روزنامه جهان صنعت
1397/07/10
اعتبارات برای احیای دریاچه ارومیه تامین نمیشود
گروه جامعه- عادتمان شده دست روی دست گذاشتن، نشستن، نگاه کردن و هیچ کار نکردن تا کارد به استخوان برسد و تازه وقت استیصال به هر دری بزنیم تا کمی جبران کمتوجهیهایمان را کنیم، اما دریغ که زود دیر میشود. برای این خصلت صدها مثال میتوان آورد. دریاچه ارومیه هم از آن دست اتفاقاتی است که سالها جلوی چشممان بود و تازه چند سالی است که خشکی آن تبدیل به دغدغه شده اما هر چه بیشتر تلاش میکنیم کمتر نتیجه میبینیم. از کشاورزیهای بیبرنامه و بیرویه و سدسازیهای بیقاعده و اصول و حفر چاههای گسترده که بگذریم حالا وقت نجات دادن دریاچه ارومیه رسیده است با این حال یک سال میشود که بودجهای به دریاچه ارومیه اختصاص نیافته و این موضوع اعضای کارگروه ملی نجات دریاچه را نگران کرده است. چند ماه قبل عیسی کلانتری، دبیر و مجری این کارگروه اگرچه به حیات دوباره دریاچه امیدوار است اما میگوید با دست خالی نمیتوان کاری کرد و چون بودجه احیا به موقع داده نشده، دریاچه هم طبق برنامه در سال ١۴٠٢ احیا نخواهد شد. اگر این منابع تامین نشود، تمام آنچه تا امروز انجام دادهایم، هیچ است.بر اساس گفتههای کلانتری، در برنامه احیای دریاچه، برشهای زمانی مشخص شده که براساس آن، سه سال نخست، به تثبیت وضع موجود دریاچه اختصاص یافت. با اجرای موفقیتآمیز همین بخش، شاهد توقف روند کاهش آب دریاچه بودیم. البته اینکه در پایان برنامه ١٠ساله تدوین شده، دریاچه در چه موقعیتی قرار خواهد گرفت، بستگی زیادی به چگونگی تامین منابع مالی دارد. چند روز پیش اما خبر آمد برای احیای دریاچه ارومیه پنج هزار میلیارد بودجه اختصاص داده شده است.
برداشت بیرویه کشاورزان دلیل اصلی خشکی دریاچه
در کنار منابع مالی شرایط جوی و بارندگیهای منطقهای هم نقشی اساسی در تثبیت و بهبود شرایط دریاچه ارومیه ایفا میکنند. ارتفاع ریزشهای جوی در حوضه آبریز دریاچه ارومیه از اول مهر سال گذشته تا ۲۴ اردیبهشت 6/370 میلیمتر بود که این مقدار بارندگی نسبت به دوره مشابه پارسال، 8/39 درصد افزایش داشته است. با اینکه ارتفاع کل ریزشهای جوی در کشور بیش از ۳۱ درصد کاهش داشته است، حوضه آبریز دریاچه ارومیه روندی افزایشی را تجربه کرده است.
با توجه به آمارهای موجود میزان بهرهبرداری از آبهای زیرزمینی به شیوههای مختلف در سال 1352ـ ۱۳۵۱ معادل 7/697 میلیون مترمکعب بوده که در سال 1393ـ ۱۳۹۲ به 6/2401 میلیون مترمکعب رسیده است. اما مساله اصلی این است که چه علل و عواملی منجر به عدم جریان آب کافی به دریاچه و همچنین افزایش میزان تبخیر از سطح آن شده و شرایط کنونی را برای دریاچه رقم زده است. بر اساس بررسیهای صورت گرفته میتوان سه عامل اصلی موثر در خشکی دریاچه ارومیه را برداشت بیش از حد مجاز از منابع آبی حوضه، توسعه بیرویه بخش کشاورزی محصولات با الگوی مصرفی آب زیاد در حوضه آبریز دریاچه و تغییرات اقلیمی و وقوع خشکسالیهای طولانیمدت در منطقه معرفی کرد.
اقدامات غلط برخی از مسوولان تهدیدی برای دریاچه ارومیه
تلاش در راستای احیای این سرمایه ملی از مهمترین اهداف مسوولان است. اگرچه طی سالهای اخیر دولتمردان توجهی ویژه به وقوع این بحران زیستمحیطی داشتهاند و تلاشهای مستمر در این راستا در حال انجام است که وضعیت فعلی دریاچه نشان از موفقیت روند احیای دریاچه است اما استفاده از فناوری سنجش از دور به منظور پایش تغییرات حادث شده در این ناحیه جغرافیایی به عنوان ابزاری مستقل و مناسب میتواند در دست مسوولان ذیربط باشد تا بتوان فارغ از هرگونه توجیه، در حفاظت از دریاچه به موقع تصمیمگیری و تصمیمسازی شود.
با تمام این تفاسیر بر کسی پوشیده نیست که دریاچه ارومیه با وضعیت بسیار بحرانی روبهرو است و سال به سال آب آن در حال کاهش است و اگر با این وضع ادامه یابد در آینده با مشکلات زیادی در پیرامون دریاچه روبهرو خواهیم شد که نه تنها استانهای همجوار بلکه کشور را با خطر روبهرو میکند. از جمله مشکلاتی که با خشکی دریاچه ارومیه با آن روبهرو خواهیم شد، مشکل کمآبی شدید و مشکلات کشاورزان و از بین رفتن کار و زمینهای کشاورزی و ضربه به صنعت گردشگری و در ادامه شیوع انواع بیماریهایی است که به واسطه ریزگردهای نمکی ایجاد میشود و این تنها قسمتی از مشکلات است. به گفته کارشناسان محیطزیست اگر روند خشکی دریاچه ارومیه به همین صورت پیش رود در آینده شهری به نام تبریز وجود نخواهد داشت.
