سرنوشت زمین پس از تغییرات اقلیمی کدام شهرها برای اولین بار زیر آب می‌روند؟

زهرا داستانی
زمین از زمان تولدش تاکنون تغییرات بسیاری را پشت سر گذاشته است. بعد از عصر یخبندان، تغییرات اقلیم شاید یکی از مهمترین اتفاقاتی باشد که زمین و زمینی‏ها را به شدت تحت تاثیر قرار خواهد داد. به زیر آب رفتن خشکی‌ها به سبب بالا آمدن سطح آب دریاها و اقیانوس‌ها مهمترین تبعات این تغییرات آب و هوایی است.
برای درک علمی بهتر از گرمایش جهانی، ضروری است که بحث در مورد پیامدهای ژئوپولیتیک آن به طور فزاینده‏ای صورت گیرد. به عبارت دیگر، گرمایش جهانی برندگان و بازندگانی خواهد داشت که مکان‌های گرم‏تر و سردتر؛ مکان‌های مرطوب و خشک‌تر و در آخر مکان‌هایی که زیر دریا ناپدید می‌شوند را شامل می‌شوند. اما این واقعیت کمی پیچیده‌تر از این تقسیم‌بندی‌های ساده‌ است. به طور خاص باید این سوال را پرسید که آیا سطح دریا در حال افزایش است یا کاهش؟ این پاسخ زمانی روشن است که شما در نظر بگیرید که قطب جنوب ظرف 25 سال گذشته 3 تریلیون تن یخ را از دست داده است. با این حال برای درک آنچه در حال وقوع است، ابتدا باید بدانیم که زمین جامد نیست. زندگی زمین حدود 4.5 میلیارد سال پیش شبیه به یک توپ مایع داغ آغاز شد و سیاره ما تاکنون خنک شده است. درست در مرکز زمین یک هسته جامد از فلز که از آهن و نیکل ساخته شده در دمای حدود 5،000 سلسیوس وجود دارد اما این هسته با اقیانوسی از فلز مذاب به ضخامت حدود 2،000 کیلومتر که این بار هم جنس‏شان بیشتر از آهن و نیکل است، احاطه شده که اطراف آن را نیز لایه‌ای سنگی که بین 500 تا 900 درجه سلسیوس دما دارد، پوشانیده است. در این درجه حرارت، سنگ در طول دوره‌های کوتاه مدت (ثانیه‌‌ها، ساعت‌ها و روزها) شبیه به یک ماده جامد رفتار می‌کند اما در طول دوره‌های زمانی بلند مدت (ماه‌ها تا سال‌ها) شبیه یک ماده مایع رفتار می‌کند. بنابراین سنگ شبیه به یک ماده روان زیر پوسته زمین در جریان است، حتی اگر گداخته نباشد. در بالای گوشته، پوسته زمین قرار دارد. پوسته یک لایه نسبتا نازک سنگ سرد است که بین 30 تا 100 کیلومتر ضخامت دارد و شامل تمام کوه‌ها، جنگل‌ها، رودخانه‌ها، دریاها و قاره‌های جهان ما است.
از آنجایی که پوسته روی گوشته مایع شناور است، اگر وزن خود را افزایش دهید، برای مثال، کوه یخ را در بالای آن بسازید، پس پوسته بیشتر به داخل گوشته فرو می‌رود یا به عبارتی نفوذ می‌کند. این دقیقا همان اتفاقی است که برای زمین‌های قطب جنوب و گرینلند رخ داده است، که هر دوی آنها با 2 تا 3 کیلومتر از یخ ضخیم پوشیده شده‌اند. اگر گرم شدن کره زمین موجب فرو ریختن یخ شود، سطح دریا در اقیانوس‌ها بیش از 50 متر افزایش خواهد یافت و همه شهرهای ساحلی جهان را پاسوز خود خواهد کرد و صدها میلیون نفر به بی‌خانمان‏های جهان خواهد افزود. این اتفاق به نظر واضح می‌آید اما آنچه که کمتر واضح است این است که چطور ممکن است قدرت آن آشکار ‌شود؟


اگر کل صفحه یخی که قطب جنوب را پوشانده است، ذوب شود، با آزاد شدن وزن آن، سنگ‌هایی که در زیر یخ‌ها قرار گرفته‌اند به دلیل اینکه بر روی گوشته شناور می‌شوند به بالا می‌آیند که این اتفاق را «بازگشت بعد از یخبندان» می‌نامند. این موقعیت در گرینلند مشابه است. پوسته گرینلند 3 تریلیون لیتر آب را در یخچال‌های خود نگهداری می‌کند و اگر این ورقه یخ ذوب شود، بخشی از حجم زمین تکتونیکی آمریکای شمالی افزایش خواهد یافت. اگر افزایش ناشی از ارتفاع قاره بیشتر از افزایش سطح دریا باشد، ممکن است از سیلاب‌های عمده جلوگیری شود. این سناریو بیشترین احتمال را دارد و برای نسل‌های آینده بسیار حیاتی است، چرا که یکی از این نتایج شروع به رشد می‏کند، اگر گرم شدن کره زمین شدت یابد.
