سوگواري براي سوگندنامه بقراط

مدت‌هاست که قصور پزشکی با نام پزشکان گره خورده و این صنف نسبتا خوشنام را با بحران مشروعیت مواجه کرده است. هر چه زمان می گذرد آمار شکایت از پزشکان بالاتر رفته و نارضایتی از این صنف بیشتر می‌شود. قشری که ضامن حفظ سلامت جامعه و مسول درمان بیماران است، به بلای جان برخی افراد تبدیل شده است. خطا و قصور پزشکی موجب نه تنها درمان بیمار را با اخلال مواجه می کند که در برخی موارد سبب مرگ او می شود؛ یکی از مشهورترین موارد از این دست، ماجرای مرگ عباس کیارستمی، کارگردان و آرتیست شهیر است. علاوه بر این‌ها گاهی هزینه بالای دستمزد پزشک، درواقع بیمار را از رسیدگی بهینه و به‌موقع محروم می‌كند. بدتر از این ،معاینه های فله‌ای و دقایق کم برای معاینه هر بیمار است که به طور ناخواسته بحران بد درمانی را پدید می آورد.
در هر صورت مجموعه ای از امور، وجهه جامعه پزشکی را مخدوش و محبوبیت آنان را کم رنگ کرده است. جامعه ای که در گذشته ای نه چندان دور نام‌شان با نام های نیکی چون دکتر محمد قریب، گره خورده بود؛ اکنون حتی از معالجه بیمار خاصی چون آیت ا... هاشمی شاهرودی درمانده است. به همین دلیل است که بعد از مراجعه ريیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به کشور، این سخن که وی به دلیل خطای پزشکی ناچار به معالجه در آلمان شده است، مقبول افکار عمومی افتاد و کسی در این ادعا شک نکرد. نگاهی گذرا به مطالب منتشرشده در مطبوعات از موارد قابل ملاحظه خطاهای پزشکی حکایت دارد. علاوه بر این‌ها من خود افرادی را دیده ام که با وجود اذعان به قصور پزشکی، تمایلی به شکایت ندارند. افکار عمومی بر این باور است که شکایت از پزشکان به نتیجه عادلانه منتهی نمی شود. این باور عمومی را از آمار و ارقام هم می شود فهمید. تفاوت آمار شکایت های ثبت شده در دادسرای تخلفات پزشکی و سازمان نظام پزشکی ، نشان می دهد که شکایت از مسیر سازمان نظام پزشکی معمولا به نتیجه مورد نظر فرد آسیب‌دیده یا خانواده افراد فوت کرده، منتهی نمی شود. البته این انتظار که هر شکایتی به نفع بیمار و به زیان پزشک منتهی شود، انتظار بیراهه‌ای است ولی حداقل انتظار این است که روند رسیدگی عادلانه و همه جانبه باشداما آرای صادره در هیات های رسیدگی به تخلفات پزشکی سازمان نظام پزشکی آنقدر به نفع پزشکان بوده که اجرای عدالت در این دادگاه‌ها با شک و شبهه مواجه شده است! به طوری که به مرورکمتر کسی انگیزه شکایت از پزشکان را از این کانال دارد.در واقع شکایت از قصو پزشکی در دو نهاد قابل پیگیری است. یکی هیات های رسیدگی به تخلفات سازمان نظام پزشکی که در شهرستان ها، مراکز استان ها و همچنین مرکز دای ر است و شکل دوم، دادسرای جرايم پزشکی است که بعد از شکایت در این دادسرا نیز پرونده برای کارشناسی، به نظام پزشکی یا پزشکی قانونی ارجاع می شود. آن‌طور که ريیس سازمان پزشکی قانونی گفته، در سال گذشته 6 هزار و 651 پرونده به مراکز پزشکی قانونی ارجاع شد که سه هزار و 905 پرونده تبرئه و برای دو هزار و 746 پرونده ارجاعی به پزشکی قانونی نیز قصور محرز شده است اما بر اساس آمار منتشرشده دادسرای سازمان نظام پزشکی در همان سال، پنج هزار و 600پرونده در این سازمان گشوده شده که از این تعداد تنها 350 پرونده در هیات عالی تخلفات به محکومیت پزشکان منجر شده است.یعنی آنجا که پرونده تخلفات از سوی پزشکان بررسی می شود، 350 پرونده به محکومیت پزشک منجر شده و آنجا که قضات رسیدگی کننده هستند، دو هزار و 746 پرونده به محکومیت پزشک منتهی شده است.ایراد کار دقیقا در اینجاست که همه اعضای هیات‌های رسیدگی به تخلفات سازمان نظام پزشکی پزشک هستند و تنها یک قاضی برای صدور حکم نهایی در این هیات ها عضویت دارد؛ عضویتی كه بیش از هر چیزی به نظر نهایی هیات مشروعیت می دهد؛چراکه حکم نهایی در این هیات ها بر اساس رای گیری از اعضا صادر می شود و قاضی مربوطه نقش ماشین امضا را دارد. ایراد دیگر در فرآیند رسیدگی به شکایت از پزشکان این است که رسیدگی به این پرونده ها بر این اصل استوار است که پزشکان عمدا مرتکب خطا یا قصور نمی شوند! این در حالی است که واقعیت های میدانی و آنچه در مطب‌ها و بیمارستان ها دیده می شود با این پیش فرض در تعارض است. در موارد قابل ملاحظه ای ، پزشکان برای به دست آوردن پول به کارهای عجیب وغریب روی می‌آورند. از انجام چندین عمل در یک روز تا بغرنج جلوه‌دادن وضعیت بیمار یا کشاندن او به مطب شخصی و بیمارستان خصوصی. همه این‌ها در کنار اقداماتی که من از آن‌ها بی خبرم، وجهه پزشکان را مخدوش کرده است.در هر صورت وقتی که چهره های نامداری چون آیت ا...هاشمی شاهرودی، ريیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و عباس کیارستمی فیلمساز مطرح و نام آور به درستی درمان نمی شوند، خدا می داند که چه تعداد دیگری با خطا و قصور پزشکی سلامتی خود را از دست داده یا جان به جان آفرین تسلیم می کنند.نکته آخر این است که از پزشک عمومی تا فیزیوتراپیست و متخصص تغذیه ، جامعه ای 213 هزار نفره ای را شامل می شوند که در سازمان نظام پزشکی عضویت دارند. این گروه، جامعه ای داراي ‌نفوذ را تشکیل داده اند که متاسفانه زمام اموز در وزارت بهداشت و درمان و بسیاری از دستگاه‌ها و نهادهای دیگر را نیز عهده دار هستند و گاهي در برخوردها و مواضع خود، نگاه صنفی و جهت دار را به عدالت و سلامت در مواضع ترجیح می‌دهند. تا زمانی که در قوانین و رویه ها تجدیدنظر جدی صورت نگیرد، پاسداری از حقوق بیماران غیرممکن و قصور پزشکی واقعیتی غیرقابل انکار در جامعه است.