دولت و مطبوعات، دو خط موازی

غلامرضا کیا‌مهر- به احتمال قریب به یقین در دنیا کمتر کشوری را می‌توان سراغ گرفت که عملکرد دولت آن در حوزه اقتصادی به اندازه کشور ما مورد اعتراض و انتقاد مطبوعات وابسته به جناح‌های فکری مختلف قرار گرفته باشد و به همین سیاق در دنیا کمتر دولتی را می‌توان پیدا کرد که به اندازه دولت ما چه در حال و چه در گذشته تا این حد نسبت به انتقادهای مطبوعات از عملکردش بی‌اعتنا و بی‌تفاوت باشد. خبرنگار یکی از رسانه‌های اروپایی که برای انجام ماموریت خبری چند روزی در تهران به‌سر می‌برد، در دیداری اتفاقی با نویسنده ضمن ابراز شگفتی از وجود این همه روزنامه و هفته‌نامه و ماهنامه‌های مختلف در ایران و رویکرد به شدت انتقادی اکثریت قریب به اتفاق آنها نسبت به عملکردهای اقتصادی دولت خصوصا در حوزه سیاست‌های ارزی می‌گفت: من ترجمه بسیاری از مقالات انتقادی روزنامه‌های ایران را خوانده‌ام و وقتی آنها را با واقعیت‌های مربوط به بازار ارز و مشکلات اقتصادی ایران مقایسه می‌کنم در دل نویسندگان این مقالات را که تا این حد نگران اوضاع اقتصادی کشورشان هستند و به مقامات دولتی برای حل این مشکلات هشدار می‌دهند و حتی در موارد بسیاری به دولت راه‌حل هم ارائه می‌دهند مورد تحسین قرار می‌دهم و از خود می‌پرسم چرا دولت قدر نویسندگان بی‌جیره و مواجب این مقالات را که در واقع مثل لشکری از مشاوران دلسوز برای دولت محسوب می‌شوند نمی‌داند. در نتیجه این بی‌اعتنایی بر دامنه مشکلات این کشور هر روز افزوده می‌شود. همان خبرنگار خارجی می‌گفت: فکر نمی‌کنم در کشور من این همه نویسنده و ستون‌نویس علاقه‌مند و دلسوز که هر روز و هر هفته مقدار زیادی از وقت خود را صرف نوشتن مقاله‌های انتقادی درباره عملکرد دولت کنند. به نظر من چه خوب است مدیران اجرایی دولت در ایران هر روز نیم ساعت از وقت خود را صرف مطالعه تعدادی از این مقالات کنند یا از روابط‌عمومی‌های عریض و طویل خود بخواهند هر روز بولتن حاوی چکیده این مقالات را برای مطالعه آنها تهیه کنند. البته مشروط به اینکه محتوا و پیام این مقالات را بعد از مطالعه برای اجرا در دستور کار خود قرار دهند. خبرنگار خارجی می‌گفت اگر پیشنهادش عملی شود بعد از مدت کوتاهی بسیاری از مشکلات و نارسایی‌هایی که امروز در جامعه ایران به چشم می‌خورد از پیش پای دولت و مردم برداشته خواهد شد. خبرنگار خوش‌خیال خارجی که به خوبی معلوم بود آگاهی چندانی از مشکلات ساختاری و فرهنگ ریشه‌دار رابطه سالاری و قوم و تباری در دیوانسالاری دولتی ایران ندارد، در خیال خودش چنان مدینه فاضله‌ای را از تاثیرگذاری مطبوعات بر اصلاح روند امور اجرایی کشور و تصمیم‌گیری‌های مسوولان دولتی ترسیم می‌کرد که در نهایت و متاسفانه باید گفت با واقعیت‌های مربوط به فاصله از عرش تا فرش نوع نگاه مدیران اجرایی دولت به گزارش‌ها و مقالات انتقادی مطبوعات ما هیچ تشابهی نداشت چه اگر چنین می‌بود به قول معروف مملکت ما امروز شرایط دیگری داشت و شاهد این همه سوء مدیریت و سوء تدبیر و سیاستگذاری‌های نادرست و پرهزینه ارزی و پولی در کشور که اقتصادمان را به لبه پرتگاه برده و به اعتماد عمومی نسبت به قول و عمل مقامات دولتی لطمه‌های جبران‌ناپذیر وارد کرده است، نمی‌بودیم. یک دلیل اینکه تیراژ مطبوعات در کشور ما در حد فاجعه‌آمیزی پایین است و اکثریتی از مردم از خود میل و رغبتی به خرید و مطالعه روزنامه‌ها نشان نمی‌دهند همین است که می‌بینند دولتی‌ها به اصطلاح تره‌ای برای مقالات و گزارش‌های انتقادی و ارشادی مطبوعات خرد نمی‌کنند و مقالات مطبوعات هیچ تاثیری در اصلاح روند امور جاری و عملکرد مدیران اجرایی کشور ندارند. به کلام دیگر مردم دریافته‌اند که مطبوعات و مدیران اجرایی دولت از صدر تا ذیل مثل دو خط موازی که هرگز یکدیگر را قطع نمی‌کنند، به کار خود ادامه می‌دهند یعنی مطبوعات با خصلت انتقادی، پرسشگری و روشنگری خود از دولت می‌پرسند چرا از اوایل سال‌جاری به ناگهان بازار ارز کشور که انحصار آن در دست اوست دچار سونامی شد و با افزایش نجومی نرخ دلار مردم از همه جا بی‌‌خبر تحت‌تاثیر جو ایجاد شده، داروندار خود را فروختند و از وحشت فردایی که ریالشان دیگر پشیزی ارزش نخواهد داشت، برای خرید دلاری که هر لحظه بر قیمت آن افزوده می‌شد هجوم بردند و باز زمانی که نقدینگی موجود در دست مردم ته کشیده بود، چه اتفاق خاصی افتاد که به ناگهان و بی‌هیچ دلیل منطقی نرخ دلار روند نزولی به خود گرفت و باعث شد این بار در جو روانی کاملا متفاوت از روز قبل بسیاری از مردم هر چه دلار خریده بودند با قیمت‌هایی پایین‌تر و پایین‌تر شتابان برای فروش به بازار عرضه کردند.
مطبوعات بحق می‌پرسند آن صف‌های طولانی خرید ارز پشت در صرافی‌ها را چه کسانی تشکیل داده بودند و پس از آن، این هجوم معکوس برای فروش ارز توسط چه کسانی سازماندهی شده بود و می‌پرسند اگر سقوط ناگهانی نرخ ارز در بازار انحصاری اصالت داشته چرا این سقوط کمترین تاثیری در کاهش قیمت اجناس و کالاهای مصرفی و مورد نیاز مردم نداشته و مردم همچنان دارند زیر فشار هزینه سنگین زندگی و قیمت‌ها له می‌شوند؟ اما در کمال تاسف نه شخص رییس‌جمهور، نه معاون اول او که در روزگاری نه‌چندان دور با صدای رسا از موفقیت‌ دولت در کنترل و ساماندهی کامل بازار ارز سخن می‌گفت و نه رییس‌ جدید بانک مرکزی و دیگر مسوولان اقتصادی دولت اعتنایی به این همه سوالی که در ذهن افکار عمومی مطرح است و مطبوعات آنها را بازتاب می‌دهند، نکردند و مثل گذشته همچنان به کلی‌گویی‌های ابهام‌آفرین خود ادامه می‌دهند آن هم در شرایطی که کشور در آستانه تحریم دوم آمریکا قرار دارد.
Kiamehr_gh@yahoo.com