توماس فریدمن: از امید بستن به بن سلمان پشیمانم

«توماس فریدمن» تحلیل گرروزنامه نیویورک تایمز / نوامبر سال گذشته من یادداشتی درباره محمد بن سلمان نوشتم. این یادداشت این جوری تمام می‌شد؛ همان طور که یک روزنامه نگار وطن پرست سعودی به من گوشزد کرد، ولیعهد سعودی در حال نجات حکومت سعودی از یک مرگ تدریجی است اما باید پایه‌های خود را مستحکم کند. این موضوع خوبی است که بن سلمان در حال رهاسازی حکومت سعودی از روحانیون تندروست اما در عین حال او به کسی اجازه نمی‌دهد عقایدش را درباره تصمیمات سیاسی و اقتصادی ابراز و  کمکش کند. نام این روزنامه نگار جمال خاشقچی بود. جمال چند روز قبل از آن به دفتر من آمده بود و مفصل درباره عربستان سعودی، بن سلمان، دیدگاه های من و دیدگاه های خودش با یکدیگر گفت وگو کردیم. اما جمال تاثیر زیادی روی آن ها داشت چرا که از درون همان خاندان بود. جمال دریافته بود که پروسه محمد بن سلمان هنوزکامل نیست و احتیاج به تکمیل شدن دارد. او کشورش را دوست داشت و می‌خواست پیشرفت آن را ببیند و معتقد بود که بن سلمان می‌تواند تغییرات بزرگی ایجاد کند. عربستان نیاز به اصلاحات اساسی دارد. اما در عین حال خاشقچی معتقد بود که ولیعهد سعودی نیاز به راهنمایی فراوانی دارد زیرا او یک نیمه پنهان داشت و در درون یک حلقه کوچک از خاندان سعودی منزوی شده بود.  بعد از گذشت مدتی جمال به این نتیجه رسیده بود که نیمه تاریک محمد بن سلمان بر او غلبه کرده است. در ماه اوت که دوباره با هم صحبت کردیم جمال به من گفت که نمی‌تواند به عربستان سعودی بازگردد چرا که می‌خواهد زنگ هشدار درباره تشدید سرکوب ها و بازداشت منتقدان از طیف های مختلف چپ، راست و میانه در عربستان از سوی محمد بن سلمان را به صدا دربیاورد. پس از این قضایا، در ماه سپتامبر دوباره مقاله‌ای نوشتم و در آن توضیح دادم که «من تردید کمی دارم که محمد بن سلمان تنها کسی است که در خانواده‌اش اصلاحات حیاتی اقتصادی، مذهبی و اجتماعی را آغاز کرده و تنها کسی است که جرئت کرده همه آن ها را یک باره انجام دهد..»  او تنها کسی است  که ابتکاراتی در سیاست خارجی و قدرت داخلی ایجاد کرده است.  این دو بخش از همان بسته بزرگ محمد بن سلمان است که همان طور که گفتم ما باید به وی کمک کنیم تا ابعاد بد آن را کنار بگذارد و بخش های خوب آن را توسعه و رشد دهد.من در آن مقاله توضیح دادم که «قصد محمد بن سلمان هرگز این نیست که شبیه دموکراسیِ دانمارک شود اما اصلاحات اقتصادی، مذهبی و اجتماعی مهم بودند و واضح است که دومی برای من اهمیت داشت.» در عین حال من اضافه کردم که «طی ماه های اخیر محمد بن سلمان مجموعه‌ای از تصمیمات و گام های نامناسب را که به او، ما و عربستان ضربه وارد می‌کند، اتخاذ کرده است. توضیح دادم که ولیعهد سعودی مشاوران تندرویی دارد که از او می‌خواهند «مدل چین» را دنبال کند.» من متذکر شدم که عربستان سعودی چین نیست و نیاز به دوست دارد. به دوستانی بیشتر از دبی احتیاج دارد. و نیاز به سیاست نرم دارد تا سیاست سخت. در آن مقاله همچنین توضیح دادم که آینده ثبات عربستان سعودی به پیشرفت روند اصلاحات و از همه مهم تر ورود سرمایه‌گذارهای خارجی به این کشور، رونق اشتغال و حمایت جوانان عربستانی از شاهزاده سعودی بستگی دارد. اما به دلایل خیلی خوب، سرمایه گذاران خارجی نگرانی هایی درباره عربستان دارند. آن ها طی شش ماه گذشته مشاهده کرده‌اند که مشاوران تندرو اطراف محمد بن سلمان را گرفته و مسائل امنیتی را مقدم بر جذب سرمایه خارجی و ایجاد اشتغال برای جوانان بیکار عربستان برای اوتعریف و اولویت بندی کرده‌اند؛ چیزی که به جای ورود پول به عربستان باعث خروج پول از این کشور خواهد شد.مسئله مدل چین در تابستان گذشته از طریق نزدیکان محمد سلمان به اطلاع من رسیده بود.حالانیزاگر چه شوکه شدم اما متعجب نشدم وقتی که روزنامه را در دستانم گرفتم و خبر مربوط به ربوده شدن و قتل جمال خاشقچی را در زمانی که وی به کنسولگری عربستان در استانبول مراجعه کرده بود، خواندم. ما هنوز درباره مرگ خاشقچی نیاز به مدارک معتبر داریم اما بوهایی که استشمام می‌شود نشان دهنده یک روند بسیار بد است.اگر جمال توسط عوامل سعودی ربوده و کشته شده باشد این یک فاجعه برای محمد بن سلمان شاهزاده سعودی است و یک تراژدی برای عربستان سعودی و همه کشورهای عربی و یک نقض عمیق هنجارهای پاک انسانی است. این فاجعه نه از لحاظ تعداد اما از لحاظ اصول و مبنا حتی بدتر از فاجعه جنگ علیه یمن است. آیا اگر ثابت شود که عربستان خاشقچی را کشته، رهبران و سرمایه گذاران غربی حاضرند با بن سلمان همکاری کنند؟ برای ماهایی که منتظر فراز یا فرود ابتکارات بن سلمان بودیم، البته قلبا دوست داشتیم شاهد اوج گیری آن باشیم، به این نتیجه می‌رسیم که این رژیم سعودی تهدیدی برای دوره انتقالی عربستان است نه موتور محرک آن. من برای جمال خاشقچی دعا می‌کنم. هر کشوری نیاز به منتقدان سازنده دارد. داروهایی که تجویز می‌شود برای اغلب رهبران ناراحت کننده است اما در نهایت سلامتی را به آن ها باز می‌گرداند. به نظر من محمد بن سلمان نیز باید برای  او دعا کند.