آنچه ما می‌دانیم این است، سطح میانگین دریاها در جهان از آغاز قرن بیستم 20 سانتی‌متر افزایش یافته است. یکی از دلایل این افزایش سطح دریاها این است که اقیانوس‌ها داغ‌تر شده‌اند و از آنجایی که مایعات داغ‏تر حجم بیشتری را در بر می‌گیرند، آب‌های گرم سطح اقیانوس‌ها را افزایش داده‌اند. برخی از افزایش سطح دریا به علت ذوب یخ‌های گرینلند و قطب جنوب، و برخی به علت ذوب شدن یخچال‌های دیگر بوده است.
بالا آمدن سطح دریا در جهان اما تبعات بسیاری دارد. از جمله اینکه خط ساحلی را تحت تاثیر قرار می‌دهد. این خط ساحلی می‌تواند شامل جزیره‌های کوچک‌ اقیانوس آرام باشد تا کشور بزرگی مانند بنگلادش که در زیر آب غرق خواهند شد. افزایش یک متری سطح آب دریا می‌تواند تقریبا یک پنجم این کشور را غرق و 30 میلیون نفر را آواره کند.
اما در حالی که افزایش سطح دریا همه کشورها را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد، «بازگشت بعد از یخبندان» که سبب بالا آمدن پوسته زمین می‌شود فقط بر روی سواحل متصل به بخش‌هایی از پوسته زمین که توسط یخچال‌ها در برگرفته شده‌اند از جمله گرینلند و قطب جنوب که با ذوب شدن یخ‌ها فشار بر روی آنها برداشته می‌شود، تاثیر می‌گذارد. اهمیت این موضوع دشوار است و دانشمندان به شدت نیاز به اطلاعات بیشتر و درک علمی این فرآیندهای مایع دارند. تعداد محدودی از ماهواره‌‏های تخصصی ناسا برای نظارت بر ضخامت یخ و به منظور بازسازی توسعه مدل‌های پس از یخبندان استفاده می‌شوند.
آنچه که علم کنونی بشر پیش‌بینی می‌کند این است که اگر یخ‌ها ابتدا در نیم کره شمالی ذوب شوند، پس گرینلند ممکن است بالاتر از حد متوسط دریا مانند قسمت‌های شمالی آمریکا باشد، بنابراین سطح دریا ممکن است در ابتدا پایین بیاید. اگر مخالف این اتفاق بیافتد و یخ‌‌های قطب جنوب قبل از یخ‌های گرینلند ذوب شوند، پس این صفحات تکنونیکی جنوبی است که برای اولین بار بالا می‌آیند و کل ساحل شرقی شمال امریکا زیر آب خواهد رفت.
پس بشر باید به درک بهتر و سریع‌تر از این فرآینده‌ها دست یابد چرا که سرعت آهسته درک این موضوع سبب می‌شود که بشر زمان را برای جلوگیری از این فاجعه از دست بدهد. این هدف مستلزم حمایت‌های تمامی دولت‌ها در جهان است. برخی از کشورها در این امر پیش‌قدم هستند و برخی دیگر در ابتدای راه قرار دارند اما آنچه که واضح است این است که تغییرات اقلیم و گرمایش جهانی برای همه دولت‌ها فوریت ندارد. اما چرا؟ شاید یکی از دلایل آن این باشد که تاثیرات و تبعات منفی این گرمایش جهانی که به تغییرات اقلیم منجر شده، کمتر نصیب آنها خواهد شد و به جای خشکسالی یا زیر آب رفتن برکت و بارندگی را تجربه خواهند کرد. مثلا روسیه از افزایش سطح دریا کمترین آسیب را خواهد دید و ممکن است از آب و هوای معتدل‌تری برخوردار شود. در مقابل، آمریکا ممکن است نه تنها از خشکی مناطق جدید رنج ببرد بلکه ممکن است سواحل کم ارتفاع شرقی آن با ذوب یخ‌های قطب جنوب در معرض خطر زیر آب رفتن قرار گیرد.
همانطور که قرن بیست و یکم ادامه دارد و یخ‌ها همچنان ذوب می‌شوند، بیشتر مشخص‌ خواهد شد که آیا کشورها انگیزه بیشتری برای کاهش تغییرات آب و هوایی پیدا خواهند کرد یا این تغییرات آب و هوایی جهان را به سوی تقسیم و درگیری پیش خواهد برد .
سایر اخبار این روزنامه