سفیر سفر های استانی!

از مردی برای‌تان می‌گویم که بدون خدم و حشم و بادیگارد میان مردم می‌آید. با آن‌ها گرم صحبت می‌شود، شوخی می‌کند، چای می‌نوشد، عکس سلفی می‌اندازد و... میشائیل کلور برشتولد، سفیر کشور آلمان طی 14 ماه حضورش در ایران عکس‌های زیادی از زندگی مردم کشورمان در فضای مجازی منتشر کرده که مورد تحسین و استقبال تعداد بسیاری از کاربران قرار گرفته است.
29 جولای 2017 یعنی 5 مردادماه سال گذشته که استوارنامه خود را تقدیم حسن روحانی، رییس جمهور ایران کرد؛ با انتشار تصویری از آن مراسم در توییتر حضور خود را اعلام کرد. مرد بلند قد و سر تراشیده‌ای با چشمانی رنگی که حدودا 50 ساله به نظر می‌آید حسابی بین کاربران فضای مجازی طرفدار پیدا کرده است.
او طی این مدت تصاویردیدنی از مناطق دیدنی کشورمان، آثار تاریخی و میراث فرهنگی و گردشگری، سبک زندگی ایرانیان و حتی غذاهای مورد علاقه مردم‌مان منتشر کرده است. تکرار می‌کنم که او بدون محافظ بین مردم می‌رود.
اپیزود نخست


برشتولد چند هفته بعد از حضورش عکسی منتشر کرد که با یک چوپان اهل دماوند در ارتفاعات این کوه انداخته است. او از رفتار دوستانه روستاییان چند جمله‌ای در توییتر نوشته و چنین گفته است:«رفتار انسا‌‌دوستانه مردم ایران مرا متأثر كرده است».
اپیزود دوم
سفیر آلمان سال گذشته را به شهرهای بسیاری سفر کرده است که بیشتر آن‌ها آشنایی با شهرهای مختلف یا شرکت در جلسه‌هاي مختلف اقتصادی بوده؛ او آثار تاریخی تبریز از جمله میدان ساعت، بازار قدیمی، روستای تاریخی کندوان را با حوصله گشته و بازار فرش را یکی از زیباترین مناطق این شهر عنوان کرده است. سری هم به باشگاه تراکتورسازی، پرطرفدارترین تیم فوتبال آذربایجان زده و با بازیکنان و مدیرعامل این باشگاه دیداری داشته است. دست آخر هم در بازار تبریز ناهار جغور و بغور خورده و عکس آن را منتشر کرده و این غذای را یکی از لذیذترین غذاهای ایرانی توصیف کرده و نوشته است:«جغور و بغور، غذایی سرگرم کننده‌ای است».
اپیزود سوم
به دفتر دکتر فرزانه شرف‌بافی رفته که چندی پیش مدیرعامل شرکت هواپیمایی ایران شده است. او در توییتی ضمن تبریک به زنان ایرانی نوشته:«مبارک باشد. زنان ایرانی می‌توانند در همه عرصه‌ها نقش سازنده‌ای داشته باشند». او برای حمایت از زنان ایرانی به محل تمیرن این تیم رفت و عکس به نشانه یادگاری انداخت.
اپیزود چهارم
اما یکی از تاثیرگذارترین عکس‌های او نیسان‌سواری جناب سفیر است. او عکسی را با 3 مرد میانسال که پشت نیسان نشسته‌اند،‌انداخته و از نیسان به عنوان «اسب کار» یاد کرده است. این عکس او 51 کامنت گرفته. برخی کاربران درباره نیسان سواریش با سفیر شوخی‌‌ کرده‌اند.
اپیزود پنجم
سفری که به مشهد داشته به زیارت هم رفته و همراه با مردم و زوار غذای نذری هم گرفته است. با زوار عکس یادگاری انداخته و حتی عکس پیرمردی روستایی که او را به آغوش کشیده و با او دیده بوسی کرده به اشتراک گذاشته است.
اپیزود ششم
جناب سفیر شمال کشور را از قلم نینداخته و این منطقه از کشورمان را بسیار چشمگیر و زیبا توصیف کرده است. او از پروژه تهران-شمال بازید کرده و نوشته:«این بزرگترین پروژه زیرساختی در ایران است».
