تبلیغ کلاس‌های کنکور و کتاب های کمک آموزشی می‌بینی یا برنامه ای با محوریت کنکور که برجی ساخته اند روی استرس کُشنده داوطلبان ورود به دانشگاه؛ معلمان و استادانی که روبروی مجری یکی از شبکه های تلویزیون می‌نشیند و ساعت ها درباره نحوه قبولی در کنکور توضیح می‌دهند اما شاید صدا و سیما برایش مهم نیست چه تبلیغی می کنند برای کلاس ها و کتاب های استاد مورد نظر در خارج از رسانه ملی! غول های برگزارکننده کلاس ها و آزمون های آزمایشی هم هر روز خبر از تاسیس ساختمانی جدید در شهر و روستایی از ایران می دهند و شاید کسی حواسش نیست این تلویزیون است که اعتمادسازی می کند برای بچه دبیرستانی ها و پدران و مادرانی که از شکم شان می زنند تا فرزند دلبندشان را در دانشگاه ببینند.
فوتبال، آخرین دستاویز
فوتبال هم که شده سوگلی صدا و سیما، میلیاردها تومان هزینه کرده اند و شبکه ای تخصصی به نام «ورزش» تاسیس کرده اند اما اگر دیداری برگزار شود که یک طرفش استقلال و پرسپولیس باشد، شبکه سه، مجال نفس کشیدن به کسی نمی دهد، ورزش های محبوبی مثل والیبال هم که جای خود دارند. حالا لیگ ملت های اروپا آغاز شده و مدیران تلویزیون حاضر شده اند پربیننده ترین برنامه تلویزیون یعنی «نود» را هم از کنداکتور خارج کنند تا مبادا مخاطبان فوتبال اروپا را از دست بدهند. صدا و سیما امروز فقیرتر از هر روز دیگری به نظر می رسد؛ فقرِ سوژه و فقرِ خلاقیت. بازیگران و کارگردانانی مانند رضا عطاران، حسن فتحی، سعید آقاخانی و ... که از تلویزیون رشد کردند و محبوب شدند، حالا در سینما و شبکه خانگی برای خودشان دبدبه و کبکبه ای دارند و تلویزیون هم مانده با برنامه هایی که حکم دستگاه اکسیژن را برای صدا و سیما دارد.
سایر اخبار این روزنامه
فراخوان رهبرانقلاب برای بررسی سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت الگوی پیشرفت ایران برای 50سال آینده از مکانیسم مالی ویژه چه چیز به دست می‌آید؟ تعامل نابرابر ایران و اروپا شفافیت در صحن شورا صدا و سیما نه تنها از فقر برنامه‌های خلاقانه بهره می‌برد، بلکه اعتماد مخاطبانش را هم از دست رفته می‌بیند آگاهان اقتصادی بی سرانجامی یک سیاست اقتصادی را در گفت‌و‌گو با «همدلی» آسیب‌شناسی کردند «همدلی» به مناسبت روز جهانی عصای سفید، مشکلات نابینایان کشور را بررسی کرد دستان بینا رئیس‌ شورای عالی انقلاب فرهنگی در دانشگاه تهران با طرح پرسش‌های فراوان در حوزه‌های گوناگون به تحلیل آنها پرداخت فراخوان رهبرانقلاب برای بررسی سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت الگوی پیشرفت ایران برای 50سال آینده البرادعی: ناپدید شدن خاشقجی، وجدان جهانیان را بیدار کرد کاردار پیشین ایران در عربستان مطرح کرد دام آمریکایی‌ها برای «محمد بن سلمان» بازتاب گسترده سخنان روحانی در رسانه‌های بین‌المللی مرعشی: مدیران ما در اقتصاد به دنبال کارهای نشد هستند