موضوع بحران دریاچه ارومیه که در سطح ملی و حتی جهانی مطرح شده آن گونه که باید و شاید در دید مسوولان دولتی با کار اثربخش جدی پیگیری نشد بهطوریکه فرصتهای زیادی از بین رفت و تخصیص نیافتن اعتبارات سبب ناکام ماندن بسیاری از راهکارها شد. همچنین اقدامات غلط برخی از مسوولان نیز تهدیدی برای دریاچه ارومیه محسوب میشود. دریاچه حدود 20 سال قبل به سمت و سوی خشکسالی رفته است و در این مدت طولانی تدبیری برای حل این معضل صورت نگرفته و اقدامات غلط برخی از مسوولان به تهدیدی برای دریاچه تبدیل شده و حالا با اطمینان میتوان گفت موضوع دریاچه ارومیه به جای حل شدن مشکلش مورد سوءاستفادههای سیاسی و منفعتطلبی اشخاص قرار گرفته است.
وزارت نیرو مقصر است
به جرات میتوان گفت سدسازی، یکی از مهمترین متهمان پرونده خشکی دریاچه ارومیه است. مسالهای که بارها کارشناسان، فعالان و مسوولان محیطزیست به آن اشاره کردهاند. شاید جالب باشد بدانید در سالجاری با وجود اینکه وضعیت سدهای حوضه آبریز دریاچه در شرایط مطلوبی قرار داشتند و حتی آب سدها نیز سرریز شده اما وزارت نیرو از رهاسازی آب به دریاچه ارومیه خودداری کرد. طبق قانون نیاز دریاچه ارومیه، اولویت دوم منطقه بعد از شرب است اما وزارت نیرو نیاز زیستمحیطی دریاچه را حتی در اولویت آخر هم قرار نداده است.
به گفته مسعود تجریشی، مدیر دفتر برنامهریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه، دریاچه ارومیه ۳۵۰ میلیون مترمکعب حقآبه از وزارت نیرو طلب دارد و قرار بر این بود که در صورت کمبود آب، ۵۰ درصد از سهم کشاورزی و ۵۰ درصد از سهم دریاچه ارومیه کم شود و آب مازاد به دریاچه ارومیه اختصاص یابد. با این وجود هنوز حقآبه دریاچه ارومیه از طرف وزارت نیرو به طور کامل داده نشده است. بر همین اساس اگر در فصل پاییز که کشاورزان مصرف آب ندارند، حقآبه دریاچه ارومیه پرداخت شود، در افزایش تراز دریاچه موثر خواهد بود. ضمن اینکه تجربهها نشان میدهد که هر زمان رهاسازی آب از رودخانه صورت گرفته، بعد از ۴۸ ساعت آب به دریاچه ارومیه رسیده است.
پروژههای غیرعقلانی در ستاد احیا
انتقال آب به دریاچه رو به نابودی ارومیه از دیگر طرحهای پیشنهادی برای بهبود شرایط دریاچه بود. انتقال آب از «زاب» یکی از همین پروژههاست. مسوولان ستاد احیا، چاله عمیقی به نام زاب حفر کردهاند که تنها چند هزار میلیارد تومان اعتبار برای آن لازم است. اعتبار بسیاری برای انتقال آب از زاب تخصیص داده شد که چندین سال تا پایان پروژه مانده است.
بخش عمده بودجه ستاد احیای دریاچه تاکنون برای ساخت مسیر انتقال آب زاب و احداث چندین سد، اختصاص یافته است اما انتقال آب از زاب به دریاچه کاری غیرعقلانی، غیراخلاقی و غیرعلمی است. به دلیل اینکه در مسیر رودخانهها، اکوسیستمهایی وجود دارند که دارای حقآبه هستند.
انسانهای بسیاری سالیان سال در مسیر این رودخانه زندگی کردهاند و معیشت آنها به رودخانه و آب آن بستگی دارد. از لحاظ اخلاقی، نژاد و قومیت این انسانها هیچ تفاوتی ندارد، ایرانی یا همسایگان مسلمان ما در عراق، نباید معیشت و زندگی آنها نابود شود. به دلیل پروژه انتقال آب از زاب اکوسیستم منطقه نابود میشود و آب کمتری به دجله میرسد. هنگامی که حقآبه دجله کاهش یابد، کانونهای تولید گرد و غبار در عراق افزایش مییابند که سرانجام آن هجوم ریزگردهای عراق به خوزستان است. از طرفی دیگر این پروژه به دلیل هدررفت بخش بسیاری از سرمایههای کشور غیراقتصادی است چراکه این سرمایهها در بخشی هزینه شدهاند که از اساس اشتباه و غیرعادلانه بوده است.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
پیامهای سیاسی حج انقلاب اسلامی را به دنیای اسلام برسانید
مدیرعامل گروه خودروسازی سایپا اعلام کرد:
واکنش بازار مسکن به نوسان بازارهای موازی؛
در نشست خبری سازمان فضایی مطرح شد
تخریب چندجانبهگرایی
اعتبارات برای احیای دریاچه ارومیه تامین نمیشود
افت قیمت دلار!
بیتفاوتی دولت به ادامه تعطیلی تولیدات معدنی
هجوم دلارهای خانگی به بازار
جدال رییس سازمان برنامهوبودجه با بخش خصوصی
سپاه پاسداران اعلام کرد؛
رشد بدون پشتوانه بورس
اهمیت حمله موشکی ایران به د اعش
تعطیلی قابل پیش بینی
تعطیلی قابل پیش بینی
محدودیتهای مکانیسم جدید اروپا برای نجات برجام