اپیزود هفتم
به مرکز کودکان رفته و همراه زنانی که برای کودکان غذا می‌پختند پای دیگ غذا ایستاد و نوشت:«کلاس آموزش آبگوشت‌پزی برای من توسط زنان آشپزهای ماهر. خوشمزست».
چندین کاربر هم زیر این توییت به شوخی نوشته‌اند:« با پیاز بزن» کاربر دیگری هم نوشته:« اول باید از قابلمه های کوچک شروع کنی؛ بعدشم آبگوشت آموزش نداره چون اساسا یک غذای مردانه به حساب میاد». کاربری هم نوشته:«کله پاچه زدی؟»
البته چند کاربر هم از سفیر بخاطر برخورد نامناسب کارمندان سفارت و نوبت‌های طولانی که به مراجعه‌کنندگان می‌دهند گلایه کرده‌اند.
اپیزود هشتم
لباس بختیاری به تن کرده و پای اشترانکوه ایستاده. کنارش مردی است با قلیان. او از طبیعت فوق‌العاده لرستان و زیبایی‌هایش عکس گذاشته و به قول معروف از این همه زیبایی کیف کرده است. چند کاربر دیگر از او خواسته‌‌اند به شهرهای اهواز و شیراز و الیگودرز هم برود و از زیبایی‌های این شهرها لذت ببرد.
اپیزود نهم
موتورسواری بلد است. دستکم عکس‌ها این را نشان می‌دهد سفیر آلمان می‌تواند موتور براند، آن هم موتور 125 سی‌سی درب و داغان. البته ناگفته نماند بدون کلاه ایمنی سوار شده. یکی از عکس‌ها نشان می‌دهد ترک موتورسواری شده که 7-8 کارتن بزرگ به ترک‌بند موتورش بسته.
او از پیک‌های موتوری در تهران به عنوان تاکسی یاد می‌کند. او بالای یکی از عکس‌هایش نوشته:«راننده مهربان من اجازه داد، من با تاكسى او رانندگى كنم: #ترافيك_تهران همچنان يك چالش».
اپیزود دهم
زمانی که حمله تروریستی در اهواز رخ داد، برشتولد در آلمان به سر می‌برد. او وقتی به تهران بازگشت به نشانه تسلیت این جملات را به نشانه همدردی با مردم ایران توییت کرد:« به محض بازگشت از آلمان، از شنيدن خبر حمله تروريستى در #اهواز شوكه شدم. تسليت عميق خود را به مردم #ايران ابراز مى داريم. فكر و دلمان با خانواده هاى قربانيان است. به اميد بهبودى تمامى مجروحان».
سفیرآلمان در 14 ماه حضوری که در ایران دارد از شهرهای مختلفی بازدید کرده است. یزد و کرمان و مشهد و اصفهان و تبریز و خرم‌آباد و کاشان رفته است. از باشگاه استقلال و پرسپولیس بازدید کرده و گلی هم به سید مهدی رحمتی دروازه‌بان و کاپیتان استقلال زده است. به مدرسه مهاجران افغان رفته و چند ساعتی را بین دانش‌آموزان این مدرسه گذرانده و از نزدیک با مشکلات آن‌ها آشنا شده، پای بساط چای و ناهار کارگران نشسته و با آن‌ها گپ زده، سوار اتوبوس شرکت واحد شده و کنار مردم نشسته و با آن‌ها بگووبخند کرده است، برای صعود تیم ملی ایران به جام‌جهانی و بازی‌های آن پيام تبریک فرستاده و...
کامنت‌هایی که برخی از کاربران توییت کرده‌اند این پیام را می‌دهد چرا مسوولان کشور که جزیی از مردم هستند و با فرهنگ و رسوم مردم آشنایند میان آن‌ها نمی‌آیند؟ چرا برخی از مسوولان خود را تافته جدا بافته می‌دانند؟ چطور می‌شود یک سفیر کشور خارجی بدون محافظ بین مردم می‌آید ولی مسوولان و مدیران ما به خود جرات یا اجازه نمی‌دهند میان مردم بیایند تا با آن‌ها گپ بزنند، چایی بنوشند، پای درددل‌شان بنشینند! مگر خودشان از این جماعت به آن مسئولیت نرسیده‌اند؟